به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه سلسله نشستهای سرای اهل قلم، نشست "اسلامهراسی: چیستی وچرایی"، عصر یکشنبه 17 بهمن ماه با حضور دکتر ابوالفضل عمویی و دکتر وحید خاشعی برگزار شد.
در آغاز این نشست ابوالفضل عمویی با اشاره به اسلامهراسی به عنوان موضوعی جدی در حوزه رسانه گفت: جغرافیای موضوع اسلامهراسی اولین نکتهای است که در این بحث باید مورد توجه قرار گیرد. در واقع اسلامهراسی یکی از مصادیق جنگ نرم است اما از جهتی دیگر چون جنگ نرم موضوعی داخلی است باید گفت که اسلامهراسی موضوعی کلانتر است.
وی سپس به تعریف اسلامهراسی پرداخت و گفت: اسلامهراسی به معنای گسترش وحشت و بیزاری از اسلام و از جمله همه مسلمانان است یعنی بحث بر سر کلیشهسازیهای رسانهای است که سبب نگاهی خاص نسبت به همه مسلمانان میشود و به عنوان مثال به جای تأکید بر شخصیت فردی چون اسامه بن لادن بر عقاید مذهبی وی تمرکز میکند.
سردبیر روزنامه تهران تایمز ضمن بیان این نکته که اسلامهراسی پدیدهای نو نیست، تصریح کرد: اسلامهراسی از صدر اسلام وجود داشته است که در واقع موج اول آن را در زمان پیامبر میتوان مشاهده کرد. موج دوم اسلامهراسی در حوزه مکتوبات و حاصل جنگهای صلیبی بوده است. موج سوم اسلامهراسی اتفاقی است که در واقع بعد از فروپاشی عثمانی رخ داد و منجر به بیداری اسلامی و شکلگیری جریاناتی شد که به دنبال بازگشت به خویشتن بودند و سبب شکلگیری واکنشهایی به این بیداری مسلمانان شد. موج سوم اما منقطع نشد و در موج چهارم اسلامستیزی پس از حادثه 11 سپتامبر ادامه یافت.
وی خاطرنشان کرد: اسلامهراسی در واقع جریانی است رسانهای که بر اساس آن کلیشههای خاصی دنبال میشود. گروه نیبلنیوز تحقیقی در زمینه کلیشههای اسلامهراسی انجام داده است که نشاندهنده کلیشههایی در این زمینه است مانند اینکه مسلمانان با تغییر مخالفند و یا به عبارتی متحجرند، مسلمانان با غرب دشمنی دارند، مسلمانان خشونتطلب و تروریستاند، مسلمانان از دین خود برای برنامههای سیاسی و نظامی استفاده میکنند، مسلمانان جدا از جامعه جهانی زندگی میکنند و ارزشهای متمایز دارند و مسلمانان دیگران را دشمن خود میدانند و به دنبال حاکمیت کل جهان هستند.
عمویی افزود: مجموعه این کلیشهها سبب میشود که مخاطبان نسبت به اخبار حوزه اسلام حساس شوند و در نتیجه دچار هراس شده و از زاویهای خاص به اسلام بنگرند. از سوی دیگر نگاهی کلی و کلان در نگاه غرب به اسلام وجود دارد در حالیکه مسلمانان متکثرند و هر کسی روایتی از اسلام دارد که البته قابل نقد هم هست.
وی در ادامه با اشاره به تأثیر برنارد لوئیس به عنوان آخرین بازمانده جریان شرقشناسی کلاسیک در شکلگیری اسلامهراسی و نیز نظریه برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون یادآور شد: ما میبینیم که فیلمهای بسیاری درباره ایران ساخته میشود که شخصیت منفی آنها مسلمان است در حالیکه بنا بر گزارشهای رسمی بسیاری از عملیاتها و جریانات تروریستی را مسلمانان انجام نمیدهند.
سردبیر روزنامه تهرانتایمز با تأکید بر این نکته که جریان اسلامهراسی یک واقعیت است، گفت: در واقع بحث اصلی بر سر عدم تناسب میان جریانات رسانهای و واقعیت موجود است، جریاناتی رسانهای که در نتیجه آنها طبیعی است که مخاطبان واکنش نشان دهند و دچار اسلامهراسی شوند.
وی با اشاره به جریاناتی که در درون اسلام سبب گسترش اسلامهراسی شدهاند، نقش رسانههای غربی را نیز بسیار مهم عنوان کرد چرا که جریانات افراطی و حداقلی مانند طالبان را به عنوان اسلام معرفی میکنند. عمویی در ادامه به ارائه راهکارهایی برای مقابله با اسلامهراسی پرداخت و گفت: نخستین راهکار معرفی خود پدیده اسلامهراسی است تا مخاطبان بتوانند دانش رسانهای به دست آورند و اخبار را تجزیه و تحلیل کنند. راهکار دیگر داشتن نگاهی بینالمللی است به این معنا که اعمال ما نباید به عنوان یک مسلمان باعث شود که اسلامهراسی به وجود آید.
وحید خاشعی دیگر سخنران نشست نشست "اسلامهراسی: چیستی وچرایی" بود که سخنانش را با بیان نکاتی در تبیین موضوع اسلامهراسی آغاز کرد و گفت: در بحث تبیینی دو موضوع مهم وجود دارد، اول اینکه به نظر من اسلامهراسی بیشتر از آنکه مولود جریان رسانهای غرب باشد، حاصل جریان سرمایهداری و اقتصادی غرب است چرا که صاحبان رسانه در غرب همگی کارگزار سرمایهگذاران هستند و در واقع این سرمایهگذاران هستند که فضای اسلامهراسی را ایجاد میکنند.
وی افزود: نکته دیگری که در تبیین اسلامهراسی باید مورد توجه قرار داد به موضوع انقلاب اسلامی مربوط است چرا که این انقلاب در واقع هجمهای بود که به ساختار نظام سرمایهداری وارد شد و در نتیجه ساختار نظام سیاسی و اقتصادی در بلوک غرب و شرق را متزلزل کرد. از همین روی شرکتهای اقتصادی در غرب کوشیدهاند با استفاده از رسانه به عنوان یک ابزار مناسب، ذائقه مخاطبان خود را تغییر دهند.
این پژوهشگر ادامه داد: اقتصاد رسانههای غربی و نیز انقلاب اسلامی که به مواجهه با اقتصاد سرمایهداری پرداخت، سبب شده است تا صاحبان، مدیران و سهامداران شرکتهای غربی به این نتیجه برسند که با اصل اسلام به مخالفت بپردازند و در نتیجه در این راستا با استفاده از جریانات افراطی اسلامی و برجسته کردن آنها کوشیدهاند اسلام را تخریب کنند.
وی با اشاره به اهمیت توجه به موضوع مرکز – پیرامون در بحث از رسانهها تصریح کرد: در فضای فعلی خبر و رسانهها مرکز در اختیار مراکز اقتصادی است و در واقع میتوان گفت که کشور و رسانههای ما از دریچه خبرهایی که آنها تولید میکنند به مسایل مینگرند.
خاشعی در ادامه کوشید راهکارهایی را جهت مقابله با اسلامهراسی طرح کند: ما مزیت رقابتیمان در رسانههای ماکرو نیست بلکه در رسانههای میکرو یا رسانههای خرد است که میتوانند جنبشهای اجتماعی و از پایین به بالا را ایجاد کنند. البته رسانههای خرد تأثیرشان کندتر است اما تأثیرات عمیقتری بر جای میگذارند.
وی خاطرنشان کرد: ما اگر بخواهیم وارد فضای مرکز در جریان بینالمللی خبر شویم باید بکوشیم حوزه رسانهمان را به حوزه اقتصاد مربوط کنیم. در واقع این راهکار به دنبال این است که مسلمانان را به عنوان جمعیتی بزرگ وارد جریانات رسانهای جهانی کند با این امید که در بلند مدت بتوانیم به مرکز ملحق شویم. بنابراین در این رستا باید به بخش خصوصی اعتماد کرد تا این بخش وارد عرصه رسانه شود چرا که در غیر این صورت جریانات رسانهای ما همواره در پیرامون باقی خواهند ماند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی یادآور شد: راهکار دیگری که در مقابله با اسلامهراسی میتوان مدنظر قرار داد ترسیم حیات معقول اسلامی در سریالها، فیلمها و مانند آن است یعنی زندگیای که پیشرفت را میپذیرد و با تکنولوژی سر سازش دارد، زندگیای که دین را در کنار دنیا تعریف میکند و سرمایه را دشمن دین تلقی نمیکند.
وی افزود: کوشش در جهت افزایش سواد رسانهای راهکار دیگری است که در آن مخاطبان این خودآگاهی را به دست میآورند تا نسبت به پیامهای رسانهای حساس باشند. بحث سواد رسانهای موضوع مهمی است و در این راستا لازم است محافل نقد رسانه، نقد فیلم و مانند آن مخاطبان را تا حدی واکسینه کنند.
خاشعی در پایان توجه به دیپلماسی عمومی را راهکار مهم دیگری در مواجهه با اسلامهراسی دانست و گفت: دیپلماسی عمومی اقدامی ایجابی است. به این معنا که ما باید روی کسانی سرمایهگذاری کنیم که در غرب موقعیتی کلیدی دارند و میتوانند در مقابل جریان اسلامهراسی نقش مهمی ایفا کنند. همچنین در حوزه رسانه نیز مهم است که چه چیزهایی باید تولید شوند، چه چیزهایی باید توزیع شوند و کانالهای توزیع باید چگونه باشند.
نظر شما