محمدرضا گودرزی در گفتگو با خبرنگار مهر، با تاکید بر ضرورت برپایی کارگاه ها و کلاسهای داستان نویسی گفت: برپایی دوره های آموزش نویسندگی در کشورهای اروپایی و آمریکایی مساله ای جاافتاده است ولی هر کشوری سنت فرهنگی خود را دارد که در گذر تاریخ بدان رسیده در نتیجه نمی توان در مورد موضوعی چون آموزش نویسندگی در ایران و دیگر کشورها به یک قیاس جامع رسید.
نمی توان نگاه یکسانی به آموزش داستان نویسی در ایران و غرب داشت
وی ادامه داد: از نظر الزامات و روشها نیز نمی توان نگاه یکسانی به وضعیت داخلی و خارجی داشت. ریشه کارگاه های آموزش داستان نویسی در ایران در جمع خوانی آثار در محافل ادبی و شخصی به روزهای دور برمی گردد و روش کار و ملزومات آن نیز از همانجا می آید.
نویسنده مجموعه داستان "اگه تو بمیری" با اشاره به اینکه دوره های آموزشی و کارگاهی داستان نویسی می تواند مثمرثمر باشد برخی آسیبهای این عرصه را اینگونه توصیف کرد: این کارگاه ها به صورت یکسان و یکدست نیست و اگر مدرس پیشفرضهایی داشته باشد تنوع و امکان رشد و خلاقیت از هنرجوها گرفته می شود.
نباید آموزش تئوری خلاقیت را زائل کند
وی افزود: برخی مدرس ها اصرار بر ارائه الگوی قطعی و از پیش تعیین شده برای نویسندگی دارند که این بزرگترین مانع پیش روی نویسندگی خلاق است و به همین دلیل باید تعریف مشخصی از کارگاه ها و اینکه چگونه فضای آموزشی مدنظرمان است ارائه کنیم.
مسئول بخش داستانی کانون ادبیات ایران ویژگی هایی که لازم است یک مدرس داستان نویسی داشته باشد اینگونه بیان کرد: مدرس باید نسبت به همه ژانرهای ادبی شناخت داشته باشد و در عین حال هیچ گونه تعلق خاطر شخصی نسبت به ژانر خاص را به هنرجویان تحمیل نکند.
گودرزی با اشاره به اینکه بیشتر انتقادهایی که به این کلاسها وارد می شود متوجه این موضوع است که با طرفداری از یک ژانر ادبی قدرت خلاقه هنرجویان از بین می رود، عنوان کرد: انتقادهایی که به کلاسهای داستان نویسی وجود دارد بخشی منطقی است و این افراد معتقدند مدرسان راه پویایی تفکر را سد می کنند که در صورت توجه به چند نکته ای که به آنها اشاره کردم این انتقادها مرتفع می شود.
کارکرد و ساختار کلاس آموزشی با کارگاه متفاوت است
این منتقد ادبی اضافه کرد: البته من معتقدم بین کلاس و کارگاه تفاوت عمده ای وجود دارد و آن هم این است که در کلاس صرفاً تعاریف و مباحث تئوریک آموزش داده می شود که این امر میتواند قدرت خلاقه افراد را تحت تاثیر منفی قرار دهد ولی در کارگاههایی که حالت جمعخوانی و نقد و بررسی آثار هنرجویان را دارد این نقص برطرف می شود.
وی نقش مدرس را در کارگاه ها هدایتگر و نه صرفاً آموزگار توصیف کرد و گفت: در کارگاه هر نفر داستان خودش را مینویسد و سپس آثار مختلف خوانده و مورد بررسی قرار می گیرد. حضور هنرجویان در چنین فضایی فعال است و کارگاه به صورت دوطرفه اداره می شود. مدرس نیز در اینجا در جای جای اثری که خوانده می شود نظر خود را مبتنی بر اصول و ژانرهای ادبی بیان می کند ولی بازهم آنکه تعیین کننده نهایی است خود نویسنده است.
برخی به اشتباه نویسندگی را امری الهامی می دانند
مولف "در پشت حصیر" درباره طیف دیگری از منتقدان که با کلیت بحث آموزش داستان نویسی مخالف هستند بیان کرد: دسته دیگر منتقدان کسانی هستند که کلاً نویسندگی را امری آموزش پذیر نمی دانند. در دیدگاه این افراد نویسندگی امری تخیلی و الهامی است که ما بحثی با این طیف نداریم گرچه متاسفانه تعداد این منتقدان کم نیست.
وی در بخش دیگر صحبتهایش کارکرد دوره های کارگاهی و آموزشی داستان نویسی را اینگونه تبیین کرد:ما در هیچ کارگاهی نمی توانیم کسی را داستان نویس کنیم. شخص باید یکسری ویژگی ها را داشته باشد که آنچه در اینجا تدریس می شود یکسری فنون است وگرنه افراد از بچگی یاد می گیرند چگونه یک اتفاق را روایت کنند و این مطابق با دیدگاه مارکز است.
مولف کتاب "در چشم تاریکی" همچنین توضیح داد: این محافل در کنار کارکرد آموزشی 3 کارکرد دیگر نیز دارد. اول اینکه عده ای در این کارگاه ها شیوه نقد ادبی را می آموزند. دوم یادگیری خوانش درست یک متن و درک ظرایف آن است و کارکرد سوم هم این است که افراد با تفکر و سلیقه شبیه به هم در فضایی فرهنگی گردهم می آیند.
این مدرس داستان نویسی درباره این موضوع که برخی منتقدان گردهم آمدن افراد در چنین محافلی را مورد نقد قرار می دهند تشریح کرد: اگر در کارگاه ها تنوع دیدگاه ها لحاظ شود و تنها افراد با گرایش های خاص را گزینش نکند آنگاه جمعی با نگاههای متکثر و متنوع شکل می گیرد ولی برخی منتقدان دیدگاهی تنگ نظرانه دارند و کلاً با همکفری و همراهی مخالفند. اگر افراد با گرایش یکسان در فرهنگ با دیدگاههای مختلف در محیط های فرهنگی گرد هم نیایند پس باید چه کنند؟ برخی تنگ نظر هستند و می خواهند با چنین انتقادهایی ضعف های خود را بپوشانند در حالیکه باید تنوع در کلیت ادبیات و چاپ کتابهای مختلف لحاظ شود و این مخاطب است که در نهایت آثار را طبق سلیقه خود انتخاب می کند. این دیدگاه خودکامگی است که فردی حقیقت را تنها نزد خود بداند و به هر جریان غیر از این منتقد باشد.
بسیاری از شهرستانها از آموزش داستان نویسی محرومند
نویسنده "شهامت درد" افزود: این تعداد از دوره های داستان نویسی که امروز در کشور برگزار می شود حتی در تهران که بیشترین آمار را به خود اختصاص داده است، پاسخگوی نیاز جامعه نیست. در اغلب شهرستان ها که اصلا چنین دوره هایی وجود ندارد. لازم است امکانات بیشتری به شهرستان ها اختصاص یابد و در این میان افرادی که توانایی آموزش دارند نیز حضور فعال تری داشته و به برپایی دوره ها کمک کنند. در کل اگر افراد به ضرورت و مثبت بودن آموزش داستان نویسی برسند و به جای انتقادهای غیراصولی با همت و مردانگی به کمک یکدیگر بیایند قطعاً نتیجه روزبه روز بهتر خواهد شد.
وی ضمن مثبت خواندن کلاس هایی که فرهنگسراها، حوزه هنری و وزارت ارشاد برگزار می کنند توضیح داد: فرهنگسراها در تهران فعالتر هستند ولی در برخی شهرستان ها تلاش های حوزه هنری و وزارت ارشاد ملموس تر است. البته آسیبی که کلاس های وابسته به بخش دولتی دارد این است که برخی اما و اگرها و خط کشی ها را مدنظر قرار می دهد.
این نویسنده و منقد ادبی در پایان گفت: گرچه نهادهای دولتی و نیمه دولتی در برخی جاها خوب عمل کرده اند ولی به دلیل ورود به برخی خط کشی ها اهالی ادبیات و روشنفکران چندان نگاه مطمئنی بدین رویکرد ندارند و در کل بهتر است بخش خصوصی در عرصه آموزش داستان نویسی سکاندار باشد.
نظر شما