به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه "زوددویچه سایتونگ" در تحلیلی در این باره نوشت: برلوسکونی ساختن یک ایتالیای مدرن را به مردمش وعده داده بود، البته نتیجه حکومت وی بسیار فاجعه بار بود.
برلوسکونی می خواست یک ایتالیای مدرن و یک انقلاب لیبرال در کشورش ایجاد کند. با چنین شعارهایی او توانست توجه قسمت وسیعی از شهروندان ایتالیایی را به خود جلب کند. در بین طرفداران وی روشنفکران لیبرال و محافظه کار نیز بودند .
یکی از شخصیت های مهمی که به خصوص برلوسکونی و حزبش را با دلایل فراوان حمایت می کرد، تاریخدان معروف ایتالیایی "ارنستو گالی دلا لوگیا" بود. وی که از تحلیلگران معروف در این کشور نیز محسوب می شود در مقالات خود از برلوسکونی دفاع می کرد.
اما حالا وی چشمهای خود را (انگار که از خواب بیدار شده باشد) می مالد و خاطر نشان می کند که آن انقلاب لیبرال که کشور ما به آن نیاز ضروری داشت کجاست؟
در بخش دیگری از این مطلب به نقل از این تاریخدان ایتالیایی آمده است: نتیجه حکومت برلوسکونی بخصوص در دو سال گذشته که در آن حکومت در هر دو جناح پارلمان اکثریت را در دست داشت بسیار فاجعه بار بوده و لیست وعده هایی که به آن عمل نشده بسیار طولانی بوده است. این نتیجه بی لیاقتی و ناشایستگی نخست وزیر برای رهبری ایتالیا بوده است.
در ادامه آمده است: برلوسکونی هیچ طرح کلی سیاسی را مد نظر نداشت. ایتالیا در آستانه یک آینده ناامن و دوران بدون رهبری که جریانات امور را به سادگی به دیگران واگذار می کند قرار دارد.
نویسنده در ادامه نوشت: انتقاد این تاریخدان و تحلیلگر معروف ایتالیایی توسط نویسندگان لیبرال و محافظه کار دیگری مانند "سرگئو رومانو" ادامه داشته و تقویت می شود. این نشان می دهد که جرو بحث هایی که تا به حال در جناحهای مخالف برلوسکونی وجود داشته است حالا به جناح لیبرالهای راستگرا که طرفدار وی بودند نیز رسیده است.
این بحث ها بخصوص در عنوان کتابهایی که درباره پیشرفتهای سیاسی آینده ایتالیا نوشته می شود به چشم می خورد. عنوان بعضی از این کتابها گرایش این جرو بحث ها را مشخص می کند از جمله کتاب "ایتالیا ی بدون روح" از "ماسیمو فینی" و یا "بی شرمانه" از "مارکو بلپولیتی".
"لویگی د ماگیستریس" دادستان سابق و از نمایندگان فعلی حزب مخالف "ایتالیای ارزشها" (IDV) در یکی از کتابهای خود تحلیل می کند که چگونه در یک دهه گذشته قانون اساسی ایتالیا به آرامی تضعیف شد. سیستم قانونگذاری کشور در معرض یک دگرگونی مستبدانه قرار گرفت و دموکراسی رو به زوال گذاشت.
وی همچنین نتیجه گیری کرد که شاید ما بتوانیم به زودی از شر برلوسکونی خلاص شویم اما از سیستم وی نه.
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: برلوسکونی به این روند که جامعه خاطرات و فرهنگ خود را را از دست داده و تنها در زمان حال زندگی کند سرعت بخشید. زمانی که برلوسکونی صحنه را ترک کند از ایتالیا بیش از یک حفره خالی چیزی باقی نخواهد ماند.
نظر شما