روایت روزشمار وقایع کاروان حسینی دهم ذیحجه به اطعام با قربانی می رسد و مردی که قصد داشت حسین (ع) را از رفتن به کوفه بازدارد چراکه معتقد بود کوفیان شمشیرها را برنمی کشند مگر آنکه قلب ایشان را بجویند.

خبرگزاری مهر- گروه هنر: مجتبی فرآورده نویسنده و کارگردان سینما با سلسله یادداشت هایی که از روز هفتم ذیحجه شروع شده است و تا اربعین ادامه دارد قرار است روزشمار وقایع کاروان حسینی در این ایام را روایت کند که امروز دهم ذیحجه چهارمین یادداشت وی را می خوانید:

دهم ذیحجه

«مردان و زنان، سایبان ها و خیمه ها را به پا کردند. کسی اشتری را عِقال زد، دیگری اسب خود را آب داد و آن یکی اشتران را علوفه و کودکان فریادکنان به بازی دنبال هم دویدند.

جُون، همراه ساربان، لاشۀ گوسفندان را قطعه قطعه کرد و به هر خیمه سهمی رسید. سهمی هم، نصیب مهمان قافله سالار شد.

مرد گفت: این برای چیست؟

گفت: قربانی!

مرد، رو به قافله سالار کرد.

گفت: خدا قبول کند و ترا به خواسته ات رساند و از حوادث مصون بدارد.

گفت: مقدر همان است که او بخواهد.

گفت: پدر و مادرم به فدایت. کاش این گوسفندان را در «منا» ذبح می کردی و در مکه می ماندی تا مردمان از حج بازمی گشتند. شاید با تو هم صدا می شدند.

قافله سالار گفت: پیروان شیطان از خدای رحمان پیروی نمی کنند!

گفت: ترا بخدا سوگند می دهم برگرد، در کوفه هیچ دستی با شمشیر به سویت نمی آید، مگر آنکه قلبت را در سینه بجوید.

گفت: ای بنده خدا! خدای تعالی بر کار خویش چیره است و مغلوب نمی شود. بخدا سوگند مرا بحال خود وا نمی نهند تا این پیراهن زیرین را نیز به در آورند!»

برچسب‌ها