به گزارش خبرگزاری مهربرنامه تلویزیونی "عصر گفتگو" با موضوع" عقل و عقلانیت در اندیشههای مرحوم مطهری" با حضور دکتر بیژن عبدالکریمی و دکتر همایون همتی دوتن از اساتید فلسفه دانشگاه از شبکه 4 سیما پخش شد.
دکتر بیژن عبدالکریمی در ابتدای این بحث به بررسی مفاهیم عقل و عقلانیت و پروژه عقلانیسازی در اندیشههای مرحوم مطهری پرداخت.
وی گفت: مطلب این است که وقتی آدم میخواهد با یک مسئله حقیقتجویانه برخورد بکند بهخصوص کسی که دانشجوی فلسفه است بهخوبی باید لغزندگی مفاهیم و نامتعین بودن مفاهیم را درک کند. در مورد این پرسش که نسبت مرحوم مطهری با عقلانیت چگونه است تا زمانی که مفهوم عقل و عقلانیت و معنای پروژه عقلانیسازی مشخص نشود ما نمیتوانیم پاسخ واضح و روشنی به این پرسش بدهیم.
این استاد فلسفه دانشگاه آزاد تصریح کرد: تأکید استاد مطهری بر استدلال زیاد است اما باید کم و کیف این عقلانیت را مشخص کنیم. آیا ما باید دین را عقلانی بکنیم یا خود دین عقلانی است؟
مؤلف "هایدگر و استیلا" اظهارداشت: من این سؤال را مطرح کردم تا برسم مرادمان از عقل چیست و مرادمان از عقلانیسازی چیست. قاعدتاً مؤمنان به ادیان خواهند گفت وقتی ما از پروژه عقلانیسازی دین صحبت می کنیم مرادمان بیشتر کاربرد عقل در فهم دین است. این تعریف را داشته باشید که من روی آن خیلی تأکید میکنم که مراد از عقل در این زمینه کاربرد عقل در فهم دین است.
این محقق حوزه فلسفه در ادامه خاطرنشان کرد: برای اینکه ما معنای عقل و عقلانیت را روشن بکنیم واقعیتش این است که ما دو روش میتوانیم داشته باشیم. یکی روش ما تقدم است، یعنی بنشینیم یک گوشهای و بحث کنیم که لفظ عقل به چه معناست . واقع مطلب این است که من به ضرس قاطع میگویم تا یوم قیامت هم که بنشینیم ان بحث پایان نخواهد یافت. تعاریف بسیار بسیار متعددی را ما میتوانیم از عقل بکنیم و تقسیمبندیهای گوناگونی از عقل می توانیم بکنیم. عقل به معنای حکمت بالغه، عقل جهانی ، لوگوس، عقل مستفاد، عقل بالملکه، عقل رحمانی، عقل شیطانی، عقل جزیی و عقل کلی.
این استاد فلسفه یادآورشد: یکی از تقسیم بندیهایی که در سنت تاریخی ما از عقل وجود دارد تقسیم بندی غزالی است که از سه نوع عقل صحبت میکند؛ عقل عامه، عقل متکلم و عقل فیلسوف. من میخواهم نقطه بزرگی از بحثم را همین تقسیمبندی غزالی بگیرم. واقعیتش این است که همه مردم در زندگیشان از عقل استفاده میکنند و برای باور دینیشان هم از عقل استفاده میکنند.
نویسنده" تفکر وسیاست" افزود: سؤال درباره نسبت مرحوم مطهری و پروژه عقلانیسازی، عقل به مفهوم عقل عرفی و عقل متعارف نیست یعنی عقلی که مردم با آن خرید و فروش میکنند، ازدواج میکنند و دعوا می کنند. عقل متعارف از مبانی و مبادی تصور و تصدیقی خودش آگاه نیست. عقل عرفی و عقل متعارف به نتایج، لوازم و پیامدهای آشکار و صریح خودش وقوف ندارد. عقل متعارف به لوازم و نتایج آگاهیهای خودش تن نمیدهد و استدلالسازیها و موجه سازیهایش در این نوع عقل کاملاً نامبرهن است.
وی در ادامه تصریح کرد: ویژگیهای بسیار بسیاری را میتوان برای عقل متعارف برشمرد اما ما یک نوع عقل دیگری هم داریم. اگر به تاریخ صدر همه ادیان برگردیم مثلاً در تاریخ صدر ادیان مسیحی در حدود قرن اول مسیحی یعنی حدود1900 سال پیش، شما چهرههایی میبینید به عنوان آوای کلیسا یا مدافعان اولیه مسیحی. اینها نامههایی به امپراتوریها و سران قدرتها مینویسند و آنها را دعوت به مسیحیت میکنند. اینها درونش یک استدلالورزی است یعنی نشان میدهند که مسیحیت حق است به جهت دلایل عقلی و استدلالی. یا شما قرن اول هجری را در نظر بگیرید، حسن بصری در گوشهای از مسجد دارد به تعدادی از مسلمانان درس میدهد و تعلم و نظرورزی میکند. بحث میکند که کلام الهی حادث است یا قدیم، قدرت خدا تا چه حد است، آیا خدا میتواند یک مؤمنی را به جهنم ببرد و یا یک کافر را به بهشت وارد کند.
این استاد فلسفه دانشگاه آزاد در ادامه اظهارداشت: چهرههایی مثل حسن بصری، واصل ابن عطا یا ابوالحسن اشعری هم اینها از یک نوع عقلانیت برخوردارند، اما این عقلانیت با عقل متعارف فاصله گرفته است. اما این عقل را من اسمش را میگذارم عقل کلامی و عقل تئولوژیک. اینها ویژگی خاصی دارند. مهمترین ویژگی عقل تئولوژیک یا عقل کلامی این است که این عقل متنمحور است. این عقل عقل هرمنوتیکی و عقل تفسیری است. ناگفته نماند که عقل کلامی از عقل متعارف و از عقل عامه مردم فاصله میگیرد اما وجوه مشترک بسیار زیادی را میشود بین این دو پیدا کرد. حالا یک عقل سومی است و آن عقل فلسفی است. این عقلانیت فلسفی یا به تعبیر یونانیها متافیزیکی اولینبار با یونانیها و مشخصاً با افلاطون سقراط و ارسطو پیگیری شد.
مؤلف" هایدگر و استیلا" خاطرنشان کرد: با ظهور عقلانیت متافیزیکی حادثه خاصی در جهان شکل گرفت. یعنی معنا و مفهوم عقل ظهور تازهای پیدا کرد و عقلانیت جدیدی شکل گرفت که کاملاً با همه عقلانیتی که در سنت عبری بود با عقلانیتی که در ادیان ابراهیمی ظهور پیدا کردند متفاوت است. این عقل تا حدودی خودبنیاد است. این عقل متنمحور نیست و ویژگیهای دیگری دارد. حالا من سؤالم این است که شما وقتی از عقل و عقلانیت در اندیشههای مطهری صحبت میکنید پرسش این است که مرحوم مطهری با کدام عقلانیت و با کدام عقل در حال استدلالکردن و دفاع از اسلام و باورهای دینی است.
دکتر همایون همتی هم در این گفتگو گفت: در تاریخ اسلام دو فرقه اصلی معتزله و اشاعره هستند. مرحوم مطهری به دنبال عقلانیسازی اسلام نبود. آقای دکتر عبدالکریمی فرمودند که سه دین بزرگ توحیدی ، یهودیت، مسیحیت و اسلام که ادیان ابراهیمی هستند که هم متن محورند و هم گفتارمحورند وحی در آنها از جنس زبانی است. در این سه دین هماهنگی دین و عقل تعبیه شده و پیشفرض گرفته شده است با تفاوتهایی که در ساختار کلامی و تئولوژیکشان دارند. اما مسئله عقلانیت فراتر از خود عقل است و بحثهای اپیستمولوژی و معرفتشناسی و شاخه فلسفه علم از سویی دیگر و تحولات و رشد منطق جدید و پیوند آن با ریاضیات مسائل جدیدی را مطرح کردهاند و تئوریهای عقلانیت مطرح شدهاند.
این استاد فلسفه دانشگاه در ادامه اظهار داشت: مطهری دفاع عقلانی از دین را میسر میدانست به این معنا اهل عقلانیت بود. باید توجه داشت که در تئوریهای جدید دین فقط در محدوده عقل خلاصه نمیشود. عقل را باید در محدوده دین قرار داد؛ عقلی که به ماورا توجه میکند و عقلی که شهودی است و به معنای فراتر از عقل رفتن است.
دکتر بیژن عبدالکریمی در ادامه بحث تصریح کرد: مطهری به یک معنا از نوعی عقلانیت دفاع میکند. این عقلانیت میکوشد باورهای دینی را قابل دفاع عقلانی کند. به این اعتبار که مطهری در برابر اخباریون و اهل حدیث قرار میگیرد در واقع پروژه عقلانی سازی دین را دنبال میکند. به این معنا که صرفاً ما نمیتوانیم به کتاب و احادیث تکیه کنیم. اما عقلی که مطهری از آن دفاع میکند یک عقل تئولوژیک است و توجه داشته باشیم این عقل اصولی و عقل کلامی با عقلانیت متافیزیکی بسیار بسیار متفاوت است.
نظر شما