به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ال پایس، وارثان گابریل گارسیا مارکز تصمیم گرفتهاند کتابی را با عنوان «در ماه آگوست میبینمت» که نوشته وی است و تا کنون منتشر نشده به بازار بفرستند. نویسنده برنده جایزه نوبل تا وقتی زنده بود موفق نشد این رمان را بازنویسی نهایی کند و در حالی که آن را در ۱۵۰ صفحه نوشته بود از دنیا رفت.
وارثان مارکز قصد دارند بهار سال آینده و در دهمین سالگرد درگذشت وی این کتاب را منتشر کنند. این دست نوشته ۱۵۰ صفحهای مانند دیگر نوشتههای وی پس از درگذشتش به مرکز هری رانسون دانشگاه تگزاس سپرده شد. این متن اکنون توسط ناشر همیشگی آثار مارکز یعنی پنگوئن رندوم هاوس در همه کشورهای اسپانیایی زبان به جز مکزیک منتشر میشود.
این رمان از ۵ داستان کوتاه که در ظاهر بسته و مستقل هستند تشکیل شده که در مجموع یک داستان واحد را تشکیل میدهند و شخصیت اصلی آن آنا ناگدالنا باخ، بانویی با فرهنگ و هنوز زیباست که در آستانه پیری هر سال ۱۶ آگوست به شهر کوچکی سفر میکند تا مادرش را ببیند که در گورستان فقرا به خاک سپرده شده است.
اولین بار سال ۱۹۹۹ از وجود چنین اثری خبری منتشر شد و این زمانی بود که نویسنده یکی از این داستانها را در مادرید روخوانی کرد و آن را به عنوان یک قطعه و نقطه شروعی بر رمانی متشکل از ۵ داستان معرفی کرد. مارکز آن زمان ۷۲ ساله بود و تازه بر سرطان غلبه کرده بود.
این داستان چنین آغاز شده بود: او ۱۶ آگوست با کشتی و سفری ۳ ساعته به جزیره بازگشت. یک پیراهن چهارخانه، شلوار جین، کفشهای پاشنه کوتاه ساده و بی جوراب پوشیده بود و یک چتر ساتن و یک کیف ساحلی به عنوان تنها چمدانش در دست داشت. در صف تاکسیهای اسکله مستقیم به سراغ یک مدل قدیمی رفت و راننده مثل یک آشنای قدیمی با او حال و احوال کرد و او در شهر فقیر، با خانههای خشتی و سقفهایی پوشیده از نخل تلخ، از خیابانهای پوشیده از شن سفید در موازات دریای سوزان گذر کرد.
پس از پایان روخوانی این قطعه؛ حضار مارکز را تشویق کردند و نویسنده از آنها خواست سکوت کنند و آرام باشند تا خواب دیگران را آشفته نسازند. با این سخنان صدای خنده و تشویق حضار بیشترهم شد.
نسخهای از یکی از این داستانها ۲۵ ماه می ۲۰۰۳ در ال پایس منتشر شد.
اما مارکز این مجموعه را نیمه تمام گذشت و اقدام به نوشتن کتاب «زندگی برای قصه گویی» پرداخت که خاطرات زندگیاش بود و سال ۲۰۰۲ منتشر شد و موفقیت زیادی در جهان کسب کرد. بعد در سال ۲۰۰۴ «خاطرات دلبرکان مالیخولیایی من» به عنوان آخرین اثر داستانی وی منتشر شد و کتاب نیمه تمام به حال خود رها شد. یکی از دلایل این امر میتوانست این باشد که وضعیت حافظه وی در آن زمان بدتر شد و و وخامت آن تا زمان درگذشتش در سال ۲۰۱۴ در ۸۷ سالگی، هر روز بیشتر میشد.
اگرچه او در مصاحبهای در سال ۲۰۰۴ با روزنامهنگار رزا مورا اظهار کرده بود از ارایه بحرانی که قهرمان داستان با آن روبهروست کاملاً راضی است، اما ویراستار او کریستوبال پرا یک سال پس از مرگش فاش کرد که نتیجه نهایی وی را قانع نکرده است. رمان، با وجود اینکه مدت زیادی روی آن کار شده بود، رها شد. گابو به این شهرت داشت که کتابهایش را دهها بار بازنویسی میکند تا نتیجه مطلوب را به دست آورد و از آنجا که هنوز بازنویسی وی تمام نشده بود و وی به نسخه نهایی نرسیده بود، در نهایت رمان کنار گذاشته شد.
در چنین شرایطی بود که تصمیم نهایی برای انتشار کتاب بر عهده پسران وی رودریگو و گونزالو گارسیا بارچا قرار گرفت که در طول یک دهه اخیر مشغول بررسی این امکان بودند و در نهایت اکنون به این نتیجه رسیدهاند که کتاب باید منتشر شود.
اکنون آنها اعلام کردهاند: تقریباً ۱۰ سال پس از مرگ گابو، یک بار دیگر آن را خواندیم و متوجه شدیم متن مزیتهای بسیار دارد و بسیار لذت بخش است و چیزی مانع از لذت بردن از برجستهترین جنبه های کار گابو نمیشود: ظرفیت او برای اختراع، زبان شعری و روایتی جذاب.
آنها افزودهاند درک مارکز از انسان و علاقه او به تجربیات و بدبختیهایش، به خصوص در عشق، احتمالاً موضوع اصلی تمام کارهای او است.
آرشیو شخصی این نوبلیست کلمبیایی سال ۲۰۱۴ به مبلغ ۲.۲ میلیون دلار توسط مرکز هری رنسوم در دانشگاه تگزاس خریداری شد و هر چه نویسنده در خانهاش در مکزیک نگهداری میکرد شامل ۷۸ کارتن از اسناد، ۴۳ آلبوم عکس و ۲۲ دفترچه از نوشتههایش- از جمله ۱۰ نسخهای که وی از این رمان جدید نوشته بود- به این مرکز تحویل داده شد.
در اکتبر ۲۰۱۵ این آرشیو به روی محققان باز شد و از سال ۲۰۱۷ یه صورت دییجتالی در دسترس قرار گرفت.
گابو پرخوانندهترین نویسنده آمریکای لاتین است و آثارش بیش از هر نویسنده اسپانیایی در قرن بیست و یکم ترجمه شدهاند. انتظار میرود این رمان جدید نیز به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، المانی، عربی و دیگر زبانها بلافاصله ترجمه شود.