کتاب «ذهنِ آگاه در جستجوی نظریه‌ای بنیادی» نوشته دیوید چالمرز با ترجمه یاسر پوراسماعیل توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «ذهنِ آگاه در جستجوی نظریه‌ای بنیادی» نوشته دیوید چالمرز به‌تازگی با ترجمه یاسر پوراسماعیل توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این‌کتاب سال ۱۹۹۶ توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد چاپ شده است.

این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «متون کلاسیک فلسفه تحلیلی» است که این‌ناشر منتشر می‌کند و هدف از تهیه و تدوین آن، انتشار متن‌هایی است که مرزهای فلسفه تحلیلی را جابه‌جا کرده باشند نه کتاب‌های درسی یا مقدماتی که هدف عمده‌شان شرح متون کلاسیک فلسفه تحلیلی است یا بناست مقدمه‌ آن‌ها باشند. دست‌اندرکاران این‌مجموعه بر این‌باورند که حداقل طی دو قرن اخیر، متن‌های کلاسیک فلسفی به مقدمات چندانی نیاز ندارند و برای درک‌شان، دقت و شکیبایی کافی است. همچنین خواندن‌شان آسان نیست اما نیازی هم به شرح و مقدمه ندارند.

دیوید جی. چالمرز نویسنده این‌کتاب متولد سال ۱۹۶۶ در سیدنی استرالیاست و در حال‌حاضر به‌عنوان استاد فلسفه دانشگاه نیویورک فعالیت می‌کند. او در حوزه فلسفه تحلیلی به‌ویژه فلسفه ذهن مشغول است و سال ۲۰۱۰ سخنران مجموعه‌سخنرانی‌های جان‌لاک در دانشگاه آکسفورد بود. کتاب «ذهن آگاه در جستجوی نظریه‌ای بنیادی» این‌نویسنده، اثری جاه‌طلبانه است و به جنگ دیدگاه‌های رایج می‌رود. چالمرز در این‌کتاب علیهِ عقیده‌ مرسوم مادی‌انگارانه تیغ کشیده و به آن می‌تازد.

یکی از کارهایی که مولف «ذهن آگاه» انجام داده، این است که تفکیک مساله «سخت» آگاهی از مسائل آسان و اقامه استدلال‌هایی [مثل استدلال مشهور مبتنی بر زامبی فلسفی] ضد فروکاستن آگاهی به امور فیزیکی از دستاوردهای نویسنده آن محسوب می‌شوند.

کتاب پیش‌رو ۴ بخش اصلی دارد که در مجموع ۱۰ فصل را در بر گرفته‌اند؛ بخش اول «شالوده‌ها»، بخش دوم «فروکاست ناپذیری آگاهی»، بخش سوم «به‌سوی نظریه‌ای درباره آگاهی» و بخش چهارم هم «کاربست‌ها» نام دارند.

بخش اول کتاب دربرگیرنده ۲ فصل «دو مفهوم ذهن» و «ترتّب و تبیین» است. بخش دوم هم فصل‌های ۳ و ۴ و ۵ را با این‌عناوین شامل می‌شود: «آیا می‌توان تبیینی فروکاهشی از آگاهی به دست داد؟»، «دوگانه‌انگاری طبیعت‌گرایانه» و «پارادوکس قضاوت پدیداری».

«انسجام میان آگاهی و شناخت»، «کیوف غایب، کیوف کمرنگ‌شونده، کیوف رقصنده» و «آگاهی و اطلاعات: کمی نظرورزی» هم عناوین فصول ۶ و ۷ و ۸ کتاب هستند که در بخش سوم قرار گرفته‌اند. بخش چهارم هم که «کاربست‌ها» باشد، دربرگیرنده دو فصل پایانی کتاب با عناوین «هوش مصنوعی قوی» و «تفسیر مکانیک کوانتومی» است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

شهودا روشن به نظر می‌رسد که حالات و فضاهای اطلاعاتی در سرتاسر جهانِ فیزیکی تحقق می‌یابند. برای نمونه، می‌توانیم کلید لامپم را این‌طور ببینیم که فضای دوحالتی‌ای از اطلاعات را تحقق می‌بخشد و حالات «بالا» و «پایین» این دو حالت را تحقق می‌بخشند. یا می‌توانیم لوح فشرده‌ای را تحقق‌بخش حالت اطلاعات ترکیباتی‌ای ببینیم، حالتی که عبارت است از ساختار پیچیده‌ای از بیت‌ها. می‌توان دید که اطلاعات به شیوه‌های مشابهی در ترموستات، کتاب، یا خط تلفن تحقق می‌یابد. چگونه می‌توانیم به این‌شهودها معنی بدهیم؟

راه طبیعی برای برقراری اتصال میان سیستم‌های فیزیکی و حالات اطلاعاتی این است که اطلاعاتِ دارای تحقق فیزیکی را در قالب شعاری از بِیتسن ببینیم: اطلاعاتْ نوعی تفاوت است که تفاوتی ایجاد می‌کند. با اینکه کلیدِ لامپم می‌تواند تعدادی نامتناهی موقعیت در بُردی پیوسته داشته باشد، بخش اعظم این تنوع هیچ تفاوتی در لامپ من ایجاد نمی‌کند. چه کلید لامپ کاملا بالا باشد، و چه یک‌چهارم پایین باشد، لامپ روشن خواهد بود. از آن‌طرف، وقتی در موقعیت‌هایی بیش از حدود یک‌سوم رو به پایین قرار دارد، چراغ خاموش خواهد بود. تا جایی که به لامپ مربوط می‌شود، فقط دوحالت مربوط کلید در کارند، که می‌توانیم آنها را «بالا» و «پایین» بنامیم. تفاوت میانِ این دو حالت تنها تفاوتی است که تفاوتی در لامپ ایجاد می‌کند. پس می‌توانیم کلیدِ لامپ را تحقق‌بخشِ یک‌فضای دوحالتی اطلاعات بدانیم، در جایی که بعضی از حالاتِ فیزیکی کلید متناظرند با یک حالتِ اطلاعاتی و بعضی از آنها متناظرند با حالتِ دیگر.

این‌کتاب با ۵۲۶ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۴۰۰ هزار تومان منتشر شده است.