به گزارش خبرنگار مهر، سیدحمزه حسینی استاد گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران، یارعلی دوستی استاد گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری و سمیه باقری کارشناسی ارشد علوم رفتاری از دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری در مقاله ای به «بررسی رابطه اختلال خوردن با کمالگرایی و تحریف های شناختی دانشجویان دختر» پرداخته اند.
این مقاله در شماره ۱۴۲ دوره بیست و ششم آبان سال ۹۴ مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران به چاپ رسیده است.
این پژوهش با هدف بررسی رابطه اختلال خوردن با کمال گرایی و تحریف های شناختی دانشجویان مؤنث صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی همبستگی است و جامعه آماری تحقیق ۶ هزار و ۲۸۹ نفر از دانشجویان مؤنث دانشگاه آزاد واحد ساری و حجم نمونه آماری پژوهش ۵۵۰ نفر از دانشجویان مؤنث با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند.
ابزار پژوهش نیز پرسشنامه اختلال خوردن (کوکر و روگر)، پرسشنامه کمال گرایی (Terri-Short et al) و پرسشنامه تحریف های شناختی آلبرت الیز بوده است.
این دانشجویان همگی دانشجویان رشته علوم و ادبیات انسانی در رده سنی ۲۰ تا ۳۵ سال به بالا بودند.
از نظر انجمن بین المللی اختلالات خوردن، اختلالات تغذیه در سالهای اخیر در دختران رو به افزایش است. نظریه های مختلف، کمال گرایی را به عنوان یک عامل خطر برای نارضایتی بدنی پیشنهاد کرده اند، زیرا افراد با کمال گرایی با ملاک های ارزیابی بالاتری برای خودشان قرار می دهند.
پژوهش های مختلف نشان داده است که بیشتر دانشجویان دختر تصویر منفی از بدن خود دارند. زنان بیشتر از مردان تصویر بدنی منفی از بدن خود دارند و بیشتر دچار بی اشتهایی روانی و اختلال خوردن می شوند.
نتایج پژوهش نشان داد بین نگرانی در مورد وزن و بی اشتهایی عصبی به استثنای پراشتهایی عصبی با کمال گرایی معنی دار نبود. همچنین ارتباط بین مولفه های اختلال خوردن با تحریف های شناختی مثبت و معنی دار بود.
رابطه کمال گرایی منفی و اختلال خوردن رابطه مثبت و بین کمال گرایی مثبت و اختلال خوردن رابطه منفی وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سهم کمال گرایی و تحریف های شناختی در تبیین اختلال خوردن معنی دار است.
با توجه به نتایج تحقیقات دیگران، از عوامل زمینه ساز اختلال تغذیه می توان به من ضعیف، عزت نفس پایین و نارضایتی بدنی در اقشار مختلف جامعه با رده سنی مختلف اشاره کرد.
در تحقیق حاضر، جامعه مورد مطالعه دانشجویان مؤنث بودند در اجتماع امروزی، زیبایی ظاهری برای آنها در اولویت قرار دارد. همچنین عوامل ناشناخته زیادی مثل داشتن تفاوت های فرهنگی در دانشجویان، به کارگرفتن شیوه های تربیتی متفاوت از سوی والدین بر فرزندان، وجود تفاوت های طبقاتی می تواند افراد را مستعد اختلال تغذیه کند.
در تبیین این یافته ها می توان گفت حساسیت بیش از حد و شناخت نادرست در مورد وزن، فکر افراد را روزمره به خود مشغول می کند. همین افکار نگران کننده به تصویر ذهنی نادرست در مورد بدن منجر شده و شخص برای داشتن اندامی متناسب دچار اختلال تغذیه می شود.
نتایج پژوهش نشان داد بین نگرانی در مورد وزن و بی اشتهایی عصبی با کمالگرایی رابطه وجود ندارد. بین پر اشتهایی عصبی و کمال گرایی رابطه مثبت وجود دارد، نگرانی در مورد وزن، بی اشتهایی عصبی و پر اشتهایی عصبی با تحریف های شناختی رابطه مثبت وجود دارد.
بین کمال گرایی منفی و اختلال خوردن رابطه مثبت و بین کمال گرایی مثبت و اختلال خوردن رابطه منفی وجود دارد. کمال گرایی و تحریف های شناختی توان پیش بینی اختلال خوردن را داشتند.
با توجه به نتایج پژوهش، به دلیل این که اختلال تغذیه رابطه مستقیمی با افکار و شناخت بیمار دارد، بنابراین استفاده از روش شناخت درمانی برای درمان این نوع بیماران مؤثر واقع می شود.