کنگاوری گفت: واقعه غدیرخم یا تضمین دائمی حاکمیت الهی و رستگاری در حیات بشر، اهمیت شگرفی در تاریخ اسلام دارد و برنامه خداوند متعال برای هدایت جوامع انسانی تلقی می‌شود.

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه- عصمت علی آبادی: امروز ۱۸ ذی الحجة عیدسعید غدیر خم است. خداوند متعال به پیامبر اکرم وحی کرد که «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» و این رسالت (که مسئله غدیر است) را به پیامبر داد. اکمال دین و اتمام نعمت خدا بر مردم با این رسالت تمام می‌شود که آن مسئله غدیر است. ممکن بود مخالفین و دشمنانی برای این مسئله برای پیامبر مشکلی به وجود آورند که خدا در آیه قرآن می‌فرماید «وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» یعنی خدا تو را در مقابل دشمنان حفظ می‌کند. لذا تو رسالت خود را انجام بده. همه علمای شیعه و سنی متفق اند که این آیه در فضیلت امیرالمومنین نازل شده و آن بحث حدیث غدیر که فرمود «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ذیل آن بیان شده و این رسالت پیامبر (ص) است که باید انجام شود. این آیه شریفه و آیه دیگری که در این رابطه وارد شده که «اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» شیعه و سنی باز متفق اند که آیه اکمال، به مسئله غدیر اشاره دارد و پیامبر رسالت خود را انجام داده اند.

لذا مسئله غدیر از اهمیت زیادی برخوردار است. اما چرا اینقدر خدا و پیامبر برای مسئله غدیر اهمیت قائل شده اند؟ به این خاطر که تمام مشکلاتی که برای جامعه اسلامی به وجود آمده بخاطر انحراف از مسئله غدیر است. اگر امیرالمومنین به عنوان خلیفه بعد از پیامبر قرار می‌گرفت و نظام حکومتی را سامان می‌داد و بعد از آن ائمه طاهرین بر این مسند می‌نشستند، این انحرافات و فرقه‌های مختلف و مشکلات امت اسلام پدید نمی‌آمد. تمام مشکلات جامعه اسلامی به خاطر این است که از غدیر انحراف پیدا کردند. بر همین اساس پیرامون بررسی فرهنگ و روابط اجتماعی مردمِ عصر پیامبر (ص) و نقش آن در نادیده گرفته شدن جریان غدیر با علی کنگاوری استاد دانشگاه و محقق و نویسنده به گفتگو پرداختیم که حاصل آن در ادامه تقدیم مخاطبان می‌شود:

*چرا واقعه غدیر یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ اسلام شناخته می‌شود؟

واقعه غدیرخم یا تضمین دائمی حاکمیت الهی و رستگاری در حیات بشر، اهمیت شگرفی در تاریخ اسلام دارد و برنامه خداوند متعال برای هدایت جوامع انسانی تلقی می‌شود. لذا ایجاد انحراف در آن اهمیت مذکور را در رابطه با محرومیت از دستیابی به حیات فاضله انسانی دو چندان کرده است که باید یک عمر در تأسف و ندامت از این آسیب سوخت و ساخت. از این رو است که این واقعه در ابعاد مختلف خرد و کلان قابل تحلیل و تبیین است. مشکلاتی که برای جوامع اسلامی در طول تاریخ به وجود آمده است می‌توان گفت به دلیل انحراف از مسئله غدیر است.

*علل فرهنگی و اجتماعی در نادیده گرفتن جریان غدیر و یا سرپیچی از اجرایی شدن این دستور خداوند تبارک و تعالی چه نقشی داشته است؟

ابتدا باید اشاره شود که فرهنگ به عنوان شیوه و سبک زندگی در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، حاکمیتی و غیره تسری دارد و می‌تواند در هر رویدادی نقش داشته باشد، ضمن اینکه دین در کلیت خود یکی از ارکان فرهنگ تلقی می‌گردد، در نتیجه وقایع دینی فرهنگی هم هستند.

بنابراین، ضرورت دارد در اینجا به طور مختصر به ماهیت و چیستی دو پدیده فرهنگ و حیات اجتماعی اشاره شود و در ادامه اصل مسأله یعنی نقش آنها در انکار ضمنی یا علنی واقعه غدیرخم و یا نادیده گرفته شدن آن بیان شود.

بنابراین شایسته است، توجه داشته باشیم که زندگی اجتماعی انسان بر اساس برخی آیات قرآن، مانند آیه ۱۳ سوره حجرات که می‌فرماید: یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ؛ به طور ماهوی طبیعی و فطری است که فطری بودن زندگی اجتماعی، نمادی از ریشه دار بودن و اهمیت نقش شاخص‌های فرهنگی و اجتماعی در ادامه زندگی سالم و بدون آسیب فردی و جمعی انسان‌ها و سرنوشت و آینده هم زیستی افراد است. از سوی دیگر بدیهی است، فرهنگ و مسائل اجتماعی به طور طبیعی و به نوعی هم جنس بوده و در هم تنیده شده اند و دخالت هم سویی در سبک زندگی و سرنوشت انسان‌ها دارند.

یکی از ویژگی‌های ماهیتی که این دو پدیده را به هم نزدیک کرده و در تعامل یکسانی قرار می‌دهد، ماهیت جمعی بودن هر دود آنهاست. یعنی به طور مثال وقتی پدیده‌ای مانند اقتصاد در دنیای مدرن امروز حسب نظر برخی صاحب‌نظران جنبه فردی دارد و بیشتر با منافع فردی گره می‌خورد؛ فرهنگ و مسائل اجتماعی در مقابل آن قرار گرفته و صفت جمعی بودن و را در ماهیت به خود اختصاص می‌دهند. البته صفت دیگری که مسائل اجتماعی و فرهنگی به طور مشترک دارند؛ این است که شاخص‌های آنها در دراز مدت شکل می‌گیرند و به صورت جدی نهادینه می‌شوند و خوب یا بد آنها در زندگی و آرمان‌های اجتماعی بسیار با ثبات می‌گردد.

انحراف از عملکرد به دستور غدیر در عین حالی که جنبه سیاسی داشت، ولی با علقه های قومی و فرهنگی عجین بوده و به صورت ریشه دار انجام گرفته است که به طور کلی قرآن کریم نیز در نقش این قبیل مسائل اجتماعی و فرهنگی در حاکمیت و سرنوشت جوامع، به نوعی آسیب شناسی کرده است

این موضوع از آنجایی اهمیت دارد که «آموزه‌ها، باورها، آداب و رسوم بجا مانده از گذشته دور» و در عین حال مباحث دینی و مذهبی که توسط پیامبران (ص) در زندگی جمعی انسان‌ها تبلور پیدا می‌کنند همه از مظاهر و نمادهای فرهنگی و اجتماعی محسوب می‌شوند و آنچه تاریخ پیامبران (ص) از آن حکایت دارد، پیدایش تضاد، تعارض و رویارویی میان باورها و آداب و سنن کهن جوامع با فرهنگ و دستاوردهای دینی در تاریخ بوده است. به طور مثال به کرات شاهد آن هستیم که در قرآن کریم مساله پایبندی مردم به سنن آبا و اجدادی آنها مطرح شده و این مساله مانع اساسی در پذیرش آموزه‌های دینی محسوب می‌شود. به طوری که خداوند سبحان در سوره بقره (آیه ۱۷۰) می‌فرماید: هنگامی که به آنها گفته می‌شود از خدا پیروی کنید، می‌گویند: «ما از سنت پدران خود پیروی خواهیم کرد». لذا، باید توجه کرد؛ اهمیت این موضوع در اینجاست که آموزه‌های اجتماعی، فرهنگی و باورهای ماقبل پذیرش دین، بسیار با ثبات و ریشه دار بوده است و احتمال زیاد دارد که در دوران بعد از پذیرش دین خود را نشان دهند.

بنابراین مساله غدیر نیز بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) از این امر استثنا پذیر نبوده است و پایبندی اعراب به علایق تعصب آمیز قبیله‌ای در شئونات عملی زندگی در این مسأله خود را نشان داد. یعنی انحراف از عملکرد به دستور غدیر در عین حالی که جنبه سیاسی داشت، ولی با علقه های قومی و فرهنگی عجین بوده و به صورت ریشه دار انجام گرفته است که به طور کلی قرآن کریم نیز در نقش این قبیل مسائل اجتماعی و فرهنگی در حاکمیت و سرنوشت جوامع، به نوعی آسیب شناسی کرده است.

*بنابراین، انسان در توجه به علل فرهنگی و اجتماعی رویگردانی مردم در زمان بعد از رسول اکرم از جریان غدیر متوجه یک تضاد اساسی می‌شود و آن اینکه چرا مردمی که در حیات رسول اکرم (ص) بسیار متواضعانه و با خرسندی تن به پذیرش جریان غدیر دادند؛ ولی بعد از رحلت نبی اکرم (ص) در اولین فرصت از آن سرباز زدند؟

بله.

به نظر می‌رسد این چیزی بجز تجدید حیات و غلیان آموزه‌ای قومی و وابستگی‌های عرفی و تجدید پایبندی به سنن آبا و اجدادی نبود، البته بنابر اعتقاد ما، پشت پا زدن به آنها همان محل آزمایش حقیقی الهی در پایداری و ثبات دینی بوده است.

لذا این موضوع از دو منظر قابل بحث است: اول اینکه انسان از نظر باورهای دینی و اعتقادی به صورت تمام نما در مقابل و رویارویی با حاکمیت سه قطب یا رأس مثلث در دشمنی با انسان یعنی نفس (شهوت)، شیطان و طاغوت قرار می‌گیرد و در مبارزه با آنها در عرصه اجتماعی و فرهنگی به رشد و تکامل می‌رسد. دوم؛ در خصوص مساله رویگردانی از غدیرخم باید گفت؛ این خصلت‌های فرهنگی و اجتماعی بجا مانده از عهد جاهلیت مردم آن زمان است که با پیدایش فرصتی مجدد خود نمایی می‌کنند.

به عبارت مشروح‌تر یکی از ویژگی‌های بسیار مهم اعراب قبل از ظهور اسلام عصبیت و تعصب به آموزه‌های فرهنگی از قبیل پایبندی به عناصر اجتماعی و فرهنگ قبیله‌ای، طایفه سالاری، مشتمل بر خود محوری قومی، خشونت، قائم بودن به خود برتری بینی قبیله‌ای بوده است که قرآن از آنها به کرات یاد کرده است. رسالت رسول اکرم (ص) نیز برای مبارزه با نتایج عملی این خصایص تا آنجا پیش رفت که منجر به کارزار سخت با آنها شد. جریان غدیر نیز قربانی این موضوع از این منظر شد که علی علیه السلام سرسلسله و نماد اقتدار در این مبارزه پیروزمندانه علیه مشرکین و کفار بود که عقده‌های بجا مانده با پیدایش فرصت پس از جریان غدیر به صورت عملی خود را نشان داد.

مسائل و حاکمیت برمبنای قومیت و وراثت به عنوان یک نماد فرهنگی در میان اعراب به قدری اهمیت داشت که برخی سردمداران برای اثبات حقانیت در حاکمیت خویش بعد از رحلت رسول اکرم (ص) تاریخ خاندان رسول اکرم را نیز تحریف کردند و رأی عموم مردم را به حاکمیت با حیات مجدد علقه ها و تعصبات قومی و قبیله سالاری گره زدند و افکارعمومی را از جریان غدیر منحرف کردند. بدیهی است این موضوع در مساله غدیر نه تنها از آموزه اصیل پیامبر اسلام سرچشمه نمی‌گرفت، بلکه به عرف، آداب و رسوم طایفه‌ای و شاخص‌های مبتنی بر قبیله سالاری و عناصر قدرت در طاغوت مرتبط بود.

*یعنی مردم در آن دوره از تاریخ اسلام؛ با نادیده گرفتن و پشت کردن به مساله غدیر به دنبال بازگشت به عصبیت قومی بودند؟

بله. این فرهنگ قبیله‌ای، متصف به خصلت‌هایی مانند خشونت فردی و گروهی، برتری طایفه‌ای، دنیاگرایی، ترجیح مظاهر مادی به معنوی، مردم سالاری خودمحور، رویگردانی از حاکمیت ولایی و عقده گشایی علیه شخص علی علیه السلام بود. در این رابطه بود که در حقیقت غلبه سنن و فرهنگ قومی بر آموزه‌های دینی به نمایش گذاشته شد.

مردم پس از پیامبر اکرم (ص)، در این رابطه اصالت حاکمیت و فرهنگ حکومتی را عرفی و غیرولایی خواستند و فرهنگ سنتی، قبیله‌ای و قومی را بر اسلام تحمیل کردند و در این رابطه، از نگرش‌های دینی و فرهنگ مذهبی ویژگی‌های خاص و مقدسی را برای حاکم خود قائل نبودند، بلکه صرفاً بحث عرفی و قبیله‌ای و مادی مطرح بود و اگر به احکام عبادی و دینی مانند نماز، روزه، … عمل می‌کردند، فلسفه عملی آنها در زندگی چندان مطرح نبود. بنابراین با تجدید حیات در عناصر اجتماعی و فرهنگ قبیله‌ای وقتی متن اصیل دین و مفاد قرآن کریم را بر خلاف طبیعت قومی، قبیله‌ای و فرهنگی خود یافتند، آن را به گونه‌ای خود خواهانه تفسیر کردند.

لازم به ذکر است در عصر حاضر نیز با یک نگرش کلی به حکومت و سیاست ولایی و خدایی که نماد آن در نظریه ولایت فقیه حضرت امام (ره) نهفته است می‌توان گفت: مساله غدیر می‌تواند مبتلابه جامعه امروز ما نیز باشد. به عبارت واضح‌تر در حال حاضر هر فرد و گروهی به میزانی که در مسیر آرمان‌ها و تفکرات و تدابیر مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نباشد و یا در فلسفه حکومت و سیاست پیرو و یا متکی بر آموزه‌های غیرالهی اومانیستی و لیبرالیستی باشد؛ به نوعی موضع گیری علیه حاکمیت ولایی و یا غدیر خم زمان کرده است.