اینجا پر است از نقاشی های دختر بچه ای که صدای خنده ها و بازی اش با دوستش در سالن پیچیده است، تصمیم گرفته که دنیا را رنگی تر و قشنگ تر از قبل نشان دهد. نمایشگاه نقاشی او نشان دهنده عشق او به انسان هاست. نمایشگاه نقاشی مهدیس داوودآبادی به نفع کودکان سرطانی در فرهنگسرای آئینه اراک دریچه ایست به دنیای هرروزه آدم بزرگ ها، اما با نگاهِ کودکی که می گوید: تازه شش سالَم شده است.

به گزارش خبرنگار مهر از اراک، مهدیس داوودآبادی کودک شش ساله اراکی نقاشی های زیبای خود را در نمایشگاهی به نمایش گذاشته تا شاید بتواند با فروش دسترنج ذوق و هنر، دستان کوچکِ دوستان هم سن و سال خود که در حال مبارزه با بیماری سرطان هستند را بگیرد که این دستان کوچک صاحب قلب هایی بزرگ هستند.

مهدیس هنوز آنقدر کوچک و مهربان است که به خبرنگاری که برای مصاحبه با او رفته می گوید: "خاله" و به عکاس می گوید: "عمو"، آنقدر کوچک است که وقتی مجموعه ارشاد کادوی ناقابلی به پاس ارزشمندی کارش به او می دهد، دیگر چهره اش از پشت جعبه کادو مشخص نیست و می گوید: "دستم درد گرفت" ؛ ولی همه این کودکی و مهربانی در دنیای بزرگ نقاشی هایش عظمتی دارد که می خواهی بیشتر بایستی و بیشتر نگاه کنی به دنیای سبزی که او تصویر کرده است.

این کودک نقاش پیش بندِ سبزی پوشیده و می خواهد نقاشی که بر روی بوم وسط سالن نگارخانه گذاشته را رنگ کند. می گوید: من نقاشی را خیلی دوست دارم و از دو سالگی نقاشی می کشیدم.

دوست دارم بیشتر طبیعت بکشم

وی ادامه می دهد: من دوست دارم بیشتر طبیعت بکشم و جاهایی را که درخت و چمن هست و همه چیز را سبز کنم، آخر رنگ سبز را خیلی دوست دارم.

مهدیس که از رنگ سیاه بدش می آید، اضافه می کند: من رنگ سیاه را دوست ندارم چون نقاشی ام را خراب می کند، من بیشتر صفحه ام را سبز می کنم طبیعت می کشم و در آن درخت و گل می کشم.

او که نقاشی هایش را با مداد شمعی و گوآش رنگ می کند، توضیح می دهد: من از بچگی نقاشی بلد بودم؛ ولی بعدش رفتم کلاس نقاشی و استادم همه چیز را به من یاد داد.

مهدیس که استاد نقاشی اش را خیلی دوست دارد، اضافه می کند: استادم برایم قصه می گوید و بعد من آن را نقاشی می کنم مثلا یک بار نقاشی بچه ای را کشیدم که بدون اجازه رفته بود جنگل و گم شده بود؛ اما توی جنگل دوست هایی پیدا کرده بود و آن ها کمکش کرده بودند تا مادر و خانه اش را پیدا کند.

وی ادامه می دهد: دوست دارم همیشه نقاشی بکشم حتی وقتی که بزرگ شدم تا آخرش نقاشی بکشم و تمام نقاشی هایم را دوست دارم.

مهدیس نقاشی ای که از خانه شان کشیده را هم دوست دارد، آنجا که برادرش روی تخت خوابیده و کتابخانه و تلویزیون هم هست.

من این نمایشگاه را زدم تا بچه ها و بزرگترها بیایند و نقاشی های مرا بخرند

وی فقط می داند که بچه های سرطانی در بیمارستان هستند و می گوید: من این نمایشگاه را زدم تا بچه ها و بزرگترها بیایند و نقاشی های مرا بخرند و من پول آن ار به دوستان سرطانی ام بدهم.

مادر مهدیس نیز با بیان اینکه او از کودکی عاشق نقاشی بوده می گوید: مهدیس از همان بچگی نقاشی می کشید البته اول خط خطی می کرد، بعدها توانست شکل ها را بکشد.

وی ادامه می دهد: یادم هست در دو سالگی نقاشی ای کشیده بود که هم درخت داشت، هم خورشید و هم یک بره، همان موقع ها بود که استعدادش در نقاشی مرا حیرت زده کرد، هنوز هم آن نقاشی را دارم.

"هفته خانگی" با اشاره به اینکه تا پنج سالگی مهدیس به هیچ کلاسی برای آموزش نرفته بود، اضافه می کند: مهدیس از برداشت های خود از زندگی، اطراف و خصوصا طبیعت نقاشی می کرد، از قصه هایی که برایش تعریف می کردیم و در ذهنش می ماند چیزی می کشید و گاه به سراغ کتاب های برادر بزرگش می رفت و از روی آن ها نقاشی می کرد.

وی می گوید: تقریبا از همان کودکی کیف لوازم نقاشی اش همیشه با او بود اگر در مهمانی یا مسافرتی آن را فراموش می کردیم بهانه می گرفت و می خواست که برویم و وسایل نقاشی اش را برایش بیاوریم.

مادر مهدیس علاقه او به طبیعت را بی دلیل نمی داند و اظهار می کند: به دلیل اینکه برخی اقوام پدری ما در روستا زندگی می کنند رفت و آمد ما به روستا و محیط های سرشار از باغ و مزرعه زیاد است برای همین مهدیس انسِ خاصی با طبیعت دارد.

وی تاکید می کند: شش ماهِ پیش مهدیس را در آموزشگاه نقاشی ثبت نام کردم و استادش از من خواست که تمام کتاب هایی که او از روی آن ها نقاشی می کشید را جمع کنیم تا ذهن خلاق مهدیس بیشتر از قبل درگیر نقاشی هایش شود.

هفته خانگی با بیان اینکه مهدیس بسیار مرتب است، می گوید: همه فکر می کنند، نقاشی کار شلوغی است و نقاشی کودک با کثیف کاری همراه است، اما به نظر من اگر اجازه بدهی که کودک خود کار مورد علاقه اس را انجام دهد، نظم و ترتیب را هم در حین همان یاد می گیرد.

وی در خصوص ایده برگزاری نمایشگاه گفت: از آنجاییکه پیشرفت مهدیس در نقاشی خوب بود، استادش در خواست برگزاری نمایشگاه را داد که البته با استقبال خوبی روبرو بود.

نمایشگاه 110 اثر نقاشی مهدیس

 هفته خانگی ادامه داد: در این نمایشگاه 110 اثر نقاشی مهدیس که مربوط به دوران آموزشی او در آموزشگاه است، به نمایش گذاشته شده است.

وی با اشاره به اینکه درآمد حاصل از فروش نقاشی ها به کودکان سرطانی تعلق دارد، افزود: تمام آشنایی مهدیس با بچه های سرطانی به تصاویر و اطلاعاتی که در تلویزیون دیده ختم می شود.

هفته خانگی می گوید: اما برای من سرطان همیشه یادآور خاطره برادری است که در کودکی از دست دادم، برادر من وقتی که هفت سالش بود بر اثر سرطان جانش را از دست داد و آن خاطره از چهارسالگی همیشه همراه من است هرچند که این موضوع را هنوز برای مهدیس بازگو نکرده ام.

چشمان مادر مهدیس پر از اشک می شود، او به نقاشی ها نگاه می کند و گاه نگاهی به دختربچه ای که با دوستش در طول نگارخانه می دود و بازی می کند و صدای خنده هایش بلندتر از همیشه است، دارد.

اینجا دنیا رنگ مهربانی دارد، باید در میان نقاشی های دختری که تازه شش سالَش شده است قدم بزنی، دشت را ببینی، ابر و خورشید را ببینی، مادر، پدر و برادر و خانه ای که همیشه دودکشش دود می کند و تلویزیونش روشن است را هم ببینی تا بفهمی که دنیا یعنی داشتن همین چیزهای ساده آن هم در کنار هم، تا بفهمی دنیا یعنی همین که مهدیس در رنگ های سبز ،  قرمز و نارنجی خلاصه کرده است و بفهمی که دنیا یعنی خنده کودکان سرطانی ای که بر روی تخت ها به امید مهربانی های خدا و صاحبان قلب های بزرگی چون مهدیس نشسته اند.

این نمایشگاه تا اول اسفند در فرهنگسرای آئینه اراک دایر است.

.........

گزارش: سمیه انصاری فر

عکس: محمد وروانی فراهانی