به گزارش خبرنگار مهر، دو کتاب «مزرعه سنگی» و «یکشنبههای پاریسی» عناوین دوازدهم و سیزدهم مجموعه «شاهکارهای ۵ میلیمتری» در آستانه عید نوروز و طی روزهای پایانی اسفندماه ۹۷ توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شدهاند.
موسسه انتشارات افق در فعالیتی که در سال ۹۳ آن را آغاز کرد، دست به چاپ ۲ عنوان اولیه مجموعه کتابهای ۵ میلی متری کرد که عنوانشان به ترتیب «مردی که به شیکاگو رفت» از ریچارد وایت و «سامسای عاشق» نوشته هاروکی موراکامی بودند.
کتابهای ۵ میلی متری، مجموعهای از آثار مدرن و بر جسته ادبیات معاصر جهاناند؛ کتابهایی کوچک برای آنکه در یک نشست خوانده شوند. این کتابها به علاقهمندان کمک میکنند که در کمترین زمان و با هزینهای اندک بهترین آثار ادبی جهان را بخوانند. این مجموعه شامل داستانهایی نیمه بلند و بلند از نویسندگان بزرگ و معاصر جهان است که همسو با سلیقه خوانندگان جدی ادبیات هستند.
«مزرعه سنگی» نوشته جان آپدایک با ترجمه محمد جوادی دوازدهمین عنوان «شاهکارهای ۵ میلیمتری» است. این نویسنده در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه اُ. هنری شده است. آپدایک متولد سال ۱۹۳۲ و درگذشته به سال ۲۰۰۹ است. داستان این کتاب او درباره مردی به نام جویی است که پس از مرگ مادر و ازدواجهای ناموفق به مزرعه سنگیشان برگشته و ابعاد گوناگونی را از رابطه توام با وابستگی و تا حدی غیرطبیعی میان خود و مادرش کشف میکند.
جویی در انبوه چیزهایی که مادرش جمعآوری کرده بود، باوری خرافی میبیند که احساس میکند باید با آن مبارزه کند؛ این باور که هرچیزی ارزشی دارد. پرندگان روی درختها، گلهای آفتابگردان لبه باغچه، کارتهای ولنتاین که سالها پیش نوه یکی از آشناهای دورش برایش فرستاده و او هم به طرز ناشیانهای آنها را روی دیوار چسبانده بود...
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
حالا جویی، بعد از اینکه دوران بحرانی مادرش سپری شد، با قدردانی و البته بیمیلی این بیتوجهی به خودش را پذیرفته بود. جویی به طبقه بالا رفت در حالی که احساس میکرد لحظهای که با مادرش سپری کرده خالصترین معاشرت و ارتباط آنها در آن خانه بود. برای جویی که اورکت کرکی و زیادی بزرگ پدرش را به تن داشت، تماشای تقلای مادرش، حرکت و چرتزدن سگ و سایه ناموزون کاکتوس شبشکوفا روی طاقچه پنجره که آن سوی چراغ آباژور پایهبلند و پیانوی دیواری همیشه ساکت قرار داشت، شبیه صحنههایی بود که در کودکی از زیر میز یا بالای نردههای تخت بچه تماشا میکنیم و هیچچیزی را جز نیروهای بزرگی که در اطرافمان جریان دارند، درک نمیکنیم _پویایی بیپروا و سنگینی که ما، بهعنوان کودک، لحظهای از آن در امانیم.
در حمله تنفسی بعدی مادرش، جویی آنجا نبود. مادر همسایهها را خبر کرد و آنها هم با آمبولانس تماس گرفتند و ساعت پنج صبح از راه رسید. با وجود اینکه مادرش همیشه بیمارستان را محل شکنجه میدانست، به نظر میرسید نسبت به خدمات بیمارستان قدردان بود: «آنها گفتند بدنم کامل کبود شده و اکسیژن خونم تقریباً به صفر رسیده.»
این کتاب با ۸۰ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۶ هزار تومان منتشر شده است.
سیزدهمین کتاب مجموعه مذکور هم «یکشنبههای پاریسی» نوشته گی دو موپاسان با ترجمه محمود گودرزی است. ترجمه عنوان اصلی این به فارسی، «یکشنبههای یک بورژوای پاریسی» است که به پیشنهاد نشر افق، عنوان کوتاه «یکشنبههای پاریسی» برای آن انتخاب شده است. این داستان در سال ۱۸۸۰ نوشته شده است.
دو موپاسان متولد سال ۱۸۵۰ و درگذشته به سال ۱۸۹۳ از جمله نویسندگان بزرگ قرن نوزدهمی ادبیات فرانسه و از استادان داستانکوتاه ادبیات جهان است. «یکشنبههای پاریسی» درباره زندگی یک کارمند دولتی است که باطنزی گزنده و موشکافانه روایت شده است. این کارمند هر هفته به بهانه ماجراجویی در محافل مختلف شرکت میکند و نویسنده از این طریق به تفریحات طبقه متمول پاریس پرداخته است. در این میان اتفاقهای عجیب و غریب و موقعیتهای خندهداری هم روایت میشود...
در قسمتی از این داستان میخوانیم:
بسیاری از شاعران معتقدند سرشت زنان کامل نیست و بیشک همه تشبیهات گلآذینی که در سرودها، از همدمِ عادی ما، رُز و بنفشه و لاله و غیره میسازد از همین جا نشئت گرفته است. دم غروب، وقتی مِه شامگاهی روی تپهها به نوسان در میآید و روایح زمین ما را سرمست میکند، نیاز به مهرورزی و محبتی که در چنین لحظههایی وجودمان را فرا میگیرد در قالب استغاثههایی تغزلی، به صورتی ناقص ابراز میشود. میلی شدید به محبت آقای پاتیسورا هم مثل دیگران در برگرفت...
این کتاب هم با ۹۶ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۶ هزار تومان به چاپ رسیده است.