به گزارش خبرنگار مهر، کتاب داستانی «مار و مارمولک مشاور میشوند» نوشته جوی کاولی بهتازگی با ترجمه فریده خرّمی توسط انتشارات آفرینگان منتشر و راهی بازار نشر شده است.
نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۱۷ منتشر شده و مخاطبان آن، گروه سنی ج هستند. اتفاقات و قصههای این کتاب مربوط به یک مار و مارمولک هستند که با کارهایشان باعث شکلگرفتن اتفاقات مختلف میشوند.
عناوین قصهها و اتفاقات این کتاب به این ترتیب است: دموکراسی، دستمزد، شفادهنده، اسم شخصی، غذا و دوستان، پیغام، عادت خیلی عجیب، حافظه رودخانه چیست؟، خالهها، مددکار و مددکار به کمک احتیاج دارند، سکوت، جمع ساده، ایده چرند و مزخرف، قصه مشکوک.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
مرغ مگسخوار دم جنباند. «چند وقت پیش دیدمش. یکجایی همین دور و برهاست.»
جوجهتیغی گفت: «میشود یک پیغام بهش برسانی؟ بهش بگو مارمولک رفته فک و فامیلش را ببیند و پشتش به تاریکی است.»
مگسخوار جیکجیککنان گفت: «باشد.»
جوجهتیغی گفت: «مهم است. یادت نرود ها!»
مگسخوار بالهایش را باز کرد و گفت: «وقتی گفتم باشد یعنی باشد.»
مرغ مگسخوار پرواز کرد و رفت. انتظار داشت مار زیر سنگی خوابیده باشد که بالای لانه قرار داشت. اما به جای مار سنجابی دید که در سایه کز کرده بود.
مگسخوار گفت: «آنجا که جای مار است.»
سنجاب گفت: «خودم میدانم. مار مددکارم است. منتظرم برگردد.»
پرنده گفت: «چه خوب! پس میتوانی یک پیغام مهم را بهش برسانی. درباره مارمولک. رفته فک و فامیلش را ببیند و توی تاریکی است. یادت میماند؟»
سنجاب با سر گفت بله و گفت که یادش میماند. پیغام را بارها برای خودش تکرار کرد. به محض پیدا شدن سر و کله مار پیغام را به او میرسانْد.
اما از مار خبری نشد و سنجاب هم نمیدانست محل جلسه را اشتباه گرفته یا نه. ای دادِ بیداد! چه موقعیت ناجوری برای سنجابی که به خاطر اضطراب شدید به کمک احتیاج داشت. شاید بهتر بود سنجاب به خانه برود و قرار ملاقاتش را فراموش کند. اما پیغام چی؟ ای بابا! قول داده بود آخر!
این کتاب با ۱۲۰ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۹ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.