۲۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۸

با کاروان حسینی تا اربعین

خون ما را در سرزمین کربلا می‏‌ریزند و حریم ما را در آن می‏‌شکنند

خون ما را در سرزمین کربلا می‏‌ریزند و حریم ما را در آن می‏‌شکنند

در روزشمار وقایع حسینی به روزی می‌رسیم که امام حسین (ع) به سرزمین کربلا می‌رسند و به حدیثی از پیامبر اشاره می‌کنند و می‌فرمایند که خون ما را در این دیار می‏ ریزند و حریم ما را در این سرزمین می‏ شکنند.

خبرگزاری مهر- گروه هنر: مجتبی فرآورده نویسنده و کارگردان سینما با سلسله یادداشت هایی که از روز هفتم ذیحجه شروع شده است و تا اربعین حسینی ادامه دارد، روزشمار وقایع کاروان حسینی در این ایام را روایت می‌کند و امروز دوم محرم، بیست و ششمین یادداشت وی را می‌خوانید:

دوم محرم

«باد در میان نخلستان وزید و با صدای پرندگان آسمان هم آوا شد.

ندا در داد: نیا! نیا! نیا!

صدا در پهن دشت وسیع و گستردۀ زمین طنین انداز بود، که اسب قافله سالار از حرکت باز ایستاد.

دست بر زمین کوبید.

حُر ریاحی بتاخت و خود را به قافله سالار رساند.

گفت: یابن رسول‏ الله، نامۀ امیر عبیدالله هم اکنون به دستم رسید، فرمان داده ترا از حرکت باز دارم، تا تعیین تکلیف کند.

در سکوت قافله سالار، بُریر بن خُضیر نزدیک شد.

گفت: امر امیرت را به تأخیر بیانداز تا از این بیابان خارج شویم.

حُر ریاحی گفت: اجازه ندارم.

قافله سالار گفت: بسیار خب، به سمت شفیه برویم، آنجا توقف ‏کنیم.

گفت: امکان ندارد.

قافله سالار لحظاتی در سکوت نگاه اش را در اطراف بیابان چرخاند.

گفت: نام این سرزمین چیست؟

بُریر جواب داد: طَف! سرزمین طَف است.

قافله سالار گفت: نام دیگری ندارد؟

بُریر قدری تامل کرد.

گفت: کربلا!

قافله سالار گفت: خدایا به تو پناه می برم از غم ها و بلاها!

و سپس از اسب به زیر آمد.

زمین آغوش گشود و بر پای او بوسه زد.

و کربلا، از پس هزاران سال انتظار، پُر غرور بر خود نازید و به اقصاء نقاط عالم بالید، و تمام سنگریزه ها و دانه های شن، سر فرود آوردند و شیفته و شیدا از عمق زمین فریاد زدند، این قدوم حسین است که ما را نوازش می کند.

قافله سالار، مُشتی خاک، از زمین بر گرفت و بویید.

گفت: به خدا سوگند این همان زمینی است که جدم رسول‏ الله وعده کرده بود.

همانجا که در بازگشت از صفین پدرم گفت، حسین، اینجا سرزمین توست، در کنار فرات شکیبا باش.

یاران، محل فرود و خوابگاه اشتران ما اینجاست.

خیمه‏ ها را برپا کنید.

خون ما را در این دیار می‏ ریزند و حریم ما را در این سرزمین می‏ شکنند.

باد طنین صدایش را تا همیشۀ تاریخ با خود بُرد، و زمان ها را به هم آمیخت تا دیوارهای بلند ظلم و ستم، کبر و غرور، و جهل و تعصب و طغیانگری فرو ریزد و انسان را نه به سکوت، که به فریاد، و نشستگان را به قیام، و تماشاگران را به حرکت خواند.

قافله سالار نگاهی به یاران کرد.

گفت: هر که بر تیزی شمشیرها و زخم نیزه ‏ها بردبار است، با ما بماند، و الّا باز گردد.

لحظه ای ساکت ماند و سپس ادامه داد.

گفت: محبّین و پیروان ما، مردمانی که هنوز در پشت پدران و زهدان مادرانند، گویی که با ما در این سرزمین فرود آمده ‏اند.

اینجا زمین کربلاست!»

کد خبر 2941830

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha