۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۹، ۱۲:۵۹

عبدالکریمی:

فردید چالش سنت و عقلانیت را به‌خوبی می‌شناخت

فردید چالش سنت و عقلانیت را به‌خوبی می‌شناخت

دکتر بیژن عبدالکریمی معتقد است با وجود بی‌انسجامی در آرای فردید هیچ کس به اندازه وی چالش سنت و عقلانیت را نفهمیده است.

به گزارش خبرنگار مهر، انجمن علمی دانشجویی فلسفه دانشگاه تهران در روز شنبه، 11 اردیبهشت 1389، میزبان دو تن از اساتید فلسفه، دکتر بیژن عبدالکریمی و دکتر احسان شریعتی بود تا به مناسبت یکصدمین سالگرد تولد سید احمد فردید به موضوع «تأثیر فردید در نحوه مواجهه ما با غرب» بپردازند.

پس از احسان شریعتی، بیژن عبدالکریمی سخنانش را این‌گونه آغاز کرد: فارغ از حب و بغض‌ها، زمانه‌ آن است که به سخن فردید گوش فرا دهیم. نخست باید بگویم که ما فردید نداریم بلکه فردیدها داریم و لذا من هم دارم تصویر خودم را از فردید ارائه می‌کنم.

وی افزود: صحبت کردن درباره فردید در ایران تا حد زیادی دشوار است. به این دلیل که برای این مواجهه ما موانع فهم بسیاری داریم. من در این‌جا نمی‌خواهم از فردید دفاعی داشته باشم. فردید مثل هر انسانی اندیشید اما هر تفکری ناتمام است و لذا می‌توان با هر تفکری مواجهه نقادانه داشت و باید داشت.

عبدالکریمی تصریح کرد: اگر من در این‌جا تا حدودی قصد دارم احساس حرمتی برای فردید ایجاد کنم برای خود فردید نیست بلکه به این دلیل است که اگر ملتی حرمت تفکر و متفکر را نداشته باشد، بدا به حال آن ملت و بدا به حال ما. ما ناگزیریم حرمت داشته‌هایمان را هر چند اندک داشته باشیم.

وی در ادامه گفت: وقتی با فردید برخورد می‌کنید بهانه‌های بسیار زیادی می‌یابید که از این مرد دوری گزینید و او را استهزاء کنید. فردید این بهانه‌ها را به خوبی در اختیار کسانی که با او برخورد می‌کنند قرار می‌دهد.

عبدالکریمی با اشاره به زبان تند فردید، بی‌انسجامی در بیان و نوع تفکر وی، مواضع سیاسی او و... این پرسش را طرح کرد که چه کسی می‌تواند با فردید مواجهه دیگری داشته باشد؟

وی خاطر نشان کرد: ما مستقل از جامعه خود نیستیم. یکی از ویژگی‌های جامعه ما تفکرستیزی و تفکرگریزی است. به حدی که من بزرگ‌ترین آسیب سرزمین خود را قطع شدن نسبت ما با حقیقت می دانم. دغدغه حقیقت از میان ما رخت بربسته است.

این استاد دانشگاه افزود: کسی می‌تواند با فردید مواجهه داشته باشد که قبل از هر چیز اهل فلسفه و تفکر باشد. نه این‌که لزوماً دانشجوی فلسفه باشد بلکه دغدغه تفکر داشته باشد. اما به راستی تفکر چیست؟ و ما چه چیز را تفکر می‌نامیم؟

وی در پاسخ به این پرسش تصریح کرد: همه ما فکر می‌کنیم و ما حتی یک لحظه هم نمی‌توانیم نیندیشیم. اما ما همه را متفکر قلمداد نمی‌کنیم. به صرف این‌که همه ما می‌اندیشیم نباید این فریب برای ما به وجود بیاید که متفکریم. هایدگر می‌گوید فلسفه و تفکر بالذات انتولوژیک است. هایدگر تفکرات را به انتیک و انتولوژیک تقسیم می‌کند. ما تفکرمان انتیک است، یعنی دائماً به موجودات مختلف می‌اندیشیم اما تفکر از آن‌جایی آغاز می‌شود که وجود برایمان مسأله می‌شود؛ یعنی این پرسش که «هستی چیست؟».

عبدالکریمی افزود: وقتی با مرگ مواجه می‌شویم هستی یک مسأله می‌شود اما ما معمولاً طاقت اندیشیدن به مسأله هستی را نداریم. اگر اهل تفکر فلسفی باشیم و حقیقت، مسأله ما باشد آن‌گاه فکر می‌کنم در پس زبان و اندیشه فردید چیزهای بسیار گران‌قدری بتوان پیدا کرد.

این پژوهشگر فلسفه با اشاره به این‌که به اعتقاد وی فردید در تاریخ معاصر ایران یگانه است گفت: فردید کاری کرد که هیچ کس دیگری نکرده است. فردید ساحت نظر در ایران معاصر را تغییر داد. اگر کسی دانشجوی فلسفه باشد می‌داند که همه مبانی حوزه‌های مختلف به این برمی‌گردد که ما چه فهمی از وجود و حقیقت داریم. به این معنا تلاش فردید در بحث از فلسفه چنان که شاید و باید فهم خواهد شد.

وی تصریح کرد: غرب برای فردید یک مفهوم جغرافیایی یا اقتصادی نیست. غرب از نظر فردید یک مفهوم انتولوژیک است یعنی نحوه‌ای مواجهه با وجود. البته این مفهوم را فردید مدیون هایدگر است، ‌این‌که غرب تاریخ بسط سوبژکتیویسم و نیهیلیسم است. البته باید توجه داشت که این نیهیلیسم، نیهیلیسم انتولوژیک است و مبانی روان‌شناختی و جامعه‌شناختی ندارد. بنابراین پرسش در این‌جا این خواهد بود که آیا در پس موجودات حقیقت و بنیادی وجود دارد؟

عبدالکریمی ویژگی دیگر فهم فردید را چنین عنوان کرد: مرحوم فردید غرب را یک حادثه نو نمی‌بیند. غرب برای فردید به تبع هایدگر عبارت است از متافیزیک و متافیزیک از رنسانس و دوران مدرنیته شروع نشده است. متافیزیک از سقراط و افلاطون و ارسطو شروع شد.

به اعتقاد این استاد فلسفه فهم فردید از غرب حتی در روزگار کنونی با فهم جامعه ما فاصله بسیاری دارد: ما اسیر یک نوع پوپولیسم هستیم و مسایل را خیلی ساده می‌کنیم. به اعتقاد من فهم انتولوژیک و تاریخی فردید از غرب بسیار اساسی است و لازمه جامعه فلسفی یا بهتر است بگویم شبه‌فلسفی ماست. این فهم از غرب به مراتب از فهم‌های ایدئولوژیک و سیاست‌زده ما فاصله دارد.

عبدالکریمی یادآور شد: فردید روند جهانی شدن را بسیار قبل از حوادث ربع قرن اخیر فهمیده بود. برای فردید جهانی شدن یعنی متافیزیکی شدن جهان. فردید صراحتاً اعلام می‌کند که در روزگار ما دانسته یا ندانسته، فلسفه حوالت تاریخی ماست.

وی در ادامه ضمن بیان نقل قول‌هایی از فردید گفت: من هیچ کس را چون فردید ندیدم که چالش سنت و عقلانیت را به خوبی ببیند. فردید یکی از نخستین ایرانیانی بود که نگرش تاریخی دارد. سنت تاریخی ما به شدت تحت تأثیر ذات‌گرایی ارسطویی است. ما تاریخ می‌نوشتیم و می‌خواندیم تا از زندگی گذشتگان درس یگیریم. فردید اما این آگاهی را به ما می‌دهد که عالمیت عالم در دوران جدید متفاوت شده است.

عبدالکریمی با اشاره به خودآگاهی تاریخی فردید افزود: این صداقت فوق‌العاده فردید در حوزه نظر که به غرب زده بودن خود اذعان داشت مثال‌زدنی است. فردید چالش با غرب را بسیار عمیق یافت و معضل معنویت را زودتر از همه دید. او خواهان احیای سنت بود. او سنت را هم مثل غرب مفهومی انتولوژیک می‌دید و احیای سنت برای او احیای نسبتی جدید میان من با سنت بود. سنت برای فردید به منزله منبعی برای کشف یک امکان برای تفکر در مقابله با سنت غربی بود.

وی در ادامه کوشید به برخی آفات تفکر فردید نیز اشاره کند: یک نوع دو قطبی شدن در تفکر فردید وجود دارد: البته من به یک معنا از این نوع دو قطبی‌سازی‌ها در حوزه انتولوژیک دفاع می‌کنم اما وقتی این دوقطبی‌اندیشی‌ها وارد صحنه اجتماعی و سیاسی می‌شود بسیار خطرناک خواهد بود. در واقع فردید تکثرها را ندید و نقدش از متافیزیک یک سویه شد. به بیان دیگر او هیچ عظمتی در سنت متافیزیکی غربی ندید.

این استاد فلسفه با تأکید بر این نکته که هیچ سنت تاریخی‌ای نمی‌تواند مدعی برخورداری از منظری مطلق برای مواجهه با غنای هستی باشد گفت: همه سنت‌ها ناتمام‌اند. همه سنت‌ها زیبایی‌هایی را آشکار می‌کنند. اما فردید وجوهی از زیبایی‌های سنت متافیزیکی غرب را ندید. عقلانیت متافیزیکی در غرب در هیچ کجا آرام و قرار ندارد. سرعت حیرت‌انگیز تحول و تغییر را در هیچ سنت دیگری جز غرب شاهد نیستیم.

عبدالکریمی  در پایان به برخی از ویژگی‌های غرب نیز اشاره کرد: تنوع و گستردگی شخصیت‌ها، اندیشه‌ها و نظام‌های فکری، مجال دادن به عقل، اجازه دادن به رشد استثناها، بررسی نقادانه مسایل و پرسش‌ها تا بنیادی‌ترین مفروضات، تجربه آزادی سیاسی، علم و تکنولوژی و مانند آن از ویژگی‌های غرب است که در هیچ سنت دیگری دیده نمی‌شود.

کد خبر 1075128

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha