۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۰، ۱۲:۳۲

داوری اردکانی:

دکارت تقدم اراده بر علم را مطرح کرد

دکارت تقدم اراده بر علم را مطرح کرد

استاد فلسفه دانشگاه تهران با اشاره به اینکه دکارت در جای جای "تأملات" ارسطو را در نظر داشته است، گفت: هم ارسطو و هم فلاسفه ما حکم را شأن و حق عقل و عقل را مقدم بر اراده می‌دانستند اما این دکارت بود که تقدم اراده بر علم و حتی نزدیک کردن این دو به یکدیگر را مطرح کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه سلسله نشستهای هفتگی شهر کتاب، نشست نقد و بررسی کتاب "تأملاتی در باب تأملات دکارت" نوشته سید مصطفی شهرآئینی با حضور مؤلف و نیز دکتر رضا داوری‌اردکانی و دکتر سید حمید‌ طالب‌زاده در روز سه‌شنبه، 27 اردیبهشت ماه 1390 در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

شهرآئینی: دکارت برای درمان شکاکیت ذهن از خود شک استفاده می‌کند

شهرآئینی در آغاز سخنان خود با اشاره به آشنایی خود با دکارت به واسطه مطالعه آثار کاتینگهام، استاد فلسفه دانشگاه ردینگ انگلستان گفت: من کوشیدم آثار کاتینگهام را با ترجمه‌ها و آثار دکارت در زبان فارسی مقایسه کنم. اگر چه بسیاری از این آثار و ترجمه‌ها ارزشمندند اما احساس کردم که این آثار فارسی از روح آثار دکارت فاصله دارند.

وی افزود: من پس از دفاع از رساله دکتری خود درباره تأملات دکارت کوشیدم صد سال قبل از این فیلسوف را نیز مورد مطالعه قرار دهم تا ببینم چرا دکارت به بحث درباره روش می‌پردازد. در واقع می‌توان گفت که با توجه به فروپاشی دوران اسکولاستیک، شکاکیت مجدداً در حال احیا شدن بود و حقیقت و خطا در هم آمیخته شده بودند و این چنین بود که پیش از دکارت و در زمان وی آثار بسیاری درباره روش نوشته شد.

عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تبریز با طرح این پرسش که چرا دکارت به شکاکیت متوسل شد و شک روشی را مطرح کرد، سخنانش را پی گرفت و گفت: دکارت در وادی پزشکی و ریاضیات هم حرفهای بسیاری برای گفتن داشت و بنابراین باید به این نکته نیز توجه کرد که طرح شکاکیت از سوی دکارت صرفاً گزینه‌ای فلسفی نبود. فلسفه در این دوران به پزشکی ذهن معروف است و فیلسوف طبیب ذهن دانسته می‌شود. بزرگترین عارضه‌ای که ذهن در دوران دکارت با آن مواجه است شک است. شک یک بیماری است و باید آن را درمان کرد.

وی خاطرنشان کرد: دکارت می‌گوید برای آنکه شکاکیت ذهن را درمان کنیم باید از خود شک به عنوان یک درمان استفاده کنیم. این چنین است که وی در تأمل اول کتاب خود شک را مطرح کرده و در ادامه از کوجیتو سخن می‌گوید.

داوری: دکارت در جای جای "تأملات" ارسطو را در نظر داشته است

دکتر رضا داوری اردکانی دیگر سخنران نشست نقد و برسی کتاب "تأملاتی در باب تأملات دکارت" بود که پیش از بحث درباره این کتاب نکاتی را متذکر شد و گفت: متأسفانه زبان من زبان سوءتفاهم است و من از رسم رایج زبان تبعیت نمی‌کنم. در جلسه‌ای که دو هفته پیش در همین شهر کتاب برگزار شد از من سؤال شد که شما گفته‌اید مدرنیته به بن‌بست رسیده است و من گفتم اگر من چنین تعبیری را گفته‌ام عذر می‌خواهم. یکی از سایتها نوشته است داوری از گذشته خود عذرخواهی کرده است. اگر باید چنین باشد من حاضرم نه فقط از گذشته بلکه از بودنم هم عذر بخواهم.

وی سپس به شرح چگونگی پذیرفتن راهنمایی رساله دکتری دکتر شهرآئینی پرداخت و تصریح کرد: ایشان به من گفتند که با شرحی از دکارت برخورد کرده‌اند که شرح مهمی است و دکارت را به نحو دیگری در عالم انگلوساکسون معرفی کرده و بنابراین می‌خواهند این شرح را اساس کار خود قرار دهند.

استاد فلسفه دانشگاه تهران با اشاره به اینکه وقتی به اثری پرداخته می‌شود، باید زبان و فضای آن اثر نیز مورد توجه قرار گیرد، خاطرنشان کرد: دکارت در جای جای "تأملات" ارسطو را در نظر داشته است. هم ارسطو و هم فلاسفه ما حکم را شأن و حق عقل و عقل را مقدم بر اراده می‌دانستند اما این دکارت بود که تقدم اراده بر علم و حتی نزدیک کردن این دو به یکدیگر را مطرح کرد.

طالب‌زاده: تنها در فلسفه و با فلسفه می‌توان سخن جدی گفت

دکتر سید حمید طالب‌زاده سخنران بعدی این نشست بود که سخنانش را با ارجاع به مقدمه بحث دکتر داوری آغاز کرد و گفت: دکتر داوری گفتند زبان من زبان سوء تفاهم است اما من قبول نمی‌کنم و می‌گویم زبان ایشان زبان اشارت است و زبان اشارت هم ابهام و ایهام دارد و بنابراین من آنچه را ایشان به اشارت گفتند مورد بحث قرار می‌دهم.

وی افزود: جناب آقای شهرآئینی سخن به تأمل گفته‌اند درباره اثری مهم از فیلسوفی مؤسس. برای بحث درباره معنای این موضوع من به افلاطون در فایدروس استمداد می‌کنم که می‌گوید تنها در فلسفه و با فلسفه می‌توان سخن جدی گفت. پس سرتاسر فلسفه سخن است اما سخن جدی. افلاطون اما در ادامه سخنی از پادشاه مصر باستان را نقل می کند که می‌گوید مکتوب ارزش چندانی ندارد و سخن سست است چرا که از مکتوب نمی‌توان سؤال کرد و با مکتوب نمی‌شود سخن گفت و اگر هم از آن سؤال کنی همان سخن قبلی را می‌گوید در حالی که در دیالوگ سخن جدی، زنده است.

عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران ادامه داد: اگر چه افلاطون از زبان سقراط مکتوب را نقد کرده است اما در واقع تذکر می‌دهد که اگر با مکتوبی مواجه شدید سعی کنید مکتوب را به سخن در آورید و اگر مکتوب سخن تکراری گفت، حرف تکراری او را گوش کنید شاید حرف جدیدی بزند. بنابراین اساس تأمل به سخن در آوردن یک متن، گوش دادن به سخنان تکراری متن و فهم و مواجهه جدید با متن است.

وی سپس به بحث ویرانی که دکتر شهرآئینی در کتاب خود مورد بحث قرار داده‌اند اشاره کرد و یادآور شد: دکارت در زمانی زندگی می‌کرد که همه چیز ویران شده و فرو ریخته بود. باید پرسید چرا این ویرانی وجود داشته و چه چیزی ویران شد که دکارت را به عنوان فیلسوفی مؤسس وادار کرد تا بنیانی را به نام کوجیتو بر آن ویرانه‌ها تأسیس کند.

این استاد فلسفه خاطرنشان کرد: وجود در اندیشه دکارت مؤخر از کوجیتو و اندیشه واقع شده است. اما بنیاد وجود چگونه ویران شده است که باید مؤخر بر اندیشه قرار بگیرد؟ این همان سؤالی است که باید از دکارت پرسید. آقای شهرآئینی بحثهای مفصلی در این باره مطرح کرده‌اند و نشان داده‌اند که کوجیتو به شهود در یافت شده است اما ایشان وقتی خواسته‌اند شهود را توضیح دهند فرموده‌اند چون انکار وجود اندیشنده مادام که می‌اندیشد امری متناقض است پس احتیاج به هیچ اثباتی ندارد.

وی افزود: این موضوع یک قیاس استثنایی فطری است که مورد نظر دکارت نیست و در واقع شهودی بودن برای دکارت به معنای فطری بودن نیست. بنابراین باید مشخص شود که این شهودی بودن حسی است یا عقلی است یا عرفانی و ما تا متوجه این موضوع نشویم نخواهیم فهمید که چرا دکارت فیلسوفی مؤسس بوده است.

عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران تصریح کرد: آقای دکتر شهرآئینی در بحث خود از تأمل دوم دکارت به موضوع موم پرداخته‌اند و گفته‌اند این بحث دکارت شباهتی به بحث ابن‌سینا درباره موم دارد. ابن‌سینا این بحث را در دانشنامه علایی و به‌ویژه در منطق شفا مطرح می‌کند که هر چند مثالی مشابه است اما نتایج آنها کاملاً متفاوتند.

طالب‌زاده در پایان سخنان خود گفت: ابن‌سینا جسم طبیعی را از جسم تعلیمی جدا می‌کند در حالی که دکارت جسم طبیعی را به جسم تعلیمی محول می‌کند که این جسم تعلیمی موضوع علم هندسه است. این تأسیس دکارت است و دکارت در همین جاست که جانشین ارسطو می‌شود و در واقع دکارت با این کار خود امکان ابژکتیویته دوره مدرن را ایجاد کرد.

شهرآئینی: دغدغه دکارت یقین معرفت‌شناختی است و نه بحثهای هستی‌شناختی

مؤلف کتاب "تأملاتی درباب تأملات دکارت" در پایان این نشست به چند نکته دیگر اشاره کرد و گفت: اینکه دکتر طالب‌زاده فرمودند تأمل گفتگویی جدی است و باید با متن احتجاج کرد کاملاً درست و به جاست و من هم در این کتاب سعی کرده‌ام گفتگوی تازه‌ای با متن دکارت در فضای زبان فارسی صورت بگیرد تا در نتیجه به وجهه‌ای از دکارت که تاکنون مطرح نبوده نزدیک شوم.

وی سپس با اشاره به بحث ویرانی یادآور شد: به نظر می‌رسد دکارت معتقد است که عقل ما زیر خروارها باورهای پیش‌انگاشته گم شده به طوری که نور فطری خاموش شده است. استفاده از شک برای دکارت در واقع این امکان را فراهم می‌کند تا این نور باز بتابد.

عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تبریز با اشاره به اینکه دکارت ابداعات و نوآوریهایی دارد، تصریح کرد: دکارت سبک نوشتاری‌اش را مدام تغییر می‌دهد و در هر اثر سبک متفاوتی را به کار می‌برد.

وی خاطرنشان کرد: دکارت وقتی از عقل سخن می‌گوید منظورش intellectنیست بلکه reasonاست و به این بحث توجه دارد که چگونه می‌توان بر عالم مسلط شد. به نظر می‌رسد بعد از اتفاقاتی که در سده هفدهم افتاده و سبب شکاکیت شده است، دکارت می‌خواهد هم فلسفه را نجات دهد و هم مبنای متقنی برای علوم ایجاد کند. بنابراین می‌توان گفت که دغدغه دکارت یقین معرفت‌شناختی است و نه بحث‌های هستی‌شناختی.

شهرآئینی در پایان تصریح کرد: دکارت سعی می‌کند از علم دوران نوزایی که به شدت پوشیده از اسرار و رموز است فاصله بگیرد و می‌خواهد کیفیت را کنار بگذارد و به کمیت متوسل شود و به همین دلیل هم هست که به ریاضیات می‌پردازد.   

کد خبر 1314553

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha