۱۰ تیر ۱۳۹۰، ۹:۲۹

گزارش خبری تحلیلی مهر/

چرایی توقف بهار عربی پشت دیوارهای فلسطین

چرایی توقف بهار عربی پشت دیوارهای فلسطین

خبرگزاری مهر - گروه بین الملل : توقف بهار عربی در کنار دروازه های فلسطین این پرسش را مطرح می کند که چرا ملت فلسطین با وجود سرنگونی دیکتاتورهای عرب، نتوانسته از انقلابهای عربی الگو برداری کند.

"عوض عبدالفتاح" یکی از تحلیلگران عرب می گوید : همچنان این سئوال مطرح است که چرا انقلاب بزرگ عربی در دروازه های فلسطین متوقف شد. فلسطینی ها، اعراب و آمریکایی ها همگی همین سئوال را می پرسند، حتی کسانی که از واقعیتهای فلسطینی های ساکن سرزمینهای اشغالی 1948 مطلع هستند و تابعیت رژیم اسرائیل را دارند، نیز چنین سئوالی را مطرح می کنند.

سئوال این است : این همه دشمنی و کینه توزی و انبوه قوانین نژادپرستانه، ویرانگری و تخریب منازل، لیبرمن می خواهد شما را اخراج کند، آیا این مسائل برای ریختن به خیابانها و برگزاری تظاهرات فراگیر برای ابراز خشم و مخالفت شما کافی نیست؟
شکی نیست که این سئوال چه در ارتباط با فلسطینی های ساکن سرزمینهای اشغالی 1967 یا 1948، سئوالی موجه و مشروع است و این سئوال از مدتها پیش مطرح شده است، وجاهت و مشروعیت این سئوال اولا از وجود هزاران دلیل برای انقلاب یا انتفاضه فلسطینی و ثانیا از نیاز ملت فلسطین به آزادی، استقلال و عدالت نشات می گیرد. زیرا مردم فلسطین تنها مردم عرب هستند که سرزمینشان به طور کامل از آنها به زور گرفته شده است و استقلال خود را به دست نیاورده اند، و ثالثا به نیاز آنها برمی گردد، تا اعراب داخل، نگاههای جامعه جهانی را به اینکه آنها هم وجود دارند و با رژیم سرکوبگر و مستبد روبرو هستند.
 
پرسشگر یا پرسشگران فقط قصد دانستن دلایل تاخیر خیزش مردم فلسطین را ندارند، بلکه آنها می خواهند ببینند که ملت فلسطین انقلاب یا انتفاضه را برای گرفتن حق خود در داشتن زندگی آزاد و با کرامت آغاز می کند.
 
این سئوال، ذهن محافل نخبگان سیاسی، دانشگاهی و فرهنگی فلسطینی را به خود مشغول کرده و پاسخ آن باید جامع و بیانگر وضعیت فلسطینی و موانع مشابه در برابر انتقال از حالت سیاسی و میدانی کنونی به حالتی از تحرک و خیزش مردمی باشد که ابتکارات و توانمندیها و امکانات نیروهای نامزد رهبری تغییر درآن تجلی پیدا کند و مهمتر از همه آنکه، پاسخ به این سئوال باید شامل تعیین شروط و مقدمات و سازوکارها و شیوه ها و همچنین اهداف این عملیات باشد.
 
طبیعتا جستجوی راهی به سوی مرحله انتقالی، پاسخ این سئوال را در خواهد گرفت، اینکه نقش دیگر تجمعات فلسطینی که یا به حاشیه رفته یا شرایط آنها را در دوره های مبارزه ملت فلسطین با رژیم اسرائیل دردهه های گذشته به طور خاص انتفاضه اول و دوم به حاشیه رانده است، چگونه است.
 
باید یادآوری کرد که یکی از سران تشکیلات خودگردان، فلسطینی های ساکن سرزمینهای اشغالی 1948 را به خاطر قیامشان به این ادعا که سبب ترساندن اسرائیلی و تردیدهای بیشتر آنها در همراهی با خواسته های سازشگران فلسطینی بر اساس سقف اسلو می شود، سرزنش کرده است. اظهارات این مقام تشکیلات در آن زمان به طور گسترده در روزنامه کثیرالانتشار یدیعوت آحارونوت منتشر شده بود.
 
به گزارش مهر، وی در ادامه تحلیل خود که در سایت العرب آنلاین منتشر شده است، می نویسد : پیشینه این نگرش به توصیه برخی رهبران بانفوذ تشکیلات خودگردان فلسطین به اعراب داخل برای دادن رای به حزب کار صهیونیستی در اوایل دهه نود برمی گردد به این بهانه که حزب کار آسان گیرتر از حزب لیکود در مذاکرات سازش است و متاسفانه این رهبران سازشکار به عواقب خطرناک و وخیم رای دادن اعراب سرزمینهای اشغالی 1948 به احزاب صهیونیستی برای هویت ملی و رفتارهای ملی شان توجه نکردند.

 "فلسطین و بهار عربی"
 
"حسن هانی زاده" کارشناس مسائل خاورمیانه درباره دلایل توقف بهار عربی در دروازه های فلسطین به مهر می گوید : توقف بهارعربی درکنار دروازه های فلسطین این پرسش را مطرح می کند که چراملت فلسطین با وجود سرنگونی دیکتاتورهای عرب مزدور، نتوانسته از انقلابهای عربی الگو برداری کند.
 
برای پاسخ به این سئوال باید به یک سلسله عوامل داخلی ، منطقه ای وبین المللی به طور ریشه ای اشاره کرد.
 
ملت فلسطین اساسا در طول 90 سال گذشته همواره بر محیط عربی پیرامونی خود برای مقابله با صهیونیستها تکیه داشته است بدون اینکه گام مهمی برای استیفای حقوق خود بر دارد.از زمان اعلام وعده شوم بالفور در سال 1917 که منجر به مهاجرت یهودیان از سراسر جهان به فلسطین شد ساکنان اصلی فلسطین اشغالی به کمکهای عربی چشم دوخته اند.
 
وجود اختلاف میان ملی گراها واسلام گرایان فلسطینی سبب شد تا یهودیان از فضای رقابتها و اختلافات درونی فلسطینیان به نفع خود بهره برداری کنند.این اختلافات به پراکندگی اوضاع سیاسی و مبارزاتی جنبشهای فلسطینی منجر شد تا جایی که این گروه ها در پاره ای موارد با یکدیگر درگیر می شدند.
 
در سال 1948 که رژیم صهیونیستی رسما موجودیت شوم خود را اعلام کرد فلسطینیان ساکن اراضی 1967 و 1948 دچار اختلاف شدیدی شدند.اسرائیل نیز فلسطینیان اراضی 1948 را به دو بخش درزی و مسلمان تقسیم کرد که درزی ها به دلیل داشتن زاویه با محیط عربی خود ازامتیازات بیشتری بر خوردارند.فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی1967 نیز به دلیل مشکلات مالی ناچارند هر روز برای کار تحت شرایط امنیتی خاصی به فلسطین اشغالی عزیمت کنند .
 
به گفته هانی زاده، در طول 40 سال گذشته بیشترین شهرکهای یهودی نشین توسط کارگران فلسطینی ساکن اراضی اشغالی 1967 احداث شده است.از سوی دیگر در بعد منطقه ای وجود رژیمهایی مانند آل سعود، حسنی مبارک در مصر، زین العابدین بن علی در تونس ، ملک عبدالله دوم در اردن و رژیم های عرب حوزه خلیج فارس بیشترین آسیب را به مسئله فلسطین وارد کردند.
 
در بعد بین المللی، پشتیبانی آمریکا وغرب از رژیم صهیونیستی به کاهش نقش سازمان ملل متحد در حل مسئله فلسطین منجر شد.در طول 60 سال گذشته، آمریکا بیش از 85 قطعنامه صادره از سوی شورای امنیت را وتو کرد که این امر نشان می دهد که شورای امنیت تابع اراده واشنگتن است .
 
اکنون که انقلابهای عربی توانست بسیاری از رژیمهای همسو با اسرائیل را سرنگون کند مردم فلسطین نیز باید برای مقابله جدی با رژیم صهیونیستی از فضای موجود استفاده کنند.
 
به گفته هانی زاده، همگرایی گروه های فلسطینی، تعریف یک ساز و کار مبارزاتی مشترک علیه رژیم صهیونیستی و جلب افکار عمومی نسبت به اوضاع دردناک مردم غزه می تواند به حل مسئله فلسطین و تشکیل کشور مستقل فلسطینی کمک کند.
 
توقف پشت باروهای فلسطین
 
 "مهدی شکیبایی" کارشناس مسائل فلسطین درباره دلیل توقف بهارعربی در دروازه های فلسطین به مهرمی گوید :  با وجود اینکه ماهیت و انگیزه اصلی قیامهای اخیر منطقه آسیای جنوب غربی (خاورمیانه سابق) و شمال آفریقا - به اذعان دوست و دشمن- ماهیتی اسلامی و مردمی دارد و در نتیجه این قیامها باید به ریشه اصلی مسئله مبتلا به جهان اسلام یعنی فلسطین امتداد می یافت، اما به نظر می رسد خیزشهای اسلامی به نوعی در پشت دیوارهای فلسطین متوقف شده تو گویی که اصولا فلسطین هرگز در منطقه ژئو استراتژیک آسیای جنوب غربی واقع نشده و هیچگاه  پاره تن جهان اسلام لقب نگرفته است.
 
 با پدیدارشدن اولین جرقه های قیام مردمی در کشورهای اسلامی دارای حاکمیت وابسته به غرب نظیر تونس و مصر، آنچه تصمیم سازان غربی را به تکاپو انداخت آینده سراسر مبهم رژیم اسرائیل بود چه اینکه تمام نظامهای عربی تحت تهاجم قیامها دارای روابط سیاسی مستقیم وغیر مستقیم با این رژیم بودند و به طور طبیعی با سقوط آنها هراندازه موقعیت این رژیم در منطقه تزلزل می یافت، بر جایگاه فلسطین نزد کشورهای منطقه و امید به تشکیل کشور مستقل فلسطینی در سرزمین تاریخی فلسطین نیز افزوده می شد.
 
ازاین رو بود که آرام آرام در شعارهای انقلابیون جوان کشورهای اسلامی، نام فلسطین و در دستانشان پرچم این کشور اسلامی غصب شده نمایان می گشت. این توجه ویژه زمانی که گستره قیامها به مرزهای مصر- به عنوان بزرگترین متحد اسرائیل در دوره دیکتاتوری مبارک -  رسید،  بارقه امید در دلهای مسلمانان جهان برای رهایی فلسطین از دست اشغالگران صهیونیستی جوانه زد وخیلی ها نابودی اسرائیل را در آینده ای خیلی نزدیک پیش بینی کردند. این پیش بینی اگرچه در اصل درست و حساب شده است، اما درعمل با توجه به رویکردهای زیرکانه اخیرغرب نسبت به قیامها وتحولات منطقه و هدایت آن به سمت مطالبات کاذب کمی دور تر به نظر می رسد.
 
 به این معنی که قیامها اگرچه درابتدا باسرعتی مثال زدنی به سوی فتح مرزهای فلسطین اشغالی حرکت می کرد، اما این روزها به نظر می رسد در پشت این مرزها متوقف شده است.
 
 دلیل روزه سکوت فلسطینی های داخل سرزمینهای اشغالی
شکیبایی می گوید : دلیل این توقف پرسشی است که ذهن بسیاری از دوستداران انقلاب فلسطین را به خود مشغول کرده است. چرا با وجود هیاهو و تلاش اعراب کشورهایی چون تونس، مصر، عربستان، یمن، بحرین، عراق، لیبی، اردن، مغرب، عمان و الجزایر فلسطینی ها داخل سرزمینهای اشغالی روزه سکوت گرفته اند گو اینکه زخم کهنه فلسطین و دشنه اشغالگری اسرائیل هیچ تاثیری در فریاد رهایی اخیر مردم منطقه نداشته است.
 
حقیقت و پاسخ این پرسش را باید در رخنه غربی ها به مطالبات مردم منطقه و فلسطین جستجو کرد. آنجا که قیامهای مردمی، تشکیل دولت فلسطینی در سرزمین تاریخی فلسطین را فریاد می زنند و غربی ها با استقبال از این فریادها تشکیل دولت فلسطین در مرزهای1967  را در سطح افکار عمومی جهان ترویج می کنند.
 
 این برخورد زیرکانه و فریبکارانه با خواست ملتها متاسفانه ازیکسو با همراهی برخی کشورهای ذی نفوذ منطقه ازجمله ترکیه و عربستان سعودی تا حدودی دولت جدید مصر از سوی دیگر روبرو شده و به این ترتیب نوعی سرخوردگی همراه با انفعال در بین فلسطینی هایی خلق کرد که باید از قیامهای اخیر به عنوان فرصت طلایی  برای نابودی اسرائیل بهره می بردند. وقتی چنین رفتاری را با حرکت پیش دستانه تشکیلات خودگردان فلسطین برای رای گیری درباره تشکیل دولت فلسطینی در مرزهای 1967در سپتامبر درسازمان ملل متحد ارزیابی می کنیم به حقیقت توقف قیامها در پشت باروهایی فلسطین اشغالی پی می بریم.
باروهایی که سستی آن با حرکت نمادین وهمزمان آوارگان فلسطینی در اردن، سوریه و لبنان به سوی مرزهای سرزمین غصب شده جهان اسلام به خوبی عیان شد.
 
اینجاست که تفاوت میان بیداری اسلامی و قیامهای صرف مردمی باید عیان شود و با تبعیت از آموزه های اسلامی این حصار مزورانه به دور قیامهای مردمی شکسته گردد تا به این ترتیب خیزشها به مقصد نهایی خود یعنی فلسطین امتداد یافته و شاهد حاکمیت فلسطینی ها بر سرزمین تاریخی فلسطین باشیم همان حاکمیتی که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام (ره) وعده داده و با تغییرات ریشه ای اخیر تعبیر آن نزدیک می نماید.
 
کد خبر 1348342

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha