به گزارش خبرنگار مهر، در دوازدهمین نشست تخصصی همایش بینالمللی تنوع فرهنگی، همگرایی جهانی که صبح امروز با عنوان "خانواده، زنان و تنوع فرهنگی" در کتابخانه ملی ایران برگزار شد، دکتر طیبه ماهروزاده، دکتر علیرضا شیخ، دکتر عبدالحسن حیدری به سخنرانی پرداختند.
دکتر ماهروزاده به تشریح "جایگاه تربیت دینی در خانواده و آموزش معارف دینی" پرداخت و گفت: هدف از تربیت دینی معرفت به خداوند و ایمان به او و پرهیزگاری و عبادت اوست.
وی تاکید کرد: هدف از تربیت دینی صرفاً انتقال معارف الهی نیست بلکه هدف عشق ورزیدن و پرورش شوق فطری کودک نسبت به خداوندی است که آفریننده همه هستی و زیباییهاست و این حاصل نمیشود مگر با کشف و شهود درونی.
استاد دانشگاه الزهرا خانواده را نخستین عامل در تکون شخصیت آدمی خواند و گفت: صلاح جامعه در گرو سلامت خانواده است تحقیقات نشان داده میان تحکیم بنیان خانواده و استحکام مبانی دینی و ارزشی رابطه معنیدار وجود دارد.
وی با اشاره به نحوه تشکیل خانواده، بر نقش الگویی والدین تاکید کرد و افزود: والدین میتوانند در سه حیطه شناختی، عاطفی و رفتاری فرزندان را یاری کنند.
ماهروزاده با بیان اینکه از نظر اسلام تربیت دینی در عین جامعیت، امری شهودی است، افزود: مواجهه شهودی مستلزم بینش شهودی است و صرفاً از طریق ارایه محتوای دینی و آموزشی نمیتوان به بینش دینی دست یافت.
استاد دانشگاه الزهرا نخستین بستر مناسب تربیت دینی را خانواده و سپس جامعه دانست و یادآور شد: برای دستیابی به تربیت دینی باید نخست شرایط فرهنگی مناسب را فراهم کرد و بعد موانع را از یمانی برداشت.
وی با تاکید بر نقش حکومتها در تربیت دینی تعلیم و تربیت حاکم بر جوامع امروزی را عمدتاً لیبرال خواند و افزود: امروزه اگرچه دینخواهی در نقاط مختلف جهان در سه دهه اخیر رو به افزایش است اما همواره ادیان الهی مورد بیمهری واقع شدهاند.
ماهروزاده تاکیدکرد: از منظر اسلام در تربیت دینی معنویت در برابر مادیت قرار نمیگیرد بلکه معنویت هدایت کننده و کنترل کننده بعد مادی انسان است.
در این نشست دکتر عبدالحسن حیدری به ارایه مقاله خود با عنوان "جایگاه حقوقی زن در اسلام و مقایسه آن با اعصار و ملل مختلف" پرداخت.
وی با اشاره به شخصیت زنان برجسته تاریخ بر نقش و جایگاه آنان تاکید کرد و گفت: در قرآن حدود 400 آیه در خصوص زن و حقوق او نازل شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به رنجها و ظلمهایی که در طول تاریخ بر زن وارد شده به تشریح جایگاه زن در کشورها و اعصار مختلف پرداخت و گفت: تحقیر، خشونت و عدم شخصیت برای زنان از ویژگیهای جایگاه زن در این دوران است.
وی با تاکید جایگاه زن در اسلام گفت: در قرآن تفاوت زن و مرد وجود ندارد و اگر تمایزاتی در قرآن است نشان دهنده برتری یکی بر دیگری نیست بلکه در اسلام ملاک برتری تقوا است نه جنسیت.
علیرضا شیخ از دانشگاه انگلیس در این نشست به ارایه سخنرانی خود در مورد بیثباتی هویت زنان با مطالعه بر روی زنان تهران و دهلی نو پرداخت.
وی با تشریح سه مسئله کاست (طبقه)، مصرف و برهنگی در دهلی نو به نقاط مشترک جامعه ایرانی و هندی پرداخت و گفت: در این دو جامعه تضاد بین سنت و مدرنیته را میبینیم.
شیخ با اشاره به برنامه های بینالمللی همچون ماهواره و رسانه تاکید کرد: در این مطالعه متوجه شدیم که چطور طبقات متوسط فرهنگ مدرنیزم را پذیرفتند.
وی با اشاره به بحث کاست در فرهنگ هند گفت: امروزه به جای کاست، کلاس و فرهنگ مصرف مهم شده است به ویژه در میان زنان این مسئله چشمگیرتر است.
وی حرکت از سنت به مدرنیته را منجر به ایجاد فاصله در بین جامعه مورد مطالعه خویش عنوان کرد و با اشاره به مکدونالیزیشن در جوامع سنتی نسبت به بیثباتی هویت در آنها هشدار داد.
در پایان این نشست فریبا علاسوند نیز به موضوع فمینیست و پست مدرنیسم پرداخت و گفت: تنوع فرهنگی یک بحث وجودشناختی است اما این به معنی این نیست که هیچ فرهنگی نمیتواند خود را یک فرهنگ درست بداند در حالی که گفتمان پست مدرنیسم این اجازه را به هیچ فرهنگی نمیدهد.
وی تاکید کرد: گسترش فضای گفتمان باعث شد که تفاوتها مشروعیت پیدا کنند به این معنی که بیش از آنچه که تفاوتی وجود داشته باشد بر تفاوتها تاکید شد. نه تنها تفاوتهای قومی و فرهنگی بلکه حتی تفاوتهای فردی نیز برجسته شد.
علاسوند، تاکید بر تنوع در هویت انسان را مانع کنش جمعی خواند و افزود: براساس این نگرش دیگر چیزی به نام جهان فمینیست شکل نمیگیرد یعنی اگر فمینیست بر عقلانیت پست مدرن پایبند باشد نمی توان از یک آرمان مشترک سخن بگوید.
وی تصریح کرد: بزرگترین آسیب این نگاه – که همه انسانها هویتهای سیال دارند – از بین رفتن امر ثابت است.
علاسوند نفی امر ثابت را منتج به جلوگیری از برنامه ریزثهای ثابت دانست و گفت: برنامهریزیهای چند ساله در دنیا نشان میدهد که امر ثابت پذیرفته شده است.
وی به بحث نسبیگرایی اشاره کرد و گفت: تمام فلاسفه پست مدرن واقعیت خارج از انسان را انکار میکنند و یا آن را از نظر وجودشناسی انکار نمیکند اما آن را قابل دسترسی نمیدانند. با این نگاه در تمام قضاوتهای خود ما دچار نسبی گرایی می شود و سلسله مراتب در ارزشها از بین خواهد رفت.
علاسوند در پایان با تاکید بر وجود امر ثابت در تمام ادیان الهی و بخشی از ادیان بشری تصریح کرد: با این مقدمات جریانهای فمینیست در قابل پست مدرن هیچ کنش و آرمانی را نمیتواند مطرح کند چون معلوم نیست آنچه که مطرح میکنند برتر از دانش پیشین باشد چون معیاری وجود ندارد.
نظر شما