به گزارش خبرنگار مهر، جلسه نقد و بررسی رمان ایراندخت عصر سهشنبه 17 اسفند با حضور احسان عباسلو، رضیه انصاری و بهنام ناصح نویسنده رمان در سرای اهل قلم برگزار شد.
عباسلو در این نشست گفت: داستان گشایش بسیار زیبایی دارد. یک نوع رمان در ادبیات انگلیسی به نام رمان واقعنما وجود دارد که در آن یا شخصیتها واقعی هستند و مکان و زمان خیالی است و یا مکان و زمان حقیقی است و شخصیتها مجازی هستند. به نظر رمان "ایراندخت" نیز چنین اثری است.
وی گفت: ناصح از فن داستان در داستان به خوبی در این اثر بهره برده است. او نقل یک داستان در داستان دیگری را که در حال نقل است به خوبی انجام داده است و داستانها به خوبی در جای خود نشستهاند. داستان ایراندخت و روزبه همزمان و به طور موازی روایت میشود البته شاید در برخی از مقاطع اثر قطع و برش صحنهها پذیرفتنی نباشد ولی در مجموع از این شیوه روایت لذت بردم چون نویسنده در آن یک سنتشکنی کرده است. داستان نه تراژیک تمام میشود نه پایان شاد دارد. داستان ایراندخت و روزبه را میتوان جدا از یکدیگر مطالعه کرد.
خروج شخصیتها به اندازه ورودشان مهم است
این نویسنده ادامه داد: یکی از نکات منفی اثر شخصیتهایی است که در داستان حضور پیدا میکنند. ورود برخی شخصیتها خوب است اما نمیتوان در هر موقع و مقطعی شخصیتها را از داستان بیرون کرد. برخی شخصیتها در کتاب به راحتی کنار گذاشته میشوند. باید توجه داشت که خروج شخصیت از کار به اندازه ورودش مهم است. در عین حال برخی شخصیتها عمق پیدا نمیکنند. منوچهر شخصیت منفی اثر است ولی چنین اندیشه و افکاری از او در رمان دیده نمیشود.
عباسلو گفت: نکته دیگر این که خواننده فکر میکند با یک داستان اسطورهای روبروست. عمدتا تحول درونی با رویکرد اسطورهشناختی جستجو میشود کما اینکه قهرمان داستان یک قهرمان نیست. از روزبه قهرمانی و فعل قهرمانانه نمیبینیم. او در حال تجربه است. شکل سنتی قهرمان در این رمان شکسته شده است. موضوع سفر و سیر درونی روزبه در کتاب مطرح است اما شاید این سیر درونی قبل از سفر صورت گرفته باشد.
این منتقد گفت: نشانهای عددی که در داستانهای اسطورهای از آنها بهره گرفته میشود، در این داستان به خوبی به کار رفته اند اما قالب را نمیتوان تماماً اسطورهای دانست. نکته دیگر اینکه نشانهها زمانی برای مخاطب معنی دارند که به نوعی توافق بر سر آنها انجام شده باشد. در غیر این صورت نشانهها میتوانند معانی دیگری را تداعی کنند. یک نکته دیگر اینکه دلیل وجود سه فصل را متوجه نشدم که منطق وجودی این سه فصل چه بود.
کتاب پایانبندی مناسبی ندارد
وی افزود: به نظرم پایان اثر مناسب نبود. علیرغم این که پایان رمان خط بطلانی بر 203 صفحه قبلی کشید، ولی فکر کنم نیمه پایینی صفحه 204 وجود نداشته و نمیدانم نویسنده به چه دلیلی این قسمت را اضافه کرده است. داستان بسیار خوشخوان است .
رضیه انصاری نیزدر این برنامه گفت: با توجه به رویکرد نقد ساختارگرایانه توجه کنیم که تصاویر ذهنی با یکدیگر تفاوت دارد. زمانی که نویسنده در حال خلق اثر است متفاوت است با زمانی که مخاطب با آن روبرو میشود. ابزار ارتباط، زبان است و از این طریق پیام منتقل میشود. ارتباط هم یک مفهوم نسبی است. ممکن است خواننده همان چیزی را که نویسنده مد نظر داشته متوجه شود یا چیز دیگری متوجه شود یا پدیده مرگ مولف حاصل شود.
این نویسنده ادامه داد: در این کتاب دو نظام نشانهای سه شخصیتی وجود دارد که هر کدام روابطی با یکدیگر دارند. در یکی از این نظامها شخصیت اصلی ایراندخت است و در دیگر روزبه و این دو ویژگیهای مشابهی دارند و هر دو به دنبال حقیقت هستند. داستان با روزمرگی آغاز میشود. همه شخصیتهای اثر این روزمرگی را دارند. شخصیتها عمق ندارند و سطحی طراحی شدهاند.
انصاری افزود: میل دستیابی به حقیقت و نوعی شک در همه شخصیتها وجود دارد. روایت از طریق دانای کل این قابلیت را به کتاب داده است که نویسنده از پس همه شخصیتها به وقایع نگاه کند. اما شکی که در شخصیتها وجود دارد به آنها عمق میبخشد و موجب آشنایی بیشتر مخاطب با شخصیتهای داستان میشود. فصل اول رمان دوسوم حجم کار است و فصل دوم و سوم باقیمانده کتاب را تشکیل میدهند.
چرخههای داستان تداخلی با هم ندارند
وی گفت: آمدن تصویر پشت تصویر در نمایش استیصال شخصیتها به خوبی به کار گرفته شده است. چرخهها در طول داستان یکدیگر را قطع نمیکنند و تداخلی با هم ندارند. نویسنده در بهکارگیری نمادها به نوعی مشغول یک کشف و شهود شخصی است و هر چه داستان جلوتر میرود متوجه میشود که دیگر فلان نماد در کجا باید به کار رود و جلوهاش مقابل روزبه و دیگر شخصیتها چیست.
بهنام ناصح نیز در این جلسه گفت: داستان در عصر ساسانی میگذرد. البته کتاب نه تاریخی است و نه رمان تاریخی است. کتاب تاریخی یا رمان تاریخی مشخصات خاصی دارند که نخواستم به آنها نزدیک شوم. میتوان گفت ایراندخت یک رمان عاشقانه است و میتوانست در هر دوران دیگری اتفاق بیافتد.
وی افزود: این کتاب بیشتر از سفر درونی شخصیت میگوید. تاریخ یک دروغ واقعنماست. در واقع من قضیه را ساده کردم و همانطور که گفته شد داستان میتوانست در ایران یا هر کشور دیگری حادث شود.
نظر شما