به گزارش خبرنگار مهر، وقتی روز یکشنبه 11 اردیبهشتماه ساعت 17 وارد فضای پیرامون تالار مولوی و باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران شدیم حال و هوا با روزهای دیگر تفاوت داشت. در چهرههای پیر و جوان غمی وجود داشت که هیچ کس را از آن گریزی نبود. وقتی به در ورودی باشگاه دانشجویان نزدیک شدیم جواد ذوالفقاری را دیدیم.
جواد ذوالفقاری چهره شناخته شده و با سابقه تئاتر عروسکی ایران. چهرهای که پیشنهاد روز جهانی تئاتر عروسکی را داد، چهرهای که جشنواره تئاتر عروسکی را بعد از انقلاب اسلامی راه انداخت و چهرهای که در عرصه تئاتر عروسکی به گفته تمام شاگردان، همراهان، همکاران و اهالی تئاتر و تئاتر عروسکی در تئاتر عروسکی ایران بسیار تأثیرگذار بوده و هست.
دوالفقاری را در مقابل در ورودی باشگاه دیدیم ولی این بار ذوالفقاری در فکر و ذهن ما به سلاممان پاسخ گفت. شاید با دیدن چهره ذوالفقاری بر روی تابلویی قرار گرفته در مقابل در ورودی باشگاه صدای مهربانش در اذهان حاضران طنین انداخت و هر کس گفتگویی مجزا با ذوالفقاری را تجربه کرد.
همراه شدیم با جمعی از شاگردان، همراهان، همکاران و اهالی تئاتر عروسکی برای بودن با ذوالفقاری. برای بودن در بزرگداشتی که ذوالفقاری میزبان و مهمان آن بود. دو خط نورانی از شمعهایی در حال سوختن ما را به دیدن چهرهای دیگر از ذوالفقاری راهنمایی کردند.
وقتی از راه تاریک میان این دو خط عبور کردیم و به چهره ذوالفقاری رسیدیم بی آنکه بخواهیم مکثی کردیم و به ذوالفقاری نگاه کردیم. هر کسی که با راهنمایی شمعهای سوزان به چهره رسید مکث کرد و به فکر فرو رفت. بعد از آن همه، منظور تمام شاگردان، همراهان، همکاران و اهالی تئاتر عروسکی است، روی صندلیهایی نشستیم تا میزبان که خود مهمان هم بود مراسم را برگزار کند.
همه با هم احوالپرسی میکردند اما احوالپرسیها جنس دیگری داشت و گویا تهی بود از چیزی. داود کیانیان، اصغر همت، بهرام شاهمحمدلو، منوچهر اکبرلو، مسعود دلخواه و محمد ساربان از چهرههای حاضر بودند که ایرج راد و بهزاد فراهانی نیز به آنها اضافه شدند.
خسرو احمدی و هما جدیکار حاضران را راهنمایی میکردند. اما همه در انتظار بودند و نمیشد این را از چهرههایشان نخواند و ندید. صحنهای در مقابل حاضران بود که تاریک بود و با روشن شدناش چشمها به این طرف و آن طرف میچرخید و دنبال چیزی میگشتند. برخی چشمها با کولهباری از اشک این طرف و آن طرف گشتند و خسته از این گشت و گذار بار اشک خود را رها کردند.
کسی حرفی نمیزند اما میشد از نگاهها این را فهمید که همه در انتظار ورود جواد ذوالفقاری هستند تا در میان حاضران بنشیند تا از او تجلیل کنند. "نمیدانم چرا جواد ذوالفقاری دیر کرده". این سؤالی بود که ایرج راد به زبان آورد تا پاسخ آن پایان دهنده انتظار حاضران برای ورود ذوالفقاری باشد.
فریبا رییسی یادداشتی را با بغضی در گلو قرائت کرد تا شاید در پایان این یادداشت ذوالفقاری به باشگاه دانشجویان وارد شود. پوپک عظیمپور به نمایندگی از حمیدرضا اردلان رییس مبارک یونیمای ایران یادداشتی دیگر قرائت کرد تا شاید ذوالفقاری وارد شود. اما بی حضور ذوالفقاری اعلام شد که دفتر مبارک یونیمای خلیج فارس در جزیره قشم راهاندازی شده و قرار است لوحی ملی با نام ذوالفقاری هر سال به سه نفر از برگزیدگان جشنواره تئاتر عروسکی اهدا شود.
ایرج راد از متانت، بزرگواری، سکوت، نگاه معصومانه، لبخند و دوست داشتن ذوالفقاری گفت تا شاید در هنگام بیان این جملات ذوالفقاری وارد باشگاه دانشجویان شود اما انتظار به پایان نرسید. راد از عشق بچههای عروسکی به ذوالفقاری گفت و اینکه کمتر اتفاق میافتد کسی دشمن نداشته باشد و همه او را دوست داشته باشند اما ذوالفقاری باز هم وارد باشگاه دانشجویان نشد.
راد از عشق ذوالفقاری به کار، هنر و کسانی که به کار عروسکی عشق میورزند سخن گفت و اینکه ذوالفقاری از فعالترین اعضای خانه تئاتر است اما ذوالفقاری وارد باشگاه دانشجویان نشد.
سعید اسدی مدیر تالار مولوی هم از جواد ذوالفقاری گفت و اینکه او برای اجرای نمایش "سمک عیار" هم نیامده و هر روز نمایش بیحضور او به صحنه میرود اما باز هم ذوالفقاری وارد باشگاه دانشجویان نشد. حامد زحمتکش هم به نیابت از انجمن تئاتر کودک و نوجوان از ذوالفقاری گفت اما...
مجید بوربور هم به نیابت از بهروز غریبپور یادی از اردشیر کشاورزی و سفری که به همراه جواد ذوالفقاری به آلمان داشتند کرد و از سیصد پله برجی سخن گفت که هر سه مشتاقانه برای دستاوردهای تئاتر عروسکی ایران در یونیمای جهانی تا نیمه طی کردند اما باز هم ...
بهزاد فراهانی هم که از دوران نوجوانی با جواد ذوالفقاری آشنا بود از اخلاق، شکیبایی و صبر دوست دیرین خود یاد کرد و او را عاشق دموکراسی و عدالت اجتماعی دانست اما باز هم ...
فراهانی از عشق اهالی تئاتر سخن گفت و اینکه هر روز از تعداد رهروان این قافله کم میشود و از اعتراض خانواده تئاتر از نوع برخورد مسئولان با تئاتر و تئاتری سخن گفت اما باز هم ...
ذوالفقاری نیامد اما ایرج راد مدالیوم خانه تئاتر را به همسر و فرزند ذوالفقاری تقدیم کرد. ذوالفقاری نیامد اما همسرش پیغام ذوالفقاری را به همگان رساند: "از همه دوستانم به خاطر زحماتی که به آنها دادم تشکر کن".
ذوالفقاری نیامد اما فرزندش گفت که او تأکید میکرد قدر هما جدیکار و زحماتی که برای تئاتر عروسکی کشیده را بدانیم. ذوالفقاری نیامد هماهنگونه که اردشیر کشاورزی به این مراسم نیامد و کامبیز صمیمیمفخم نیز.
ذوالفقاری نیامد و دیگر همه میدانستند که نخواهد آمد نه به باشگاه دانشجویان، نه به تالار مولوی، نه به خانه تئاتر، نه به خانه هنرمندان و نه به تئاتر شهر و هر کجا که پیش از این در آن قدم میزد و سیگار میکشید و همگان را به شادی دعوت میکرد.
ذوالفقاری نیامد و همه میدانستند که دیگر نخواهد آمد و این انتظار یکسویه است زیرا او همگان را میبیند و همگان با یاد و خاطر او زندگی میکنند. ذوالفقاری نیامد همه همراهان، همکاران، شاگردان و هنرمندان تئاتر یکصدا گفتند و به این گفته خود باور داشته و دارند که: "ذوالفقاری نمرده بلکه زنده است و در میان ما حاضر".
مراسم بزرگداشت جواد ذوالفقاری یکشنبه 11 اردیبهشتماه در باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران و با حضور چهرههای دانشگاهی و تئاتر ایران برگزار شد.
کد خبر 1302343
نظر شما