رمان «زندگی جعلی من» نوشته پیتر کری با ترجمه شهرزاد لولاچی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «زندگی جعلی من» نوشته پیتر کری به تازگی با ترجمه شهرزاد لولاچی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب، صد و بیست و یکمین عنوان از مجموعه ادبیات امروز است که توسط این ناشر چاپ می‌شود.

پیتر کری نویسنده «زندگی جعلی من» متولد سال ۱۹۴۳ در استرالیا و یکی از ۳ نویسنده‌ای است که دو بار جایزه بوکر را از آن خود کرده‌اند. این رمان در سال ۲۰۰۳ براساس زندگی ارنست مالی شاعر دورغین میانه قرن بیستم استرالیا نوشته شد.

در رمان «زندگی جعلی من» شاعری جوان و سنتی به نام کریستوفر چاب، از مبلورن به خیابان های کثیف و مرطوب کوالالامپور فرار کرده است. اما مثل فرنکشتین توسط موجودی که خودش خلق کرده تعقیب می‌شود... این رمان در ۵۰ فصل نوشته شده که فصل اول آن، در سال ۱۹۸۵ در کلیسای قدیمی ثورنتون، برکشایر آغاز می شود.

پیتر کری در بخشی از یادداشتی که برای این کتاب نوشته، خطاب به خوانندگان کتاب می گوید: این مطلب برای شما یک سرگرمی جالب است و معنی خاصی ندارد. اما من اِرن مالی را باور داشتم. در کمال سادگی باور داشتم که چنین فردی وجود داشته و قبل از اینکه در سرتیتر روزنامه ها به من حمله شود، ماه ها به این موضوع معتقد بودم. ارن مالی نماینده غم و تاثر زمانه ماست. کسی حس کرده بود که جایی در یکی از خیابان های هر شهری یک ارن مالی... یک فرد تنها، به دور از محافل ادبی، با آثار چاپ نشده، رو به موت، جدا از انسان ها اما بخشی از آن‌ها... وجود دارد.

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

هیچ چیز در زندگی چاب او را برای این وضعیت آماده نکرده بود. او بدون برادر و خواهر و حتی عموزاده و... بزرگ شده بود و حتی بچه قورباغه ای نداشت که از آن مواظبت کند، حالا با یک نوزاد کله شق تنها مانده بود که شیونش تمامی نداشت و می توانست سرش را با شدت طوری به عقب بیاندازد که تقریبا ممکن بود روی زمین بیفتد. او وحشی بود، خودش به من گفت. آنچه باید تحمل می کردند وحشتناک بود.

انتخاب کلمه «وحشت» عجیب بود. شکی نیست که وقتی سعی کرد ناراحتی مشهود در آن صورت کوچک را توصیف کند خیلی احساساتی شد و در عین حال اراده و انرژی نوزاد چاب را تحت تاثیر قرار داد. وقتی نوزاد را در آغوش گرفت مثل این بود که مسئولیت زندگی به او محول شده بود، در شب های پرکوران انگلیسی بیدار می ماند و به صدای نفس های نوزاد گوش می سپرد. این نفس، آن نفس، نفس بعدی، بعد از آن. از وقت خوابش می گذشت تا از او مراقبت کند.

ای این کار چیزی نمی دانست، اما کدام پدری می داند؟ از ترس سرماخوردگی آن قدر دورش پتو می پیچید و بخاری برقی روش می کرد که انگار می خواست او را بپزد. بچه از گرما و پوشک عرق سوز شد و قولنج روده ای داشت که از ساعت چهار بعد از ظهر شروع می شد و تا ساعت نه صبح روز بعد قطع نمی شد.

این کتاب با ۳۳۶ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۷۵ هزار ریال منتشر شده است.