به گزارش خبرنگار مهر،کیوان فرزین ضمن بیان این مطلب در نشست تخصصی بررسی موسیقی اپرای مولانا اثر بهزاد عبدی که با حضور 6 خواننده در خبرگزاری مهر برگزار شد، گفت : اپرای مولانا معرف فرهنگ غنی موسیقی ایرانی و موید قابلیت تلفیق آن با موسیقی کلاسیک است اما به دلیل بی توجهی مسئولان تبلیغات مناسبی برای بهتر دیده شدن این اپرا صورت نگرفت.
وی در ادامه افزود: اپرای مولانا نشان دهنده فرهنگ موسیقایی عرفان در اشعار مولانا است که هم معرف فرهنگ ملی و موسیقی دستگاهی ایران است و هم بیان کننده دانش و توان موزیسین ها در تلفیق موسیقی ایرانی با موسیقی کلاسیک و این موضوع برای مخاطب خارجی جالب است چراکه هم محتوای عرفان وصل را بیان می کند و هم به نوعی ویژگی های عقیدتی صوفی گری را می رساند.
خواننده نقش "مرید مولانا"در ادامه به انتقادهای مطرح شده درخصوص کم و کیف اجرای این اپرا اشاره کرد و گفت : بدون شک هیچ اثر هنری بی عیب و نقص نیست و اپرای مولانا هم ازاین قاعده مستثنی نبوده و نیست و می توان انتقادهایی را به آن وارد کرد اما برای نقد و بررسی یک اثر هنری باید شرایط و موقعیت خلق آن را نیز سنجید؛ ولی به اعتقادمن بزرگترین مشکلی که اپرای مولانا در حوزه آواز داشت عدم اطلاع کافی خواننده ها از مجموع آوازها و کارکترهای نمایشی بود و این درحالی است که اگر مجموع این خواننده ها درکنارهم قرار می گرفتند قطعا حس بهتری در کلام و اجرای آوازآنها ایجاد می شد.
این خواننده در ادامه افزود : به هرحال امکان انجام برخی امور در حال حاضر وجود ندارد و باید فرهنگسازی اولیه صورت گیرد،یکی از مسائلی که در حوزه آواز ایرانی مطرح است دراماتیزه کردن و از آب درآمدن حس های نمایشی در آواز ایرانی است اما در این اپرا وجود درام در آواز کمتر شنیده می شد ؛ البته علت این مسئله هم ویژگی تغزلی بودن موسیقی ایران است؛ به اعتقاد من شیوه کارگردانی بهروزغریب پور درکیفیت حس های آوازی بسیار مهم بود و می توانست کار متفاوت تری را ارائه دهد در واقع حس خواننده نسبت به نقشی که بازی می کند و حالتی که باید در لحظه داشته باشد ملموس تر بود البته این مشکل در خواننده های بخش موسیقی کلاسیک به دلیل آموزش های آکادمیک که دیده اند و همچنین تجربه اجرای اپرا و آوازهای جمعی کمتر وجود داشت اما خواننده های موسیقی ایرانی تجربه آواز اپرا ندارند و همچنین نمونه آوازی و یا آموزشی هیچگاه در این زمینه وجود نداشته است و هر آنچه در آواز خواننده های موسیقی ایرانی شنیده می شود تنها ذوق شخصی آنها و آن چیزی بوده که درلحظه شکل گرفته است .
فرزین در پاسخ به این سئوال که نقش هایی که به خواننده ها محول می شود از سوی کارگردان تعیین می شود یا از سوی آهنگساز گفت : آقای غریب پور به عنوان کارگردان نقش نهایی و اصلی را در ارائه نقش ها دارد و در ادامه بهزاد عبدی به عنوان آهنگساز نیز باید به لحاظ تخصص موسیقی و احساسی که مورد نظرکارگردان است مسائل را رعایت کند ؛ از سوی دیگر باید یادآوری کنم که در موسیقی ایرانی هیچ یک از حس های روزمره (ایفای نقش های متفاوت در نمایشنامه)وجود ندارد و بیشتر حالت ها تغزلی شنیده می شود و آواز و موسیقی ملی ما هیچگاه به صورت یک نمایش دیده و شنیده نشده است بنابراین کارگردان درشخصیت پردازی هریک از کارکترها نقش مهمی دارد و به اعتقاد من شخصیت پردازی ها در اپرای مولانا به درستی انجام نشده بود و شاید خواننده ها تعریف روشنی از نقش های خود نداشتند؛ البته ناگفته نماند که آقای غریب پور هم در حیطه هنرهای نمایشی و هم در عرصه مدیریتی انسان کاربلدی است و به اعتبار ایشان کار را شروع کردیم و من به شخصه از حضور اندک خود در این اپرا بسیار راضی هستم.
خواننده نقش مرید مولانا در ادامه صحبت های خود به عدم امکان اجرای غیر عروسکی اپرا در ایران اشاره کرد و گفت : مورد دیگر که می توان نقد کرد این نکته است که چنین اپرایی در تمام دنیا امکان اجرای زنده دارد اما به دلایلی در ایران نمی توان این کار را انجام داد چراکه هزینه بالایی دارد و عملا امکان اجرای زنده وجود ندارد چراکه انجام چنین کاری حمایت دولت و اسپانسر را می طلبد ولی به دلیل بی توجهی های معمول ونبود اسپانسر باید عروسکی اجرا شود .
وی در پایان افزود : اپرای "عاشورا" که کارگردانی آن نیز به عهده غریب پور بود اثر بسیار بزرگی است و تصور می کردم با وجود درون مایه مذهبی که دارد تبلیغات گسترده تری روی آن صورت گیرد اما در کمال تاسف دیدیم که وقتی اجرا شد فقط عده ای از افراد خاص که مسائل فرهنگی را دنبال می کنند از این اپرا دیدن کردند و بعد هم سی دی این اپرا در کیفیتی بسیار نازل پخش شد و در نهایت به کارخود پایان داد و این درحالی است که اپرای عاشورا ظرفیت این را داشت که علاوه بر تهران در شهرستان ها نیز اجرا شود و یا به خارج از کشور سفر کند و معرف فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی ما باشد ولی متاسفانه جز درایتالیا در هیچ کشور دیگری نمایش داده نشد این درحالی است که ارکستر سمفونیک تهران برای اجرا به اروپا سفر می کند و کنسرت هایی را به مدت 10 شب روی صحنه برد اجراهایی که در نهایت هیچ کمکی به فرهنگ ما نمی کند .
نظر شما