پس از جدایی امیررضا واعظی آشتیانی از باشگاه استقلال و انتخاب علی فتحاللهزاده به عنوان سرپرست موقت این باشگاه، همواره درگیریهای لفظی و اختلافنظرهایی میان این دو وجود داشته که گاه پایشان را به رسانهها نیز باز کرده است. مشکلات مالی و بدهیهای باشگاه استقلال یکی از مهمترین ِ این موضوعات مورد مناقشه است که هنوز به سرانجامی نرسیده است.
بنابراین طبیعی است که وقتی علی فتحاللهزاده درباره مبلغ بالای حقوق ماهیانه امیررضا واعظی آشتیانی در دوره مدیریتش بر باشگاه استقلال سخن بگوید، مدیرعامل پیشین استقلال نیز نسبت به این اظهارنظر سرپرست فعلی باشگاه واکنشهای تندی نشان دهد و بعد هم نوبت باشگاه استقلال است که اعلام موضع کند و قس علی هذا...
امیررضا واعظی آشتیانی در واکنش به سخنان فتحاللهزاده چنین گفته است: "آقایان، سرباز پیادههایشان را جلو فرستادهاند. آقایان، وجود داشته باشند، خودشان حرف بزنند تا جوابشان را بدهم، نیازی نیست سربازپیادههایشان را جلو بفرستند. ...اینگونه ادبیات مختص آدمهای حقیر و کوچک است و به دلیل محتوای حقیر این بحثها بهتر می دانم که فقط بگویم جواب ابلهان خاموشی است. ... آدمهای حقیر و کوچک متوسل به دروغ میشوند، تهمت میزنند، سفسطه و مغلطه میکنند و همه گونه رفتاری انجام میدهند." (به نقل از خبرگزاری مهر)
پس از این اظهارات واعظی آشتیانی، مدیر روابط عمومی باشگاه استقلال نیز در موضعگیریای رسمی در سایت این باشگاه به اظهارات مدیرعامل پیشین استقلال پاسخ گفته است: "متأسفانه ادبیات آقای واعظی نه تنها ورزشی نیست بلکه جواب آقای واعظی "خاموشی" است! ایشان وقتی پشت دیوار "خاموش بودن" پناه میگیرند که اتفاقا بهترین زمان برای "پاسخگویی" است. دکتر فتحاللهزاده سؤالات بسیار مشخص و افشاگرانهای را مطرح کرد که آقای واعظی میتوانست پاسخ آن را بدهد اما این اتفاق نیفتاد و وی "خاموشی" پیشه کرد."
وی همچنین گفت: "آقای واعظی دیگران را به استفاده از ادبیات نامناسب متهم میکند در حالی که ادبیات ایشان نه تنها ورزشی نیست بلکه در همین مصاحبه آخر نیز ایشان غیر از سفسطه و مغلطه چیز دیگری نگفتهاند." (به نقل از رسانه رسمی باشگاه استقلال)
مرور دوباره این بخش از مجادلات علی فتحاللهزاده و امیررضا واعظی آشتیانی مجموعهای از مغالطات را آشکار میکند، مغالطاتی چون توهین و شخصی کردن (آقایان سرباز پیادههایشان را جلو فرستادهاند، وجود داشته باشند، آدمهای حقیر و کوچک، جواب ابلهان خاموشی است، جواب آقای واعظی خاموشی است)، بار ارزشی کلمات (در بیانیه باشگاه استقلال از فتحاللهزاده با عنوان دکتر یاد میشود اما از واعظ آشتیانی با نام آقای واعظی یاد میشود) و مغالطه "مغالطه کردی" (که در هر دو مورد با نام سفسطه و مغلطه خوانده شده است).
آنچه در هنگام شخصی کردن رخ میدهد، حمله به شخصیت طرف بحث به جای یافتن خطای استدلال اوست. در گام شخصبنیاد، محل توجه از نکته مورد بحث به یکی از جنبههای نامربوط شخصی که آن نکته را مطرح کرده است جا به جا میشود.
در توهین نیز شخص مغالطهگر با دشنام دادن و اهانت به طرف مقابل، اصل سخن و استدلال را کنار میگذارد و دست به دامان معیاری دیگر میشود که هیچ ربطی به اصل ماجرا ندارد. بنابراین ممکن است فردی واقعاً ویژگیهای مذمومی داشته باشد اما سخن وی صحیح و مستدل باشد.
همچنین عبارت دکتر فتح اللهزاده،میتواند این امر را به ذهن مخاطب متبادر کند که چون فلانی پیش از اسمش فلان عنوان آمده پس حرفش میتواند حجت باشد. حال آنکه واضح است که پشتوانه یک سخن یا ادعا، دلایلی است که برای آن سخن یا ادعا ذکر میشود و نه صرف جایگاه، موقعیت یا عنوان گوینده آن.
یعنی ممکن است که آقای دکتر یا مهندس فوقالذکر هر حرفی بزند و این حرفها ممکن است درست یا نادرست باشند و استدلالهایی که در دفاع از ادعایی طرح میشود، معتبر یا نامعتبر باشند. بنابراین عنوان افراد به تنهایی نمیتواند ملاکی برای پذیرش سخن و ادعای آنها باشد.
اما مورد سوم نیز در نوع خود قابل توجه است. مغالطه "مغالطه کردی" نشان دهنده این نکته است که افراد به این موضوع بها میدهند که ادعا باید با دلیل و استدلال معتبر توجیه و بیان شود و این امر به خودی خود بسیار ارزشمند است، اما گاه متهم کردن دیگری به ارتکاب مغالطه همچون ترفندی به کار میرود تا بدون آنکه قرار باشد دلیل یا استدلالی بیان یا بررسی گردد، طرف مقابل منکوب و سر جای خود نشانده شود.
این مغالطه، وجهی از بار ارزشی کلمات را نیز در دل خود دارد چرا که با توصیف سخن دیگران به مدد عباراتی چون مغالطه، تناقضگویی، خلط مبحث و...، بی آنکه این مغالطات، تناقضات و خلط مباحث نشان داده شوند، کل سخن به طور یک جا نفی شده و ممکن است گفتگو به بنبست بینجامد.
از سوی دگر شخص متهم کننده با استفاده از این گونه تعابیر خود را در موضع قدرت قرار داده و همچون همهچیزدان و کاردرست ماجرا مینشاند و میکوشد دست کم به لحاظ روانی بر مخاطب یا مخاطبان خود چیره شود. در چنین شرایطی بهتر آن است که از طرف مقابل بخواهیم درباره اتهام خود توضیح داده و نشان دهد که دقیقاً چه مغالطاتی از نظر وی رخ داده است و چرا.
بنابراین کسانی که دیگران را متهم به استدلال مغالطهآمیز میکنند وظیفه دارند دقیقاً مشخص کنند که چرا معتقدند که این اتهام منصفانه است، در غیر این صورت اتهام وارد شده، در بهترین حالت، اتهامی مبهم است، چرا که مغالطه واژهای چندپهلو است و میتواند به معنای استدلال نامعتبر یا الگوی استدلال غیر قابل اعتماد بوده یا به این معنا باشد که "من با گزاره یا نظر شما موافق نیستم"؛ کاربردی که باید از آن اجتناب کرد چرا که موجب مغشوش شدن تمایز مهمی میشود که میان نادرست دانستن یک گزاره و مغالطه آمیز بودن شکل خاصی از استدلال وجود دارد.
نظر شما