به گزارش خبرنگار مهر، امروز یکشنبه جلسه رسیدگی به پرونده قتل در سعادت آباد تهران در تالار اجتماعات مجتمع امام خمینی (ره) با حضور اساتید دانشگاه، دانشجویان و قرائت کیفر خواست توسط قاضی "ذبیح زاده" نماینده دادستان برگزار شد.
در ابتدای این جلسه نماینده دادستان در قرائت کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران گفت: در این پرونده به دلالت گزارش کلانتری 134 شهرک غرب در ساعت 10:20 دقیقه روز 6 آبان ماه سال جاری متهم به نام "یعقوب" معروف به مهدی 31 ساله در میدان کاج خیابان یکم اقدام به مجروح کردن "محمدرضا" کرده است که این شخص پس از انتقال به بیمارستان مدرس جان باخت.
دادستان پرونده افزود: قاتل پس از ایجاد رعب و وحشت در صحنه جرم به وسیله چاقو دستگیر شده و پس از اطلاع بازپرس از وقوع حادثه و شروع تحقیقات مشخص شد که یعقوب با خانمی به نام "سعیده" معروف به کیمیا 32 ساله رابطه داشته و به موجب رای شعبه 1180 دادگاه عمومی جزایی تهران به اتهام جرح عمدی محکوم به زندان شده است که پس از آزادی متوجه شده "سعیده" با مقتول "یزدان" رابطه داشته و در همین راستا تحت تاثیر تحریکات سعیده مرتکب قتل شده است.
وی افزود: در این پرونده متهمان عبارتند از "یعقوب" و"سعیده" که اتهام متهم ردیف اول مباشرت در قتل عمد محمدرضا، اخلال در نظم عمومی و قدرت نمایی به وسیله چاقو و اتهام متهم ردیف دوم نیز معاونت در قتل عمد محمدرضا است.
نماینده دادستان تهران در این دادگاه اظهار داشت: دادسرا با عنایت به شکایت اولیای دم "پدر و مادر"، گزارش مرجع انتظامی، گزارش پزشکی قانونی، صورت جلسه تیم بررسی صحنه جرم اداره تشخیص هویت، شهادت شهود، اظهارات مطلعان مبنی بر رابطه متهم ردیف دوم با متهم ردیف اول و مرحوم و تحریکات او، کشف آلت قتاله، اقرار صریح متهم ردیف اول، ملاحظه فیلم اقدامات متهم ردیف اول مبنی بر اخلال در نظم عمومی، انکار بلاوجه متهم ردیف دوم و سایر ادله و قرائن موجود در پرونده متهمان را بزهکار دانسته و در مورد هر دو متهم تقاضای کیفر دارد.
والدین مقتول خواستار اشد مجازات قاتل شدند
پس از قرائت کیفرخواست دادستان، پدر و مادر مقتول در جایگاه حضور یافتند و مادر مقتول گفت: من برای قاتل فرزندم تقاضای قصاص در ملاعام را دارم و خواستار مجازات زنی هستم که تمام این حوادث را به عهده او میدانم زیرا قاتل با تحریکات این زن در حالی اقدام به قتل فرزند من کرده که اصلا او را نمی شناخته است.
وی افزود: پسرم میگفت این زن به او دست خواهری داده و از او خواسته که در دفتر مشاوره املاک به عنوان شریک همکاری کند و آشنایی آنها از اوایل مهر بوده و پسر من در جریان رابطه سعیده و مهدی نبوده است. پسر من زن داشت و مدتها در انگلستان زندگی میکرده و حدود یک هفته قبل از این حادثه از همسرش جدا شد.
پدر مقتول نیز اظهار داشت: تقاضای من اشد مجازات متهمان است. با اینکه بچه من دیگر زنده نمیشود اما شاید با قصاص قاتل و مجازات متهم دیگر جامعه آگاه شود. در این حادثه بیشتر از همه مردم حاضر در صحنه جرم و پلیس دل ما را شکستند.
پس از اظهارات اولیای دم، قاضی نورالله عزیزمحمدی رئیس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران ضمن تفهیم مفاد تبصره ماده 129 قانون آییندادرسی کیفری خطاب به متهم با بیان اینکه مراقب اظهارات خود باشید از او خواست در جایگاه مستقر شده و خود را معرفی کند.
به علت ضرب و شتم سعیده مرا به زندان انداخت
متهم در پاسخ به پرسش قاضی که آیا سابقه کیفری داری؟ گفت: سر مسایل مالی و حساب و کتابهایی که با سعیده داشتم او را با مشت و لگد زدم و به خاطر همان به زندان افتادم.
رئیس دادگاه در مقام تفهیم اتهام به متهم گفت: حسب کیفرخواست صادره شما متهم به قتل عمد محمدرضا، اخلال در نظم و امنیت عمومی و قدرتنمایی با چاقو هستید. آیا اتهامات را قبول دارید؟
قصد کشتن یزدان را نداشتم
متهم "یعقوب" گفت: قتل را من انجام دادم یعنی ضربه زدم اما قصدم کشتن نبود. در مورد سایر اتهامات باید بگویم که من در آن لحظه هیچ کس را نمیدیدم. بارها گفتهاند که چهار مامور بالای سر من بودهاند و من یکی از آنها را زدهام .سوال من این است که اگر من یکی از چهار مامور را زدهام سه مامور دیگر چرا کاری انجام ندادهاند؟
قاتل در مورد وقوع حادثه و انگیزه خود در دادگاه گفت: 6 ماه در زندان بودم و در این مدت با سعیده تماس داشتم. 15 روز مانده به پایان محکومیتم از او خواستم که رضایت بدهد اما گفت میخواهم ادبت کنم.
وی افزود: 10 روز پیش از آزادی در تماسی که با هم داشتیم مدعی شد که یک پسر جوان به دفتر آمده و مزاحم او شده است، من به او گفتم حتما خودت مقصر هستی اما او گفت این پسر مزاحم من است و هر کاری میکنم دست بردار نیست.
متهم ردیف اول پرونده قتل سعادت آباد اظهار داشت: وقتی از زندان آزاد شدم به خانه خواهرم در کرج رفتم و در طول چند روز با سعیده به صورت تلفنی تماس داشتم. یک روز به طرف دفتر رفتم و دیدم که سعیده با چند مشتری مشغول صحبت است همان روز یکی از مشاورها به نام "یوسف" به من گفت که خودت را به خاطر سعیده بدبخت نکن.
یزدان گفت من با سعیده رابطه جنسی داشته ام
این متهم با بیان اینکه سعیده مدام با حرفهایش من را آزار می داد، گفت: بعد از چند روز با "یزدان" تماس گرفتم و با او شروع به صحبت کردم. او منکر همه چیز بود ولی من از او میخواستم که پایش را از زندگیام بیرون بکشد. صحبتهای ما ادامه داشت تا اینکه روزهای آخر به راحتی حرفهای رکیکی زد و نهایتا گفت که با سعیده رابطه جنسی برقرار کرده است. آن لحظه حالت جنون پیدا کردم چون واقعا سعیده را دوست داشتم.
با چاقو به محل قرار رفتم
یعقوب در مورد روز حادثه گفت: شب قبل از اتفاق، سعیده تماس گرفت و به من گفت که "یزدان" صبح زود به دفتر میرود. من چاقو را برداشتم و به سمت دفتر رفتم. چند روز قبل یزدان من را تهدید کرده بود که اگر جلوی دفتر بروم من را میکشد، من به یزدان زنگ زدم و گفتم اشتباه میکنی. بعد برای دفاع از خودم چاقو برداشتم چون یک بار سعیده گفت که یزدان با دوستانش جلوی دفتر آمده تا من را بزند.
یعقوب اظهار داشت: من شیشه مصرف کرده بودم و تا صبح حالت جنون داشتم وقتی نزدیک دفتر رسیدم دیدم یکی از مشاورها داخل سوپرمارکت است. وارد سوپر مارکت شدم و با او سلام و احوالپرسی کردم. بعد به سمت انتهای خیابان یکم رفتم و آژانس گرفتم تا بروم وقتی به سمت دفتر، برگشتم دیدم فردی جلوی دفتر ایستاده و متوجه شدم که او همان یزدان است، حدود چند قدمی او وقتی اسمش را پرسیدم یک اسپری از جیبش درآورد و آن را روی صورتم خالی کرد آن لحظه من کسی جز خودم را نمیدیدم و هر چقدر فکر میکنم یادم نمیآید چگونه ضربهی اول را به او زدم.
4 سال با سعیده دوست بودم
قاضی پرونده به متهم گفت: تو به گونهای رفتار میکردی که انگار سعیده را همسر خود میدانستی در حالی که رابطه شما کاملا غیر رسمی بوده است، این موضوع را چگونه توجیه میکنی؟
یعقوب گفت: من و سعیده با هم دوست بودیم، پس از گذشت حدود یک سال به یک شماره تلفن در موبایل او شک کردم و بعد از چند روز متوجه شدم که او شوهر دارد. پس از مدتی فهمیدم که یک دختر 9 ساله هم دارد، به سعیده گفتم تا زمانی که از همسرت جدا نشوی با تو رابطهای نخواهم داشت و به همین دلیل او از همسرش طلاق گرفت.
وی با بیان این که سعیده مدام به من القاء میکرد که نمیخواهد با من ازدواج کند گفت: ما حدود 4 سال قبل در جریان کار معاملات مسکن با هم آشنا شدیم. او مشاور سرشناس و قهاری بود، یک روز به دفتر او رفتم و از همان روز رابطهی ما آغاز شد، من چون معمولا خوشلباس بودم سعیده میگفت که آدم باشخصیتی هستی، پس از گذشت مدتی دیگر با هم راحت شده بودیم و رابطهی کاملی داشتیم.
متهم گفت: هر وقت بحث ازدواج را مطرح میکردم او امروز و فردا میکرد، قرار بود مهرماه با هم ازدواج کنیم اما مرا به زندان انداخت.
سعیده گفت اگر یزدان کشته شد دیه اش را می دهم
یعقوب در پاسخ به پرسش قاضی درمورد تحریک وی توسط سعیده به قتل یزدان گفت: او از من نخواست که یزدان را به قتل برسانم بلکه فقط خواست که او را بزنم از او پرسیدم اگر یزدان کشته شود، چکار کنیم؟ او گفت 45 میلیون دیهاش را میدهم و بعد از گذشت 6 ماه از خانوادهاش رضایت میگیریم.
وی گفت: من زیر تیغ هستم و از هیچ چیز نمیترسم میدانم اشتباه کردم اما سعیده من را تحریک میکرد به من میگفت تو بیغیرتی و من با هر حرف او خود به خود تحریک میشدم. سعیده به من گفت که یزدان فردا به دفتر میرود وگرنه من اصلا خبرنداشتم و او را هم نمیشناختم.
یعقوب افزود: اگر به سعیده دلبستگی نداشتم مرتکب این قتل نمیشدم اگر چه او زن بسیار دروغگویی است همه به من میگفتند که او خطرناک است اما باور نمیکردم امروز میفهم که چقدر اشتباه کردهام.
قاضی دادگاه با اشاره به فیلم منتشر شده از این حادثه گفت: صحنهای که دیدم در طول 40 سال سابقه قضایی برای اولین بار مشاهده میکردم. انگیزه تو از ایجاد چنین صحنهای چه بود؟ متهم گفت: برای من هم جالب بود اما واقعا حالت جنون داشتم.
قاضی گفت: کسی که جنون پیدا میکند خودش متوجه این مطلب نیست به نحوی که هر دیوانهای دیگران را دیوانه میداند پس بحث جنون بیتاثیر است زیرا رفتار شما در صحنه و پیش از آن موید آن است که با تصمیم قبلی اقدام به جنایت کردهای. آنچه تو آن را جنون میدانی در واقع همان خشم و عصبانیت است که با وارد آوردن هر ضربه تشدید میشود.
مادر مقتول: متهم این پرونده نیروی انتظامی است
پس از اظهارات قاضی فیلم حادثه در دادگاه پخش شد و در هنگام پخش فیلم مادر مقتول به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و به همین دلیل به بیرون از دادگاه هدایت شد و در هنگام خروج پلیس را متهم اصلی عنوان کرد زیرا هیچ اقدامی نکرده است.
قاضی پرونده پس از پخش فیلم گفت: باید دید که این فیلم در جامعه اسلامی ما و مردم چه اثری داشته است، امیدواریم هیچگاه شاهد چنین صحنههایی در جامعه نباشیم. میدانم که متهم اظهار ندامت میکند اما امیدوارم خداوند به انسانها فرصت بدهد که پیش از ارتکاب جنایت به عاقبت آن فکر کند. تو اگر اجازه میدادی که مردم یزدان را به بیمارستان برسانند امروز در جایگاه متهم به قتل نبودی.
قاضی پرونده به قاتل جنایت در سعادت آباد تهران گفت: شما بارها در صحنه جرم بحث دفاع از ناموس خود را مطرح کردهاید در حالی که رابطه شما غیر شرعی بوده است به نظر میرسد که قصد داشتید با طرح این موضوع اذهان مردم را به این سمت ببرید تا دخالتی نکنند و مقتول را به بیمارستان انتقال ندهند زیرا به هر حال مردم ما روی مسائل ناموسی متعصب هستند و ممکن است اگر کسی با انگیزههای ناموسی حتی مرتکب جرمی شود به او کمک هم بکنند.
یعقوب در مورد نقش سعیده در این حادثه گفت: من ابتدا حرفی از سعیده به میان نیاوردم و در مرحله بازپرسی نیز چیزی نگفتم اما حالا میبینم چرا دو جوان نابود شوند اما این زن به دنبال زندگی خود برود بنابراین باید واقعیت را بگویم. او به من گفت که یزدان صبح به دفتر میرود وگرنه من هیچ اطلاعی از رفتن او نداشتم. اگر او این مطلب را نمیگفت اصلا به صحنهی حادثه نمیرفتم.
هنگام قتل "شیشه" مصرف کرده بودم
متهم افزود: نمیدانم سعیده دنبال چه چیزی بود. البته من هم احمق بودم. از 10 هزار دختر یکی مانند او پیدا میشود، او همه را جادو میکرد. ای کاش به جای کشتن یزدان گردن سعیده را میزدم.
یعقوب اظهار داشت: من اعتیاد نداشتم چند سال چیزی مصرف نمیکردم تا اینکه وارد زندان شدم و از آن زمان شیشه مصرف کردم. مطمئنم شیشه در وقوع این جنایت تاثیر داشت چون من از خود بیخود شده بودم. از طرف دیگر ناراحتی اعصاب داشتم اما هیچگاه به پزشک مراجعه نکردم. در لحظهی ارتکاب قتل هم هیچ صحنهای را به یاد ندارم و فقط یزدان جلوی چشمهایم بود.
نظر شما