خبرگزاری مهر؛ گروه مجله – جواد شیخالاسلامی: تا حالا شده حتی به شوخی بگویید «امام حسین باهات قهرم»؟ احتمالاً بعد از این شوخی بیمزه خودمان هم یک لحظه شوکه شدهایم و به «روزهای بدون حسین بودن» فکر کردهایم و قلبمان تیر کشیده. با خودمان فکر کردهایم اگر روزی واقعاً با امام حسین قهر کنیم، چه بلایی بر سرمان میآید؟ اگر روزی از امام حسین (ع) آنقدر دور شویم که سال به سال پایمان به هیأت باز نشود، چه کار باید بکنیم؟ شاید باورش سخت باشد، ولی بعضیها هستند که واقعاً با امام حسین (ع) قهر کردهاند. «مجتبی حیدری» عکاس و مستندساز اجتماعی کشورمان یکی دو سالی است که دوربینش را برداشته و پای صحبت کسانی مینشیند که با امام حسین (ع) قهر کردهاند. اسم پروژهای که او آغاز کرده، «با حسین قهرم» است. پای صحبت او نشستهایم که با کسانی حرف زده که با امام حسین (ع) قهر کردهاند و میخواهیم روایت آنها را بشنویم.
متن کامل این گفتگو را اینجا بخوانید:
ایده «با حسین قهرم» و صحبت کردن با کسانی که با امام حسین (ع) قهر کردهاند ایده غیرمنتظرهای است. چه شد که تصمیم گرفتید با این افراد صحبت کنید؟
از کودکی در هیأت امام حسین (ع) بزرگ شدم و قد کشیدم. همه جهان من در کودکی این بود که امام حسینیها همین کسانی هستند که در هیأت میبینمشان. یعنی خارج از این مدار برای من تعریف نشده بود. در جهان من آدمهای امام حسینی ویژگیهایی ظاهری داشتند که وقتی آنها را میدیدم میگفتم فلانی امام حسینی هستند. بعد که عکاس شدم، شروع کردم به عکاسی از آدمهای هیأتی، ولی از یک جایی به بعد، محرمها دیگر عکاسی نکردم و شروع کردم به دیدن مردم در کوچه و خیابانها و دستههای عزاداری.
وقتی مردم را دقیقتر نگاه کردم از خودم پرسیدم اینها دیگر کی هستند؟ یعنی اینها هم امام حسینی هستند؟ این از جهل و نادانی من بود که امام حسینیها را با شکل و شمایل خاصی تصور میکردم. نمیخواهم به هیأتیهای عزیزمان جسارت کنم؛ چون همه آنها تاج سر هستند، ولی من از بعضی آدمها باورهای عمیقتری دیدم که باعث شد نگاهم به هیأتی و غیر هیأتی عوض شود.
و اینطوری نگاه شما به کسانی که در محرم و صفر عزاداری میکنند عوض شد.
بله. به مرور فهمیدم جنگ سیدالشهدا (ع) بر سر ماندن آدمها بود، نه برای اینکه بروند. امام حسین (ع) نمیگوید خب که رفت. عاشورا برای این بود که اگر شده یک نفر دیگر هم بماند! همه اینها دست به دست هم داد تا من درباره امام حسین (ع) و امام حسینیها عمیقتر فکر کنم. مثلاً با خودم گفتم چرا آمار اربعین در ده سال گذشته از سه و نیم میلیون نفر بیشتر نمیشود؟ یعنی ممکن است یک عده از کسانی که اربعین نمیروند قهر کرده باشند؟ اول میخواستم سراغ کسانی بروم که اصلاً سیدالشهدا (ع) را قبول ندارند ولی برای گام اول سراغ کسانی رفتم که اصطلاحاً قهر کردهاند. با چند نفرشان صحبت کردم و دیدم خیلی ماجرا جذاب شد.
سال گذشته با چند نفر صحبت کنید؟ اصولاً آدمها را چطور پیدا میکنید؟
پارسال سال اولی بود که این کار را شروع کردم و من با هفت هشت نفر حرف زدم. در اینستاگرام فراخوان دادم و خواستم کسانی که با امام حسین (ع) قهر کردهاند به من پیام بدهند. با فراخوان دنبال کسانی گشتم که با امام حسین (ع) قهر کرده بودند. بعد از این یا به من معرفی میشدند یا خودشان پیام میدادند.
جنس موضوع این برنامه یک فرقی دارد. برای برنامهای از جنس «با حسین (ع) حرف بزن» به هرکس زنگ بزنی قبول میکند، میآید و مفصل از عشقش به امام حسین (ع) حرف میزند. ولی برای صحبت با کسی که قهر کرده، باید بروی سراغش. تو باید پیدایش کنی. کسی که قهر کرده بلند بلند حرف نمیزند. بعضیها هستند که شاید صد بار آمدهاند کلی برای من نوشتهاند و ویس فرستادهاند و گریه کردهاند، اما باز پشیمان شدهاند.
موردی دارم که یک سال است دارد با خودش کلنجار میرود که با من صحبت کند یا نه. ترس و دلهرهای هم دارند که «اگر من بگویم با امام حسین (ع) قهرم چه اتفاقی میافتد؟ نکند واقعاً از چشم آقا بیفتم». به همین دلیل رسیدن به شخصیتها خیلی سخت است. اینطور نیست که یک زنگ بزنی و صد نفر آدم به خط شوند. باید بروی پیدایشان کنی.
یک سال است که با این افراد صحبت میکنید. به نظرتان چه باعث شده به اینجا برسند؟
دلایل مختلفی دارد. رفتارهای متناقض کسانی که دم از امام حسین (ع) میزنند، یکی از دلایل جدی قهر این افراد با امام حسین (ع) است. چه آدمهای معمولی که خلاف دستگاه امام حسین (ع) رفتار میکنند، چه مسئولان! ما باید به این فکر کنیم که یک رفتار غلط از سمت ما باعث میشود یک نفر با سیدالشهدا (ع) قهر کند. مثلاً یکیشان میگفت: «آدمی که صبح تا شب توی هیأت است، مدام از امام حسین (ع) میگوید، برای فلان هیأت مداحی میکند، حسینیهاش توی یک مِلک غصبی است و آه مردم پشت سرش است! خب وقتی من این آدم را میبینم، با خودم میگویم من این امام حسین (ع) را نمیخواهم.»
یک بخش از قهر دخترخانمها هم به خاطر رفتارهایی است که با آنها انجام شده است. بعضی رفتارهای زشت باعث شده که خیلیهایشان از این مسیر زده شوند. آقاپسری را میشناسم که کارش گیر کسی افتاده بود که در و دیوار را از پوسترهای محرم پر کرده است.
خیلیها شعار امام حسین (ع) میدهند ولی حرفه و شغلشان هیچ رنگ و بویی از امام حسین (ع) ندارد! از این عوامل بگیرید تا اتفاقاتی که در زندگی شخصی آدمها پیش میآید. مثلاً دخترخانمی آقاپسری را دوست دارد و زیاد به اباعبدالله (ع) توسل کرده، ولی وصلتشان سر نگرفته حالا قهر کرده است. یا حتی برعکسش، یعنی دختری که آقاپسری را دوست داشته و ازدواج کردهاند ولی امروز مشکل دارند. این افراد اباعبدالله (ع) را مقصر میدانند و میگویند تو که میدانستی که عاقبت و مشکلات چه بود، چرا گذاشتی ما ازدواج کنیم؟ یا چرا ما را به هم وصل نکردی؟ یا چرا گرههای زندگی من را باز نمیکنی؟
تصور ما از امام حسین (ع) این است که همه خواستهها و مشکلات را همانطور که خودمان انتظار داریم حل میکند. در زندگی مدام به در بسته میخوریم، ولی توجه نداریم شاید به درهای اشتباهی رو میزنیم. شاید این درها از اول هم باز نبوده است. به خاطر تصمیمات غلط خودمان یا دیگران، امام حسین (ع) را مقصر میدانیم. البته بعضی رفتارها هم به این نگاه اشتباه دامن میزند. حالا به هر دلیلی این افراد با امام حسین (ع) قهر کردهاند؛ ما چرا باید آنها را رها کنیم؟
خیلیها میگویند «رفتن یک نفر مهم نیست؛ میخواست قهر نکند! اصلاً توفیق نداشته است». هیچکس قدمی برای آشتی این آدمها برنمیدارد. در صورتی که این آدم منتظر است یک نفر برود و با او حرف بزند، منتظر است کسی به او توضیح بدهد که کجای راه را اشتباه رفته است؟
به عنوان یک امام حسینی جوابی به این پرسشها و گلایههای آنها دادهاید؟ بین صحبتهای دوستانه و پشت دوربین حرفی میزنید؟
گاهی بله. با یکی از این افراد صحبت میکردم. گفتم: «تصور کن در بیمارستان هستی. دکتر آمده و به پرستار میگوید به این بیمار آب ندهید، به آن یکی آب بدهید، به این یکی غذا بدهید، این بیمار را مرخص کنید. دیگری را بستری نگه دارید. آیا این آدم نسبت به آدمها بی عدالتی کرده؟ نه! مشخص است که پزشک طبق نیازهای بیمار توصیه میکند و دارو میدهد.» اگر نگاه ما به سیدالشهدا (ع) همینقدر ساده باشد هم کفایت میکند. باید بفهمیم سیدالشهدا (ع) چرا با هرکسی یک جور تعامل میکند. باید بپذیریم که خودمان ناآگاه هستیم. مثل جوانی که میگوید من باید به فلانی برسم و وقتی نمیرسد امام حسین (ع) را مقصر میداند. دخترخانمی را میشناسم که به همین خاطر تا مرز خودکشی رفته. میگفت چرا من را به فلانی نمیرسانی؟ دقیقاً برعکسش هم بود. یکی میگفت چرا من را به فلانی رساندی و اجازه دادی این وصلت جور شود؟ رفع این شبههها نیاز به آگاهی دارد؛ اما چه کسی مسئول این آگاهیبخشی است؟
یکی از دوستان به من میگفت «خجالت بکش مجتبی! یعنی چی با حسین قهرم؟». گفتم «مثل این است که من بگویم با خدا قهرم. این رابطه آنقدر صمیمی است که میتوان این حرف را هم زد و خدا هم ناراحت نمیشود.» گفت: «نه کسی حق ندارد!» گفتم: «چرا حق ندارد؟ طرف دلش شکسته. باید بروی طرفش و کمکش کنی.»
یکی از علما به خواب یکی از دوستانش آمده بود و به رفیقش گفته بود «من اگر به دنیا برگردم، دنبال کسانی میافتم که با خدا قهر کردهاند و آنها را با خدا آشتی میدهم». وقتی آشتی کردن افراد با خدا و امام حسین (ع) اینقدر جایگاه دارد، چرا به آن بی توجه باشیم؟ متأسفانه هیچ برنامهای برای این افراد نداریم.
برای خیلی از دستگاهها اصلاً مهم نیست که این آدمها دیگر به هیأت نمیآیند. ولی این قضیه برای من مهم است؛ برای همین از کار و زندگیام میزنم و پای صحبت این افراد مینشینم. همین دو روز پیش در مشهد با یکی از این افراد قرار داشتم و خودم را از تهران به مشهد رساندم. وظیفه خودم میدانستم که از تهران بیایم مشهد تا داستان قهر او را گوش کنم. کاش خیلی از آدمها و نهادها هم این گرهگشایی را وظیفه خودشان بدانند. رشت رفتم، قم رفتم، مشهد آمدم، کرج رفتم، تهران و اطراف تهران را چرخیدهام. ابتدا پروژه فقط برای تهران بود ولی مجبور شدم برای شنیدن حرف این افراد به شهرهای دیگر هم بروم. با اینکه این کار برای من خیلی سخت است و هزینههای آن خیلی زیاد میشود. ولی اگر شده قرض میکنم و میروم تا حرفهای افراد را بشنوم.
در اتمام پروژه قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ الآن در کجای مسیر هستید؟
این پروژه دو مرحله دارد. مرحله اول صحبت با قهرکردهها است. وقتی این صحبتها تدوین و آماده شد، این صحبتها را برای کسانی که مسئولیتی در امور فرهنگی کشور دارند پخش میکنم و صحبتهای آنها را هم میشنویم. در نهایت این دو تا قسمت در کنار هم تبدیل به یک مستند واحد میشوند و قابلیت پخش عمومی دارند. دوست دارم با بیان این حرفها کاری کنم که بیشتر حواسمان به رفتارمان باشد. کاری نکنیم که به خاطر رفتار ما عدهای با امام حسین (ع) قهر کنند. همه هزینههای این کار هم از جیب خودم است. من اگر فرش زیر پایم را هم بفروشم، این کار را میکنم. کاری جز این ندارم. حاضرم هر کاری بکنم تا فقط یکی از کسانی که قهر کرده را دوباره برگردانم و به دیگران هم نشان بدهم که اینها چقدر امام حسین (ع) را دوست دارند.
انگار پای صحبت این افراد تجربیات نگاه خودتان هم به امام حسین و هیأت و… تغییر پیدا کرده است…
بله؛ هر کدام از افراد برای من یک درس هستند. این مدت چشمها و گوشهایم تیزتر شده است. مثلاً یک هیأتی عَلَم عزاداریاش را جلوی خیمه گذاشته بود. در همین حین خانمهای کمحجاب و حتی بیحجاب میآمدند و با این علم عکس میگرفتند. صاحبان هیأت ناراحت بودند که خانمها با این پوشش دارند با علم عکس میگیرند. من به بچههایشان گفتم چرا ناراحت میشوید؟ یک دوربین آنجا بگذارید، با افتخار از کسانی که میآیند عکس بگیرید و عکسها را هم همانجا تحویلشان بدهید.
انگار رسانهها و سازمانهای فرهنگی ۲۴ ساعته برنامهسازی میکنند و نقشه میریزند که این افراد از امام حسین (ع) جدا شوند. حالا که این افراد خودشان به سمت ما آمدهاند، میخواهید ردشان کنید که بروند؟! ۱۴۰۰ سال است که امام حسین (ع) آدمها را به سمت خودش میکشاند. چرا ما همین کار را نکنیم؟ این افراد ۱۰ شب محرم، بدون اینکه به آنها چیزی بگویی، خودشان آمدهاند روضه. باید این موقعیت را قدر بدانیم. امام حسین (ع) نقطه مشترک ماست. کسی نباید از حضور این افراد در هیأت ناراحت شود. قدر این اشتراک را بدانیم و نقاط اشتراک را بیشتر کنیم. تمام تلاش من در پروژه «با حسین قهرم» همین است.