به گزارش خبرنگار مهر، دکتر خسرو فرشیدورد استاد زبان و ادبیات دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دو هفته پیش در انزوای کامل در سن 80 سالگی در سرای سالمندان نیکان تهران درگذشت.
دکتر ابراهیم خدایار استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس در مطلبی کوشیده به این اتفاق ناگوار که در سکوت خبری رخ داد بپردازد. در زیر یادداشت دکتر خدایار را که به خبرگزاری مهر ارسال کرده، میخوانید:
"برای استادی که نزدیک به نیم قرن برای ایران و ایرانی از جان مایه گذاشت"
حدود ساعت چهار بعد از ظهر روز جمعه مورخ 8/10/1388 دکتر خسرو فرشیدورد (متولد 1308 ملایر) استاد زبان و ادبیات دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در عین گمنامی در سرای سالمندان نیکان تهران درگذشت.
در باره فوت غمگنانه این استاد مسلّم کرسی دستور و ادب کلاسیک فارسی هیچ خبری در جایی چاپ و هیچ مراسم ختم و تشیعی درهیچ کجا برگزار نشد. دکتر ترکی از شاگردان دیروز و همکاران امروز دانشکده ادبیات داشگاه تهران، در روز 19 دیماه 88 در مطلبی کوتاه این خبر غمانگیز را که "دکتر خسرو فرشیدورد در تنهایی درگذشت..." منتشر کرد و اینگونه بود که پس از 11 روز از درگذشت وی، این حادثه دردناک در تاریخ 19 دی به خبرگزاریها و بعدتر برخی روزنامهها راه یافت.
هرچند این استاد بزرگ و صاحب نظریه در حوزه دستور در گمنامی مرد، هرگز گمنام نبود؛ پس چرا جامعه ادبی و همکاران نزدیک ایشان در دانشگاه تهران از مرگ او آگاه نشدند؟ مگر نه این است که:
ز مادر همه مرگ را زادهایم همه بندهایم ارچه آزادهایم
نگارنده که از بیست سال پیش درست از سال 1368 به هنگام تحصیل در دوره کارشناسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران افتخار حضور در کلاس ایشان را داشتم، صرف نظر از برخی رفتارهای ویژه اخلاقی وی که غالباً محصول یک عمر تجرد وی بود، او را به تمام معنی کلمه، عاشق اعتلای فرهنگ و تمدن ایران و به ویژه زبان و ادبیات فارسی یافتم.
این جانبداری از ادبیات کلاسیک به حدی بود که گاهی اوقات وی را درباره قضاوت در زمینه شعر نو به تعصب میکشاند و ارزش آن را به چالش میکشید؛ اما در عشق به وطن و دفاع از آن ذرهای به خود تردید راه نمیداد.
اغلب دوستداران شعر فارسی، غزل زیبای آن مرحوم را با مطلع "این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست / این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست" در حافظه دارند.
دکتر فرشیدورد با تسلط به زبانهای فرانسه و انگلیسی تلاش فراوانی در انتقال پارهای از دانشهای دستوی، زبانشناسی، نقد ادبی و سبکشناسی جدید به زبان فارسی و بومی کردن آنها در ایران به خرج داد و به قول خودش سرمایه جوانیاش را به پای فرهنگ ایران ریخت: "دریغ که از سرمایه جوانی جز انبوهی کتاب و مقاله و یادداشت چیزی برای من باقی نمانده است؛ اما باز شادم که سلامت و چشم و جسم و جان را بر سر زبان فارسی و فرهنگ ایران نهادهام نه راهی دیگر".
او در تمام زندگی به معنی واقعی کلمه تنها بود و سرانجام نیز در همین تنهایی جان سپرد. حاصل بیش از نیم قرن تلاش علمی و ادبی وی بیش از 30 جلد کتاب در حوزه دستور، نقد ادبی، لغتسازی و ترجمه و شعر بهترین یادگار زندگی 80 ساله وی در این سرای فانی بود.
امید است همه همکاران وی در دانشگاه تهران با جبران مافات و برگزاری مراسم ختمی درخور وی، نام نیک رفتگان را ارج نهند تا به قول سعدی "نام نیک رفتگان ضایع مکن / تا بماند نام نیکت یادگار".
نظر شما