رمان «موزه معصومیت» نوشته اورهان پاموک با ترجمه مریم طباطبائیها توسط انتشارات پوینده به چاپ دهم رسید.

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «موزه معصومیت» نوشته اورهان پاموک با ترجمه مریم طباطبائیها به‌تازگی توسط انتشارات پوینده به چاپ دهم رسیده است.

این ترجمه اولین‌بار تابستان ۹۴ به بازار عرضه، و چاپ نهمش نیز بهمن‌ماه سال ۹۷ منتشر شد. به‌تازگی هم نسخه‌های چاپ دهم این کتاب به بازار آمده است. اورهان پاموک در رمان «موزه معصومیت» تابوی‌های سنتی جامعه ترکیه و تاثیرشان بر زندگی مردمان این کشور را به تصویر کشیده است. در میان تصویر این سنت‌ها و تابوها، یک داستان عاشقانه هم روایت می‌شود و زندگی مردم گرفتارشده بین سنت‌های خودی، فرهنگ غرب و جامعه در حال پوست‌اندازی‌شان هم از مقابل نظر مخاطب می‌گذرد.

این رمان درباره مرد ثروتمندی به نام کمال است که در استانبول زندگی می‌کند و عاشق دختری فقیر به نام فسون یا افسون است. این دو از طبقات مختلف جامعه هستند و طبیعتاً عشق بین‌شان، پدیده‌ای نامانوس است. محله‌های بالاشهر استانبول مانند نیشانتاشی، چوکورکوما، تقسیم، حربیه و بی اوغلی بستر مکانی شکل‌گیری اتفاقات این رمان هستند و جالب است که همین محلات، در زندگی نویسنده کتاب تأثیر زیادی داشته‌اند.

«موزه معصومیت» جزئیات فراموش‌شده استانبول سال‌های ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰ را در خود جا داده است؛ از بلیت‌های سینما گرفته تا قوطی کبریت‌ها، از شیشه‌های کوچک و بزرگ و رنگارنگ نوشیدنی‌ها گرفته تا مجسمه‌های ظریف و هزاران اشیای مختلف که در کنار فیلم‌ها و عکس‌های مرتبط با استانبول در موزه خود پاموک به نمایش گذاشته شده است. او درباره گردش‌اش به سمت موزه‌داری می‌گوید: «در فاصله ۷ تا ۲۲ سالگی دوست داشتم نقاش شوم. در اعماق وجودم یک نقاش مرده وجود دارد؛ من به این نقاش اجازه دادم که کار خود را بکند و نتیجه‌اش این موزه شد… در دنیا نظیری برای این موزه یافت نمی‌شود و من همان‌طور که خواستم، عمل کردم. در دهه آخر قرن گذشته که می‌خواستم رمان را چاپ کنم، در فکر ایجاد موزه نیز بودم اما از آنجا که انتشار رمان تا سال ۲۰۰۸ ممکن نشد، طبیعتاً افتتاح موزه نیز دچار تأخیر شد. با این کار می‌خواستم خانواده‌ای خیالی را با خانه و اشیایی که در آن وجود دارد، به وجود آوردم تا بعد آنها را به موزه بدل کنم و بعدتر رمانی از روی آن بنویسم.»

«موزه معصومیت» ۸۳ فصل دارد که عناوین‌شان به ترتیب عبارت است از:

شادترین لحظه زندگی من، بوتیک شانزلیزه، فامیل‌های دور، ملاقات در شرکت، رستوران فوآیه، اشک‌های افسون، آپارتمان مرحمت، اولین نوشابه میوه‌ای ترکیه، F، چراغ‌های روشن شهر و شادمانی، عید قربان، بوسه‌ای آرام، عشق جسارت و مدرنیته، خیابان‌ها میدان‌ها و کوچه‌پس‌کوچه‌های استانبول، برخی واقعیت‌های تلخ باستان‌شناسی، حسادت، دیگر تمام زندگی‌ام وابسته به توست، داستان بلقیس، تشییع جنازه، دو شرط افسون، داستان پدرم: گوشواره‌های مروارید، دست رحمی‌خان، سکوت، نامزدی، درد انتظار، نمودار تشریحیِ درد عشق، خم نشو خواهی افتاد، اشیایی پر از تسلی خاطر، حالا دیگر ثانیه‌ای نبود که به او فکر نکنم، افسون دیگر نیست، خیابان‌هایی که مرا به یاد او می‌انداخت، اشباح و سایه‌هایی که فکر می‌کردم افسون هستند، رفتارهایی خشن، مثل سگی فضایی، اولین بذرهای موزه من، برای امیدی کوچک که درد عشقم را تسکین ببخشد، خانه خالی، مهمانی آخر تابستان، اعتراف، زندگی آرام در خانه ساحلی، شنا کردن به روی پشت، غم و اندوه پاییز، روزهای سرد و تنهای نوامبر، هتل فاتح، تعطیلات اولودا، طبیعی است که کسی نامزدش را میانه راه رها کند؟، مرگ پدرم، مهمترین چیز در زندگی شاد بودن است، تصمیم داشتم به او پیشنهاد ازدواج بدهم، این آخرین دیدار بود، شادمانی تنها نزدیک بودن به شخصی است که از صمیم قلب دوستش داری، فیلمی در مورد زندگی و رنج‌ها باید صادقانه باشد، دلخوری و یک قلب شکسته برای کسی اهمیت ندارد، زمان، فردا دوباره می‌آیم و دوباره کنار هم می‌نشینیم، شرکت فیلم‌سازی لیمو، بلندشدن و نرفتن، دبرنا، از سانسور تا رسیدن به سناریو، شب‌های بوآز در رستوران حضور، نگاه کردن، برای وقت‌گذرانی، ستون شایعات، آتش‌سوزی در بوآز، سگ‌ها، این چیست؟، ادکلن، ۴۲۱۳ ته‌سیگار، گاهی، زندگی‌های از هم گسسته، کمال‌خان دیگر سری به ما نمی‌زنید، زندگی هم مثل عشق، گواهینامه افسون، تاریک‌خان، شیرینی‌سرای مروارید، سینماهای بی‌اوغلو، هتل بزرگ سمیرامیس، باران تابستانی، سفر به دنیایی دیگر، بعد از تصادف، موزه معصومیت، کلکسیونرها، خوشبختی.

چاپ دهم این کتاب با ۵۰۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۶۰ هزار تومان منتشر شده است.