برخی اندیشمندان و فلاسفه قرن هفدهم را قرن علم میدانند. آنها قرن هجدهم را قرن عقل و خرد و قرن نوزدهم را قرن تاریخ و قرن بیستم را نیز قرن منطق و زبان میدانستند. برخی نیز بر این باورند که به لحاظ دستاوردهای فلسفه در این قرن میتوان آنرا قرن فلسفه نامید.
خبرگزاری مهر در خصوص این موضوع که آیا قرن بیستم قرن فلسفه بوده یا نه، نظر برخی از فلاسفه و صاحبنظران را جویا شده که در ادامه میآید.
والزر: قرن بیستم عصر خوبی برای فلسفه نبوده است
پروفسور مایکل والزر از فیلسوفان سیاسی معاصر و استاد بازنشسته مؤسسه مطالعات پیشرفته دانشگاه پرینستون در این خصوص به مهر گفت: سیاهیها و جنگهای جهانی باعث میشود قرن بیستم، قرن پر افتخاری برای فلسفه به شمار نرفته و چیزی برای افتخار کردن نداشته باشد.
وی تصریح کرد: البته این به این معنا نیست که همه فیلسوفان این قرن را در یک گروه قرار دهیم و همه آنها را سرزنش کنیم. باید توجه داشت در این قرن، جان رالز یک استثنا بود. ولی معلوم است که او به تنهایی قادر نبود این قرن را حفظ کند.
والزر در ادامه یادآور شد: برای بررسی این قرن باید دوران افلاطون و ارسطو، یا عصر دکارت و اسپینوزا یا دوران هیوم و کانت را در نظر داشت. این دوران و فلاسفه مطرح در آن به ما درباره این قیاس بیشتر خواهند گفت.
وی یادآور شد: قصد دارم در این جا بحثی را درباره مسائل عینی در سیاست مطرح کنم و نمیدانم چگونه میشود بین سیاست و فلسفه در این بحث ارتباط برقرار کرد ولی باید توجه داشت این قرن، قرن ظلم و ستم و استبداد بوده است. ما در این قرن شاهد به وقوع پیوستن دو جنگ جهانی هستیم. در این قرن شاهد کشتارهای گسترده بودهایم.
استاد دانشگاه پرینستون در پایان خاطر نشان کرد: بر این اساس، قرن بیستم عصر خوبی برای فلسفه نبوده و فلسفه چیزی برای افتخار کردن ندارد.
گلسپی: فلسفه یک گفتگوی دائمی است
پروفسور مایکل گلسپی استاد فلسفه و علوم سیاسی دانشگاه دوک آمریکا در خصوص این موضوع که آیا قرن بیستم بهترین قرن در تاریخ فلسفه است به مهر گفت: برای پاسخگویی به این سؤال باید در ابتدا تعریفی از بهترین بودن ارائه داد. در واقع این مسئله باعث بحثها و مناظرات گوناگونی در عرصه فلسفه شده است.
استاد فلسفه دانشگاه دوک تصریح کرد: در مورد "بهترین بودن" این سؤال مطرح است که آیا این "بهترین بودن" فی نفسه است یا تحت شرایط زمانی و مکانی خاص "بهترین" است. بسیاری معتقدند که ما فقط در شرایط مکانی و زمانی و در لحظه زمانی وجود داریم و زندگی میکنیم و افعال و رفتار ما بستگی به این دارد که ما در حال حاضر به چه فکر میکنیم و میاندیشیم.
استاد علوم سیاسی دانشگاه دوک در ادامه خاطر نشان کرد: فلسفه یک گفتگوی دائمی است که از رهگذر آن ما قادریم به طور مستمر، گذشته را به زمان حال بیاوریم تا از این طریق تا حدی آینده مبهم را روشن سازیم. آنچه که برای ما بهترین چیز در فلسفه است این موضوع است که تا چه اندازه میتوان از رهگذر آن راه و مسیر آینده را بر اساس آن روشن ساخت. در قرن دوازدهم ارسطو مورد توجه بود و در حالی که در قرن بیستم هگل فیلسوف مطرح بوده است.
وی افزود: من فکر نمیکنم که یک فیلسوف یا فلسفه خاص به تمام سؤالات ما به طور موثر بتواند پاسخ گوید. اگر اعتقاد به این داشته باشیم که در فلسفه بهترینی وجود دارد راه را برای "خیر و فضیلت" بستهایم.
اندرسون: فلسفه در قرن بیستم ارتباطی دوباره با علوم اجتماعی برقرار کرد
پروفسور الیزابت اندرسون استاد فلسفه و مطالعات زنان در دانشکده جان رالز دانشگاه میشیگان در این مورد به مهر گفت: هنوز خیلی زود است که بگوییم قرن بیستم بهترین قرن در تاریخ فلسفه است. باید زمانی بگذرد تا بتوان دست به قضاوت زد. نسلهای بعد میتوانند در این خصوص قضاوت کنند و بگویند که قرن بیستم قرن فلسفه بوده است یا نه.
وی تصریح کرد: برای قضاوت در خصوص اینکه قرن بیستم قرن فلسفه بوده یا نه باید آثار و کارهای انجام گرفته این قرن مورد توجه قرار گیرند و در یک سیر زمانی و تاریخی چارچوبهای مفهومی و ابزارهای تحلیلی آن آزموده شوند.
اندرسون افزود: از رهگذر آزمون در مفاهیم جدیدی که در این قرن مطرح شدهاند و کاربست آن در حوزههای مرتبط در آینده، میتوانیم به میزان کارایی این مفاهیم و ایدهها پی ببریم. فیلسوفان قرن بیستم پیشرفت چشمگیری در پیشبرد مفاهیم و ابزارهای استدلالی داشتهاند. عمده این پیشرفت را میتوان در حوزه منطق، فلسفه زبان و نظریه گزینش عقلانی مشاهده کرد.
استاد پیشین دانشگاه هاروارد افزود: مهمترین کاری که صورت گرفت و از اهمیت بسیاری برخورداری است، برقراری پیوند دوباره فلسفه با علوم طبیعی و علوم اجتماعی بود. اگرچه در حوزه روش و بر اساس میزان پیشرفت در ابزارهای استدلالی میتوان صحبت از پیشرفت کرد ولی در مورد این موضوع که فلسفه قادر بوده به تمام سؤالهای بشر پاسخ بدهد در حال حاضر نمیتوان اظهار نظر کرد.
ریمان: اندیشههای ارسطو و افلاطون در فلسفه امروز نیز جاری هستند
پروفسور جفری ریمان استاد فلسفه دانشگاه امریکن در این مورد به مهر گفت: قرن بیستم بهترین قرن در تاریخ فلسفه نیست. قرن چهارم پیش از میلاد بهترین قرن در میان تمام اعصار در فلسفه بوده است. در این قرن شاهد آثار ارسطو و افلاطون هستیم. این آثار نه تنها بنیانهای فلسفه غرب را گذاردند بلکه جایگاه و موقعیتی را ایجاد کردند که توسط فلاسفه در طول تاریخ بعد از آن و تا عصر حاضر مورد تایید و تصدیق قرار گرفته است.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: ما اینشتاین را یک نابغه میدانیم زیرا که علوم را برای یک قرن متحول کرد ولی باید توجه داشت که نظریههای ارسطو برای دو هزار سال بر علوم غربی سلطه و سیطره داشته است. دیدگاه افلاطون درباره علوم و معارف و دیدگاه ارسطو درباره اخلاق هنوز هم نمایندگان و طرفدارانی دارد. قرن نوزدهم بعد از قرن مذکور بهترین قرن در تاریخ فلسفه بوده است.
وی یادآور شد: در این قرن هگل و دیدگاههای او تأییر زیادی بر فلسفه گذاشت. در این قرن شاهد نقد مارکس بر مفاهیم رایج و متداول در جامعه و اقتصاد هستیم. در این قرن جرمی بنتام و جان استوارت میل بنیانهای نظریه اخلاق فایدهگرا را بنا نهادند. در این قرن متفکران زیادی بنیانهای منطق صوری مدرن را پایه گذاری کردند. در این قرن نیچه تمام اقدامات فلسفه غرب را با چالش مواجه میسازد.
وی افزود: در واقع آنچه در قرن بیستم اتفاق میافتد تأکید بر دستاوردهای فلسفی قرن نوزدهم و پیگیری و بسط این دستاوردهاست. قرن بیستم آن پیشرفتهایی را که فلسفه در قرن چهارم پیش از میلاد در آن شاهد بودیم و آن پیشرفتهایی که در قرن نوزدهم رخ داده را دارا نیست. یکی از نشانههای این موضوع و دلیل این ادعا این است که قرن بیستم با توسعه عملگرایی آغاز میشود که افرادی چون پیرس، ویلیام جیمز و جان دیویی پیشگامان آن بودند.
لیونز: ادراک جمعی و فهم مشترک در قرن بیستم گسترش یافت
پروفسور دیوید لیونز استاد فلسفه دانشگاه بوستون و استاد حقوق دانشگاه کرنل نیز در این مورد معتقد است: قرن بیستم منتج به قرنی شده است که ما در آن این فرصت را داریم تا در حوزههای گوناگونی مشارکت داشته باشیم. بی شک چنین امکاناتی در این قرن به طور مستقیم به دستاوردهای ناشی از قرن گذشته بر میگردد.
استاد حقوق دانشگاه کرنل در ادامه یادآور شد: باید در نظر داشت که در گذشته حوزه ادراک و تعامل محدود بود و افراد خیلی در فهم مشترک و تعیین بسترهای مشترک بشری نقش نداشتند. ولی قرن بیستم این امکان را برای افرادی که در حال حاضر زندگی میکنند به وجود آورده که در تعیین ادراک جمعی و فهمی مشترک نقش فعال ایفا کنند.
وی تصریح کرد: امروزه بشر قادر است در حوزههای مختلفی که زندگی او را متأثر میکند نقش داشته و برای تصمیماتی که آینده او را تحت تأثیر قرار خواهد داد ایده و نظر داده و مشارکت موثر داشته باشد. این امکانات و تواناییها را نمیتوان نادیده انگاشت. این امکانات در نتیجه تحول و پیشرفت فکری در قرن بیستم حاصل شده است.
زنگویل: فارابی از فیلسوفان برجسته تاریخ فلسفه است
پروفسور نیک زنگویل استاد فلسفه دانشگاه دورهام نیز اعتقاد دارد: شواهد نشان میدهد که قرن بیستم بهترین قرن در تاریخ فلسفه نیست. اگر چه این قرن، قرن خوبی برای فلسفه بوده ولی بهترین قرن نیست.
وی افزود: در تاریخ فلسفه ما نمیتوانیم نظیری برای فلسفه در یونان باستان برشمریم. بی شک این عصر، دوران شکوه فلسفه است و فیلسوفانی چون سقراط، افلاطون و ارسطو در این عصر فلسفه را رونق دادند.
مؤلف کتاب متافیزیک زیبایی یادآور شد: در قرن هجدهم و در غرب شاهد رونق فلسفه هستیم. در این قرن فیلسوفانی چون لاک، هیوم، اسپینوزا، لایبنیتس و کانت را داریم که نگین درخشانی در تاریخ فلسفه به شمار میروند.
استاد دانشگاه دورهام در ادامه خاطر نشان کرد: در اوایل قرن بیستم در کمبریج انگلستان شاهد ظهور فیلسوفانی چون راسل، مور و ویتگنشتاین هستیم. این فیلسوفان در حوزه فلسفه تغییرات بسیار مهمی ایجاد و آنرا را متحول کردند.
نظر شما