سیدعلی کاشفی خوانساری در گفتگو با خبرنگار مهر، ضمن تعریف انجمن صنفی گفت: انجمن صنفی، تشکلی است که همه اعضای یک صنف، حق عضویت در آن را دارند و با عضو شدن در آن، میتوانند از امکانات و حمایتهایی برخوردار شوند. از سوی دیگر آن تشکل هم، همه توان خود را به کار میبرد تا حقوق و مطالبات صنفی اعضای خود را پیگیری کند. بنابراین این انتقاد بر انجمن نویسندگان کودک وارد نیست که همه نویسندگان و مترجمان را با داشتن سه تالیف یا 5 ترجمه، عضو میکند؛ بی آنکه کیفیت کارشان را در نظر بگیرد. زیرا فراتر از کمیت یا کیفیت، آنچه اهمیت دارد، تداوم کار است و اینکه یک نفر، وقت و انرژی خود را وقف نوشتن کند و از این راه، زندگیاش را بگذراند.
نویسنده مجموعه داستان «مزاحمان» به اینکه هیچکدام از انجمنهای اهل قلم در ایران، چه انجمن نویسندگان گودک و نوجوان، چه انجمن قلم و یا شورای کتاب کودک، انجمن صنفی نیستند، اشاره و بیان کرد: یک انجمن صنفی، مجوز خود را از وزارت کار میگیرد، نه از ارشاد؛ هیچکدام از انجمنهای اهل قلم، از وزارت کار مجوز نگرفتهاند و پیرو قوانین کارگر و کارفرما نیستند و عضو اتحادیه اصناف نشدهاند؛ این انجمنها، موسسات فرهنگی هستند که به همت هر شخص حقیقی هم میتوانند شکل بگیرند و مطابق سلیقه و دیدگاه او اداره شوند.
کاشفی در ادامه گفت: وقتی وزارت ارشاد، انجمنهای اهل قلم را موسسه فرهنگی میداند، نه یک صنف قانونی، طبیعی است که به خود اجازه میدهد از برخی، بهطرز چشمگیری حمایت کند و دیگری را تمام و کمال، نادیده بگیرد. همانطور که در سالهای اخیر انجمن نویسندگان کودک و نوجوان را حذف کردند و از انجمن قلم تا آنجا که میتوانستند پشتیبانی کردند.
گردآورنده مجموعه مقالات «کودکان و شاهنامه» با اشاره به اینکه انجمنهای فعلی، ترکیبی ناقص از چند تعریف جداگانه هستند، افزود: گاهی این انجمنها میکوشند نقش اتحادیه را بازی کنند؛ گاه به یک باشگاه یا محفل دوستانه نزدیک میشوند و زمانی هم نقش انجمنهای فرهنگی و علمی را ایفا میکنند و به ارزیابی محتوا میپردازند. واقعیت اینکه ما برای هرکدام از اصناف حوزه فرهنگ به تشکلهای متعدد و جداگانهای نیاز داریم؛ از طرفی باید یک اتحادیه صنفی باشد که جدای از دیدگاه ایدئولوژیک و بدون گزینش اعضا، افراد مختلف یک صنف در آن عضو شوند و از امکانات و حمایتهای صنف بهره ببرند.
کاشفی خوانساری به دلایل دیگری اشاره کرد که بر ضرورت شکلگیری انجمنهای صنفی متعدد اشاره میکند و گفت: باید انجمنهای گوناگون فرهنگی وجود داشته باشد تا افراد و نویسندگان، بنابر دیدگاهها و سلایق خود دور هم جمع شوند و برای بهبود کیفیت ترجمه و ارتقای سطح کتابهای دینی و یا ترویج داستانهای علمی ـ تخیلی برنامهریزی کنند. نیاز سوم، رویکرد اقتصادی است. مطابق قانون، نویسندگان هم مثل هر صنف دیگری میتوانند تعاونیهایی تشکیل دهند و با استفاده از حمایتهای دولتی در زمینه تولید و کسب درآمد بیشتر بکوشند. در حال حاضر همه انجمنهای اهل قلم، ترکیبی از نقشهای مختلف ذکر شده هستند و در هیچ نقشی، به درستی و به تمامی ظاهر نمیشوند.
نویسنده «تاریخ ادبیات دینی کودک و نوجوان»، گفتههای خود را چنین جمعبندی کرد: ما به اتحادیههایی نیاز داریم که از وزارت کار مجوز بگیرند؛ همچنین لازم است انجمنهای متعددی وجود داشته باشند که از وزارت ارشاد و شهرداریها و مراکز مشابه مجوز گرفتهاند و این دو ما را از وجود تعاونیهایی که در وزارت تعاون به ثبت رسیدهاند، بینیاز نمیکند.