دکتر امیراحسان کرباسی زاده در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد اینکه ترویج تفکر تاچه اندازه نیازمند درک و به کارگیری شیوه های ادبی است، اظهار داشت: زبان قاعدتاً وسیله انتقال تفکر است و بنابراین نحوه انتقال آن با نحوه و چگونگی انتقال و انتخاب زبان گره می خورد. به طور طبیعی پیوندی میان تفکر و انتخاب ظرف برای آن چیزی که می خواهیم تفکر را انتقال دهیم وجود دارد.
این محقق و پژوهشگر یادآور شد: زبانی که انتخاب می کنیم برای این است که مکنونات قلبی و احساسات شخصی خود را بازگو کنیم اما در فلسفه نویسنده یا فیلسوف باید از بیان احساسات شخصی خود پرهیز کند. در چنین شرایط زبانی را که انتخاب می کند زبان محدودتر و ساده تری بوده و پیراسته از احساسات شخصی و ابهام است.
کرباسی زاده درباره اینکه ادبیات تاچه اندازه می تواند موضوع تأملات نظری باشد، گفت: رشته ای که در دهه 50 و60 میلادی به عنوان فلسفه ادبیات تأسیس شده خود بیانگر این مسئله است که ادبیات می تواند موضوع تأمل فلسفی قرار گیرد. مهمترین و اولین مسئله این است که چه چیزی یک اثر نوشتاری را به یک اثر ادبی تبدیل می کند یعنی تعریف یک اثر ادبی خود یک مسئله فلسفی است.
این استاد فلسفه یادآورشد: این یک سؤال فلسفی است . علاوه بر این، مسئله مهم دیگر مسئله صدق در ادبیات است چه وقت می گویم یک ادبیات، ادبیات صادقانه است، یا یک شعر ، شعر بی دروغ است یعنی ملاکهای صدق برای یک قطعه ادبی یا یک شعر چیست. این هم با مسائل فلسفی و خیلی از مسائل دیگری که در ادبیات به وجود می آید پیوند می خورد و از لحاظ فلسفی می شود به آن نگاه کرد.
نظر شما