ترجمه سومین جلد مجموعه «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها» نوشته داگلاس آدامز توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، رمان علمی‌تخیلی «زندگی، جهان و همه‌چیز» نوشته داگلاس آدامز به‌تازگی با ترجمه آرش سرکوهی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب دویست و شصت و هشتمین کتاب داستان غیرفارسی و مجموعه «جهان نو» است که این ناشر چاپ می‌کند.

این کتاب جلد سوم مجموعه پنج‌جلدی «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها» است که ترجمه جلدهای اول و دوم آن پیش‌تر با عناوین «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها» و «رستوران آخر جهان» توسط همین ناشر چاپ ‌شده‌اند. این مجموعه از پرفروش‌ترین مجموعه‌کتاب‌های دهه‌های ۸۰ و ۹۰ بوده و جوایز زیادی گرفته است. همچنین به زبان‌های مختلف ترجمه شده و برخی از منتقدان آن را از درخشان‌ترین طنزها و زیباترین آثار پست‌مدرن می‌دانند.

داگلاس آدامز جلد اول مجموعه را در سال ۱۹۷۸ در قالب فصل های به نسبت مستقل اما پیوسته، به عنوان داستان های دنباله دار کوتاه برای رادیو نوشت و سال ۱۹۷۹ در قالب رمان منتشر کرد. وقتی این رمان با استقبال روبرو شد، نویسنده ۴ جلد دیگر با عنوان «رستوران آخر دنیا زندگی»، «دنیا و همه چیز»، «خداحافظ و ممنون از اون همه ماهی» و «بیشترش چیز خاصی نیست» در ادامه جلد اول نوشت. این ۴ جلد در فاصله سال های ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۲ منتشر شدند.

داستان این رمان درباره آرتور دنت و دوستانش در سفرهای فضایی و زمانی است. دنت و همراهانش سعی دارند جهان را از شر ربات‌های سیاره کریکیت نجات بدهند اما مواقعی هم پیش می‌آید که از زیر مسئولیت شانه خالی می‌کنند.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

غرق در تفکر چونه‌ش رو خاروند.

گفت «فریوووو...» یه قلپ دیگه از آب خورد. لیوان آب رو بالا نگه داشت و با پیشونیِ چین‌داده شده در پرتوِ نور به‌ش نگاه کرد.

گفت «چیزی توی این آب هست؟»

آبدارچیِ دادگاه، که لیوان آب رو به‌ش داده بود، با صدایی ترسیده گفت «نه قربان.»

پاگ پرید به‌ش. «پس این لیوان رو ببر و یه چیزی بریز توش. من یه ایده دارم.»

لیوان رو هل داد و به سمت جلو خم شد.

گفت «گوش کنید.»

راه حل او محشر بود: سیاره کریکیت تا ابد تو یه حباب محبوس می‌شد که زمان و زندگی در اون بی‌نهایت آهسته می‌گذشت. همه اشعه‌های نورِ دور و بر این حباب منحرف می‌شدند تا حباب و سیاره داخل اون از چشم‌ها پنهان بمونن و هیچکی نتونه وارد اون‌ها بشه. امکان فرار از این حباب وجود نداشت، مگر این‌که کسی از بیرون قفل اون رو باز کنه.

وقتی که بقیه جهان و کائنات به پایان نهاییِ خود می‌رسید و تمامِ عالم نفس‌های آخر خودش رو می‌کشید (البته این ایده مربوط به زمانی بود که مردم هنوز نمی‌دونستند که پایان جهان فقط یه بیزنس رستوران‌داریه) و زندگی و ماده برای همیشه از بین می‌رفتند، سیاره کریکیت و خورشید اون از حباب زمانی بیرون می‌اومدند و خوشحال از وجود نداشتن هیچ‌چیز دیگه‌ای غیر از کریکیت به زندگی مطلوب‌شون ادامه می‌دادند.

کلید قفل این حباب روی یه سیارک کار گذاشته می‌شد که در مداری بزرگ‌ دور حباب می‌چرخید. کلید سمبل کهکشان بود: دروازه ویکیت.

وقتی که صدای دست‌زدن حضار در سالن دادگاه کم‌کم فروکش کرد، پاگ زده بود به چاک ...

این کتاب با ۲۲۲ صفحه، شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.