۱۰ تیر ۱۳۹۰، ۱۱:۲۷

نشست اخلاق کانتی/

عمل برگرفته از ترس را نمی‌توان اخلاقی دانست

عمل برگرفته از ترس را نمی‌توان اخلاقی دانست

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: قانون نمی‌تواند اساس اخلاق باشد، اگر ترس از قانون وجود داشته باشد عمل انجام گرفته اخلاقی نخواهد بود.

به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه مجموعه نشست‌های گروه فلسفه غرب مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، دکتر شهین اعوانی، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران روز چهار‌شنبه ، هشتم تیر ماه 1390 درباره "اخلاق کانتی: وظیفه‌گرا یا تکلیف‌گرا؟" سخنرانی کرد.

وی در آغاز این نشست به تعریف اصطلاحات مورد بحث در سخنرانی خود پرداخت و گفت: در نتیجه‌گرایی/ پیامدگرایی باید کاری را انجام داد که بیشترین نتیجه یا پیامدهای خوب را به‌بار می‌آورد و در نانتیجه‌گرایی/ ناپیامدگرایی برخی کارها نظیر ظلم یا کشتن افراد بی‌گناه، فی‌نفسه نادرست است، نه به خاطر پیامدها یا نتایج بدی که از آن عمل حاصل می‌شود.

وی افزود: خودآیینی/ استقلال نیز قوه‌ای است که قوانین را به صورت وظیفه در می‌آورد. مفهوم وظیفه مستلزم پیروی از قانون است و خودآیینی اساس کرامت طبیعت انسان و هر گونه طبیعت عقلانی است. همچنین در خودخَلقی مدام هم انسان خالق خود و خالق ارزشها و معیارهاست و قضیه قاعده زرین نیز این چنین است که با دیگران فقط آن‌گونه رفتار کن که رضایت می‌دهی در همان موقعیت با تو رفتار شود.

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه به اخلاق وظیفه‌گرا اشاره کرد و ادامه داد: اخلاق هنجاری تمام رویکردهایی را شامل می‌شود که معتقدند خوبیِ عمل هیچ ربط و نسبتی با این موضوع ندارد ‌که این عمل تا چه اندازه ذاتاً نتایج یا پیامدهای خوب به بار می‌آورد.

وی سپس به نظر هیوم و نقد کانت بر او پرداخت و تصریح کرد: کانت این پرسش را طرح می‌کند که آیا این امر به منتها‌ درجه ضرورت ندارد که فلسفه اخلاق نابی پی‌ریزی کنیم که به‌کلی فارغ از هر آنچه تجربی است، باشد؟ منتقدان کانت اما در مقابل این سؤال را مطرح می‌کنند که آیا اصولاً محورقراردادن کردار کاملاً عاقلانه طریق صواب در رویکرد به اخلاق است؟

این پژوهشگر فلسفه کانت یادآور شد: کانت در پاسخ به هیوم معتقد است بین احساس و عقل رابطه‌ای وجود ندارد. عقلانیت در کل مفهوم عقلانیت، جایگاه اخلاقی دارد و هیچ کس نمی‌تواند از ادای تکلیف خودداری کند. بنابراین آن‌چه برای من تکلیف است برای هر کس دیگری هم که در موقعیت مشابه من باشد، صادق است و به بیان دیگر تکلیف اخلاقی همگان مشابه است.

اعوانی به اخلاق رواقی نیز پرداخت و گفت: در اخلاق رواقی خیر حقیقی به معنای پیروی از قوانین عقل بوده و بنابراین شر از نظر رواقیون سرپیچی از فرامین عقل است. کانت اخلاق رواقی را اخلاق بردباری و خویشتنداری می‌داند. 

وی با تأکید بر اینکه کانت دو معنا برای وظیفه در نظر دارد، یکی وظیفه از بیرون و دیگری وظیفه از درون، تصریح کرد: وظیفه از درون وظیفه‌ای است که فرد از درون به آن می‌رسد. از نظر کانت انسان موجودی خردمند است که از دو عقل نظری و عملی برخوردار است که عقل عملی در خدمت اراده نیک است. این عقل همان وجدان است که دستورات آن به صورت فطری در همه انسان‌ها موجود است. کانت وظیفه را به اراده برمی‌گرداند و اراده را به انسان نسبت می‌دهد. اما این وظیفه بیشتر نیاز به آشکار کردن دارد تا آموختن.

عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران خاطرنشان کرد: کانت از همه کارهایی که مخالف وظیفه‌اند، چشم‌پوشی می‌کند. از نظر وی درباره چنین کارهایی این پرسش که آیا ریشه آنها وظیفه است یا نه، هرگز نمی‌تواند پیش بیاید چون در اصل با وظیفه ناسازگارند. همچنین آن کارهایی که مطابق وظیفه‌اند ولی ما انسانها هیچ‌گونه میل مستقیمی نسبت به انجام آن‌ها نداریم بلکه آن‌ها را به انگیزه میل دیگر انجام می‌دهیم، کنار می‌گذارد. در این صورت ملاکی در دست داریم که تشخیص دهیم کاری را مطابق وظیفه انجام می‌دهیم یا خیر.

وی افزود: از نظر کانت اخلاق مبتنی بر نظریه فرمان الهی یک اخلاق وظیفه‌گراست اما وی در این‌جا شرطی می‌گذارد مبنی بر این‌که دین به صورت عشق، میل و فرمان از درون پذیرفته شده باشد نه به عنوان امری بیرونی.

اعوانی ادامه داد: از نظر کانت انسان خود غایت است و انسانیت انسان هدف غایی اخلاق کانت است. از این رو هیچ چیز هم عرض او نیست و ارزش هر انسان فقط به کرامت اوست. اما ایرادی به کانت گرفته شد و آن این بود که با طرح مسئله وظیفه، مسئولیت انسان چگونه تعریف می‌شود و این مسئولیت در قبال کیست؟ کانت می‌گوید اگر توسل به کلیسا به معنای رفع مسئولیت انسان از خود باشد این موضوع وظیفه نیست بلکه از انسانیت جدا شدن است. 

وی در ادامه با اشاره به اینکه  از نظر کانت، وجدان ، آگاهی از یک دادگاه درونی در وجود انسان است که افکار انسان در پیشگاه آن، یکدیگر را متهم یا تبرئه می‌کنند، گفت: وجدان در واقع، قاضی همراه است که بر اساس تکلیف قضاوت می‌کند. مفهوم تکلیف هم فی‌نفسه عبارت است از مفهوم یک گزینش آزاد ضروری و اجباری به موجب قانون درونی (خودآیینی) که دستور اخلاقی، این اجبار را از طریق "امر مطلق" اظهار می‌کند.

این پژوهشگر فلسفه اخلاق اظهار داشت: کانت به دو فلسفه فضیلت و حق اشاره می‌کند که اولی تحت فرمان قوانین درونی است و دومی مشتمل بر قوانینی است که متناسب با قوانین بیرونی‌اند. بسیاری از اندیشمندان از همین‌جا کانت را فضیلت‌گرا می‌دانند در حالی که کانت فضیلت و تکلیف را با هم مرتبط می‌داند و به بیان دیگر در فلسفه وی رابطه فضیلت و سعادت قطع شده و تکلیف اساس فضیلت انسانی قرار می‌گیرد؛ چرا که سعادت نتیجه‌گرا است و از احوال عاطفی انسان ناشی می‌شود.

وی افزود: کانت می‌گوید بر اساس ضابطه‌ای عمل کن که به موجب آن بتوانی اراده کنی که آن اراده ضابطه‌ای جهانشمول شود. در این‌جا امر مطلقی مراد است که یگانه پایه اخلاق شمرده می‌شود و از این روی است که کانت به عنوان مثال می‌گوید باید راستگو باشی.

اعوانی با یادآوری این نکته که از نظر کانت ما ملزم هستیم بر اساس تکالیف خود عمل کنیم، تصریح کرد: وی الزام را به دو دسته الزام فعال و الزام منفعل تقسیم می‌کند که الزام فعال یک الزام ذاتی است و هر الزام به فعل تکلیفی، الزام فعال است. اما الزام منفعل یک الزام تحمیلی است نسبت به امر الزام شده. از سوی دیگر کانت الزام را به دو دسته ایجابی و طبیعی هم تقسیم می‌کند که الزام ایجابی به نحو ایجادی و اختیاری تعین می‌یابد و الزام طبیعی از طبیعت افعال به وجود می‌آید.

وی با اشاره به اینکه علم اخلاق متکفل بحث در رفتار آزاد است تا آنجا که انسان در انجام این اعمال، احساس اجبار از بیرون نکند ولی خود را مجبور و مکلف در اجرای آن بداند، یادآور شد: میان "اصول احکام نظری الزام" و "اصول اجرایی یا عملی الزام" تفاوت وجود دارد. اصل اعلای تمام احکام اخلاقی در فاهمه قرار دارد و اصل اعلای تحریک اخلاقی رفتار در دل . اخلاق عبارت است از انطباق رفتار با قانون عام (کلی) اراده آزاد. کل اخلاق عبارت است از مناسبت و سازگاری رفتار با قاعده کلی. در تمام رفتار ما، آنچه تابع قاعده و منظم است، «اخلاقی» نامیده می‌شود.

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه به رابطه قانون و اخلاق پرداخت و گفت: قانون نمی‌تواند اساس اخلاق باشد. اگر ترس از قانون وجود داشته باشد، آن‌گاه عمل انجام گرفته اخلاقی نخواهد بود. اما اگر قانون به صورت درونی پذیرفته شده باشد آن‌گاه اخلاق عبارت می‌شود از انطباق با قانون کلی اراده آزاد و سازگاری رفتار ما انسان‌ها با قاعده‌‌ای کلی که وجدان به آن گواهی می‌دهد.

اعوانی در پایان با تأکید بر اینکه انسان غایت است نه وظیفه، یادآور شد: هر چیزی را وجدان و درون ما باید تأیید کند چرا که در این صورت است که تکلیف انسان نسبت به خودش آشکار می‌شود. کانت می‌گوید تکالیف انسان نسبت به خودش کم‌اهمیت‌تر از تکالیف وی نسبت به دیگران نیست و بنابراین به عنوان مثال اگر فردی به خودش احترام بگذارد به دیگران نیز احترام خواهد گذاشت. از نظر وی ما باید استقلال و آزادی خود را به عالی‌ترین درجه حفظ کنیم و تأکید می‌کند که چنان رفتار کن که قانون تو همواره حاکم بر رفتار تو باشد. بنابراین همان‌طور که ما در نظام طبیعت هیچ گونه خدشه‌ای نمی‌بینیم باید این نظام را در درون خود نیز ایجاد کنیم.

کد خبر 1347733

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha