دکتر قاسم پورحسن در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد گستردگی علوم انسانی و نیاز عالمان علوم انسانی به علوم دیگر گفت: سوء فهمی نسبت به علوم انسانی در کشور ما صورت گرفته که علوم انسانی را رشتهای دایرةالمعارفی تصور میکنند یعنی در علوم انسانی یک چارچوب کلی و اندیشهای مشخص نداریم ، برخلاف علوم پایه که بطور کامل گرایشها محدود و مطالعات در زمینه خاصی صورت میگیرد هرکس در رشته علوم انسانی دست به مطالعه انواع دانشها میزند.
پورحسن گفت: این رویه غلط که دامنگیر جامعه ما شده است عاملی است تا چیزی را تحت عنوان کرسی تخصصی یا رشته خاص مطالعه برای متفکران، محققان و اساتید لحاظ نکنیم. این مسئله سبب میشود اساتید بطور عمده در رشتههای مختلف از علوم انسانی هم مطالعه کنند و هم نظر بدهند.
وی افزود: من این را یک بیماری حتی در سطح رسانهها، مطبوعات و حوزههای عمومی میدانم. در فلسفه تلقی این است که برخلاف بعضی رشتهها حوزه مطالعه وسیعتر است اما این مانع از آن نیست که در همان فلسفه یک استاد باید گرایشهای خاص با تخصص خاص و کرسی خاص برگزیند و در آن زمینه به اظهار دیدگاه بپردازد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در مورد جایگاه تخصص در جهان میان رشته ای امروز، گفت: میان رشتهای بودن به هیچ وجه منافاتی با مطالعات تخصصی ندارد. وقتی از میان رشتهای حرف میزنیم بعنوان مثال در فلسفه دین اینطور نیست که شما اگر در مباحث معرفت شناختی تخصص دارید لزوماً در مباحث مربوط به خیر و شر هم از دیگاه متفکران فلسفه دین نظر بدهید.
وی افزود: طبیعی است که یک استاد نمیتواند در تمام زمینههای فلسفه دین تخصص داشته باشد. بنابراین نباید تلقی کنیم وقتی میگوییم میان رشتهای به معنای این است که با دامنه گسترده از مطالعات بعنوان تخصص مواجه هستیم.
پورحسن در مورد اینکه متخصصان علوم انسانی تاچه اندازه باید از تحولات علوم طبیعی مطلع باشند نیز گفت: یکی از مباحث مهمی که امروز در حوزه علوم انسانی و به نحو خاص در برخی رشتهها مثل فلسفه دین رخ داده پیوستگی این مباحث با بحث علم است. فیلسوفان متأخر اسلامی مانند علامه طباطبایی در برخی بحثها مانند بحث جسم، ذره و ماده معتقد بودند دستاوردهای علم طبیعی و علوم جدید را باید بعنوان اصل موضوع بپذیریم. هیچ کس در حوزه فلسفه از دستاوردهای علم بی نیاز نیست.
نظر شما