اعظم مرادی تهیهکننده و کارگردان مستند «گدار» که در بخش «کتاب و سینما» چهل و یکمین جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور داشته است در گفتگو با خبرنگار مهر در رابطه با داستان این مستند، گفت: «گدار» راجع به زندگی ماهی پرورشی قزلآلا است و نگاهی کاملاً متفاوت به این ماهی دارد. همچنین روایت این مستند برداشتی از کتاب «ماهی سیاه کوچولو» اثر صمد بهرنگی است و مطالب جدیدی در رابطه با چگونگی تکثیر و انتشار ماهیها در این اثر عنوان میشود که معتقدم خیلی از مخاطبان تا به حال راجع به آن آگاهی نداشتهاند.
وی در رابطه با انتخاب این سوژه برای مستند گفت: یک فعالیت و کاری راجع به شیلات و پرورش ماهی داشتم و از قبل هم کتاب صمد بهرنگی را خوانده بودم، وقتی برای اولین بار چگونگی تکثیر ماهیها را دیدم توجهم جلب شد و دوست داشتم یک مستند راجع به آن بسازم. همچنین مطابق داستان کتاب، یک ماهی را دیدم که مثل برخی دیگر از ماهیها یا آگاهانه یا اتفاقی پشت دریچههای مزرعه پرورش ماهی صبر میکردند و موقع شست و شو و با باز شدن دریچهها از مزرعه فرار میکردند و با توجه به اینکه اکثر این مزارع پرورش ماهی نزدیک سدها احداث شده است، این ماهیها به رودخانهها میرفتند. این ماجرا در کنار نحوه تکثیر ماهیها برایم جالب بود و حس کردم میتوانم یک مستند متفاوت تولید کنم.
این مستندساز با اشاره به اینکه در ظاهر «گدار» به زیست جانور اشاره میشود، گفت: من در ظاهر به زیست این جانور نگاه میکنم اما در واقع در دل کار و نوع روایت این ماهی را تمثیل زدهام و به نوعی نشانگر آدمهایی است که بیهدف و بی جهتاند و در یک جمله میتوانم بگویم اگر ما آدمها مسیر زندگی خود را انتخاب نکنیم در یک مسیر انتخاب شده قرار میگیریم و به تعبیری این اثر را به زندگی خیلی از آدمها تشبیه کردهام.
مرادی با اشاره به زمان نگارش قصه، گفت: زمانی که این قصه را نوشتم، قصه خیلی تخیلی بود و مشخص نبود در قالب این مستند قرار میگیرد یا نه و آیا انتظار من از مستند محقق میشود؟ راوی قصه مستند من یک ماهی است و این راویبودن ماهی اولین چالش من بود و از آنجا که ماهی در کنترل من نبود باید در تصویربرداری و تدوین توجه و دقت بیشتری صرف میکردم و باید دنبال پلانهایی میگشتم که با روایت ماهی نسبت به سرنوشت خود همخوان باشد. به همین دلیل دکوپاژهای وسواس گونهای در این کار داشتم.
این کارگردان در ادامه با اشاره به اینکه ساکن تهران بوده است، گفت: من ساکن تهران بودم و پرورش ماهیهای اطراف تهران آن چیزی که مد نظر من بود تأمین نمیکرد. من دنبال مزرعههای قدیمی بودم و در مواردی مزارع پرورش ماهی اطراف تهران شرایط لازم را نداشت. مثلاً با من همکاری نمیکردند یا تعطیل شده بودند، همچنین چالش سوم این بود که ماهیها در بازه خاصی در فصل پاییز نسبت به تکثیر و انتشار اقدام میکنند و تصویربرداری در این زمان خود چالشهایی داشت. در نهایت با سه سفر به شهرستانها و مکانهای مختلف یک مزرعه ماهی در نزدیکی ارومیه را انتخاب کردم و تصاویر مورد نیاز را آنجا ضبط کردم.
وی با اشاره به اینکه آخرین چالشاش تدوین بوده است، گفت: پیدا کردن مصادیق مناسب چالشبرانگیز بود چرا که یک ماهی برای ما قصهای روایت میکند و حالا بین آن همه ماهی باید تصاویر مناسبی را انتخاب میکردم و انرژی قابل توجهی صرف تدوین اثر شد.
مرادی با مرور اینکه هم کار داستانی و هم مستند تولید میکند، گفت: مستندهای من روایتگونه و قصهگو است اما در موضوع و مستند بودن اثر دخل و تصرف نمیکند ولی برای این مستند با توجه به بازخوردها حس میکنم این کار خیلی خلاقانه بوده است و تولید اثر به این شکل ریسک بالایی داشت. این کار با سایر کارهای من متفاوت است و اثر از یک طرف قصه و داستان دارد از یک طرف واقعی است و به تعبیری ساختارهای مستند را شکانده و جلو رفتهام.
وی در پایان سخنان خود با انتقاد از جشنوارههای داخلی، عنوان کرد: جشنوارههای ما توجه خیلی جدی به فیلمهای بومی نشان داده است و بیشتر فیلمهایی را میبینیم که در مناطق بومی تولید شده اما معتقدم نباید هنر سینما را محدود به مناطق کرد و مثلاً در جشنوارهها راجع به سرطان، موضوعات شهری هیچی نمیبینیم و بهتر است به ژانرهای متنوع مستند رسیدگی شود و به مستندهای علمی و فانتزی فرصت داده شود.
«گدار»، مستندی در مورد زندگی ماهیهای قزل آلا، در حوضچههای پرورش ماهی است. در این فیلم، مخاطب از زبان یک ماهی قزلآلا با روال زندگی، چالشها و دنیای زیر آب این گونه از آبزیان، آشنا میشود.