آیت الله سید احمد خوانساری فرمودند که اگر تشخیص وظیفه داده اید به جبهه بروید اشکالی ندارد ولی به شرطی که تمام دستورات فرمانده را رعایت کنید و گوش بدهید و دل به دریا نزنید و بنده هم گفتم چشم.

به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله علوی گرگانی از مراجع تقلید در گفتگویی به بیان خاطرات جبهه و حضور خود در جنگ تحمیلی پرداخت و گفت: جنگ تحمیلی چون در زمان عصر حیات امام راحل بود و چون ایشان نقش محوری داشتند در بحث جبهه‌ها و هر حرکتی که از مرکز حوزه علمیه یا دفتر تبلیغات حرکتی انجام می‌شد همه زیر نظر مبارک مرحوم امام بود، منتهی نظارت این مطلب دست مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی بود.

وی ادامه داد: البته بقیه آقایان بودند که همه در لباس خدمت بودند به ویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی و مرحوم هاشمی رفسنجانی که همه در مسئله جنگ همکاری داشتند و هدایت می‌کردند و بر تمامی حرکات نظارت کامل داشتند و حرکتی که خدایی ناکرده برخلاف بود به اطلاع حضرت امام (ره) می‌رساندند و آقا دستورات لازم را به مسؤولان وقت می‌دادند.

آیت الله علوی گرگانی مطرح کرد: البته بنده در ایام دفاع مقدس جزو افراد مدرسین حوزه بودم به بنده هم برنامه می‌دادند که به جبهه برویم و رسیدگی کنیم و خداوند توفیق داد که در چندین مرحله به جبهه‌های غرب و جنوب رفتیم و البته مخفی نباشد که رفتن ما جنبه ارشادی داشت و زمانی که بنده می‌رفتم عده زیادی را هم آماده حرکت می‌کردیم.

وی افزود: بنده به یاد دارم که یک گروه ۱۸ نفری یعنی ۱۸ دستگاه مینی بوس با هزینه تجار تهران خریداری شد که در اختیار من قرار داده شدند تا به جبهه ببرم، تمام این دستگاه‌های مینی بوس را به جبهه بردم و بین فرماندهان و رزمندگان اسلام تقسیم کردیم و بیشتر در جبهه‌های جنوب به ویژه جزیره مجنون این امر صورت گرفت.

این مرجع تقلید ادامه داد: البته آقایان بزرگی هم در خدمتشان بودیم که آنها هم زیر نظر ما بودند حتی برادران حاج آقای فقیهی که از مردم شیراز بود که یکی از آنان به رحمت خداوند رفته است، این عزیزان به اهواز آمده بودند که در خدمت آقای مرادی بودند و سرپرستی ایشان زیر نظر وی بود. آقای مرادی بسیار بزرگوار بودند و در دفترشان می‌نشستند و همه را ارشاد می‌کردند و بسیار برای جبهه‌ها تلاش می‌کردند و خدا حافظ شان باشد.

وی تصریح کرد: مرکز تمرکز بنده در دفتر آقای مردمی بود و از آنجا به جبهه‌های جنگ اعزام می‌شدم و هر قستمی که آماده می‌شد، می‌رفتم و برای عزیزان رزمنده سخنرانی می‌کردم و آنها را ارشاد و تشویق می‌کردم که حرکاتشان برای خدا و دین باشد.

آیت الله علوی گرگانی خاطرنشان کرد: بنده به یاد دارم یک زمان در اهواز در یکی از مساجد این شهر بنده منبر رفته بودم و جمعیت بسیاری از رزمندگان ما در آنجا حضور داشتند، در میان سخنرانی ناگهان هواپیماهای عراقی حمله کردند و با بلند شدن صدای بسیار عجیبی که در این حمله روی داد، همه از مسجد بیرون رفتند و بنده در مسجد تنها ماندم و رزمندگان دوباره برگشتند و سخنرانی را ادامه دادم و به خواست خدا در آن روز به هیچیک از رزمندگان اسلام آسیبی نرسید.

وی ابراز کرد: از آن طرف هم گنبد همان مسجد را دشمن بعثی به توپ بست و ما آنجا بودیم که این حادثه روی داد و رزمندگان گفتند که نگران نباشید ما مراقبت می‌کنیم با این حال هیچ کسی در جبهه‌ها تامین جانی نداشت.

آیت الله علوی گرگانی مطرح کرد: یادم هست مرحوم آیت الله مرحوم آقا سیداحمد خوانساری، چون بنده مقلد ایشان بودم برای رفتن به جبهه از محضر ایشان اجازه گرفتم و ایشان فرمودند که اگر تشخیص وظیفه داده‌اید اشکالی ندارد ولی به شرطی که تمام دستورات فرماندهان را رعایت کنید و گوش بدهید و دل به دریا نزنید و بنده هم گفتم چشم، البته علت سفارش مرحوم خوانساری این بود که مرحوم آیت الله شاآبادی در جزیره مجنون که حضور داشتند، گفته بودند که بنده هیچ ترسی و وحشتی ندارم و ایشان قبول نکردند و همین امر منجر به شهادت وی شد، بنابراین در تمام جبهه‌های جنوب و غرب هرچه فرماندهان می‌گفتند بنده دقیقاً رعایت می‌کردم.

بنده به یاد دارم یک زمان در اهواز در یکی از مساجد این شهر بنده منبر رفته بودم و جمعیت بسیاری از رزمندگان ما در آنجا حضور داشتند، در میان سخنرانی ناگهان هواپیماهای عراقی حمله کردند و با بلند شدن صدای بسیار عجیبی که در این حمله روی داد

وی اضافه کرد: البته جلسات زیادی در این جبهه‌ها داشتم و در بین نیروهای حضور فعال داشتم تا دل رزمندگان گرم شود، بنده به یاد دارم یکبار که سوار اتوبوس به سمت جبهه می‌رفتیم، هواپیماهای عراقی به ما حمله کردند و بمباران کردند و از جایی که خدا خواست به اتوبوس ما برخورد نکرد ولی متاسفانه اتوبوس‌های پشت سر ما مورد هدف قرار گرفتند و تعدادی شهید و زخمی شدند.

این مرجع تقلید عنوان کرد: منظور بنده این است که در ایام حضور اینجانب در جبهه‌ها تمام این کارها زیر نظر حضرت َآقا بود و خداوند متعال پیروزی را نصیب ما کرد و امیدواریم که خداوند متعال دعای ما را در حق همه مستجاب کند و ما را عاقبت به خیر نماید.

وی خاطرنشان کرد: بنده نماینده حاج آقا خوانساری در قم بودم و به محضر مراجع ساکن در قم می‌رسیدم و مرحوم خوانساری نسبت به بنده ارادت خیلی عجیبی داشتند و بنده را به عنوان وکیل تام الاختیار خود قرار داده بودند. بنده یک زمان از ایشان درباره امام راحل سوال کردم که ایشان جواب بسیار خوب و منطقی به بنده دادند و فرمودند که آقای علوی یک کارشناسی آن‌چنانی مثل امام راحل و یک کارشناسی مانند حقیر و ما هر کدام نظری که داریم نظر است و باید عمل بشود نه آقای خمینی می‌توانند خلاف نظر خودشان انجام دهند و نه من پس چه بهتر اینکه ما مدیریت کشور و مملکت را در اختیار امام قرار دهیم تا موجب تشتت فکر در بین مردم نشود و همه به رهبری امام خمینی عمل کنند تا ان شاء الله پیروزی نهایی نصیب ما شود.

آیت الله علوی گرگانی مطرح کرد: زمان مرحوم امام (ره) همه آماده خدمت بودند، بنده به یاد دارم در «مهدی شهر» سخنرانی داشتم و همان زمان به بنده ابلاغ کردند که هزار نفر نیرو از مهدی شهر به جبهه‌ها اعزام شده است که فرماندهان گفتند که حاج آقا این افراد زیاد هستند و بنده گفتم که بنده تنها یک ابلاغ کردم بعد گفتم کجا هستند جوانان و یاران امام حسین علیه السلام؟ که صدای گریه همه بلند شد و گفتم که امروز روزی است که باید امام حسین را یاری کنیم، مردم در آن زمان بسیار عجیب بودند و حالتی داشتند که نمی‌توانستند طاقت بیاورند که دشمن وارد کشور شود.

وی ادامه داد: در آن زمان با آقایان جلساتی داشتیم، آقای مرادی برای آقایان جلسه می‌گذاشتند و بنده برای رزمندگان و فرماندهان نیم ساعت سخنرانی می‌کردم. خود بنده را امام راحل به مسئولان سفارش کردند بودند که ایشان را با امنیت به اتاق فرمانده ببرید و جدا بسیار از بنده مراقبت می‌کردند.

آیت الله علوی گرگانی در پایان یادآور شد: ان شاء الله خداوند ما را به حقیقت بیشتر نزدیک کند و بدانیم که برای این انقلاب چقدر جوانان، جان خود را فدا کردند وضعیت جوری نباشد که ما خدایی ناخواسته مدیون خون شهدا شویم.

برچسب‌ها