به گزارش خبرنگار مهر، نقش اسد در مجموعه "نابرده رنج" به کارگردانی علیرضا بذرافشان برای کامبیز دیرباز فرصتی بوده تا بخش دیگری از تواناییهایش را نشان دهد. نقشی شیرین و دوست داشتنی که به یکی از بهترین بخشهای کارنامه حرفهای او در سالهای اخیر تبدیل شده است. در این گفتگو دیرباز درباره حضورش در "نابرده رنج" و تفاوتهای این نقش با دیگر نقشهایش صحبت کرده است.
* خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: بعد از "در چشم باد" در مجموعه دیگری بازی نکردید تا "نابرده رنج". از بازی در "در چشم باد" راضی هستید؟
- کامبیز دیرباز بازیگر "نابرده رنج": بله، همکاری با آقای مسعود جعفری جوزانی یکی از بختهای حرفهای من بود، خوشحالم که این تجربه را پشت سر گذاشتم.
*اما حضور طولانی در این مجموعه به شما لطمه زد، پیشنهادهایی را از دست دادید، حتی با گریم "در چشم باد" در "انعکاس" بازی کردید.
- نه، این هم بخشی از حرفه ما است، "در چشم باد" یک پروژه عظیم تاریخی بود، یک مجموعه بزرگ که من هم جزئی از آن بودم، خوشحالم که توانستم در کنار این گروه باشم.
* زمانی که "نابرده رنج" پیشنهاد شد، احساس نکردید نقش اسد به مجید سوزوکی در "اخراجیها" شبیه است.
- من اهل مقایسه نیستم، این مقایسه درباره اسد و مجید سوزوکی را هم قبول ندارم، از این که در فیلمهایی با موضوعهای مشابه و حال و هوای شبیه به هم بازی کنم فراری نیستم.
*پس اگر چند فیلم دفاع مقدسی دیگر هم پیشنهاد شود بازی میکنید؟
- شاید 10 فیلم دفاع مقدسی بازی کنم، بدون این که نگران شباهت نقشها باشم. مجید در "اخراجیها" شبیه یحیی در "دوئل" نیست و هیچ کدام از اینها ربطی به اسد "نابرده رنج" ندارند. حتی اگر در نگاه کلی همه این نقشها در بستر جنگ تعریف شده باشند. برای انتخاب یک نقش به دستهبندی ژانرها فکر نمیکنم، اولویت من خود نقش است.
* اما نقشهای شبیه به هم را سخت میشود متفاوت بازی کرد و این احتمال وجود دارد که بعد از مدتی کارنامهتان پر از نقشهای تکراری شود.
- بعضی نقشها روی کاغذ کاملا متفاوتند. مجید سوزوکی را نمیتوانید با اسد مقایسه کنید.
*جذابیت نقش اسد در نگاه اول برای شما چه بود؟
- این که با دیگر نقشهایی که بازی کردهام متفاوت بود، من چه در لباس جوان جنوب شهری، چه در قامت جوانی از طبقه متوسط و پایین جامعه یا جوان شمال شهری و مرفه، حتی تاجر موفق "در چشم باد" هرگز شبیه به اسد نبودم.
*تفاوتها چه بوده؟
- نقشهایی که من بازی کردهام نوعی قاطعیت دارند، شخصیتهایی قوی و محکم که حرف اول و آخر را در روابط میزنند، اما اسد از این جنس نبود. برایم جذاب بود این نقش را بازی کنم و واکنش مردم و منتقدان را ببینم، دوست داشتم ببینم این تصویر تازه را مردم میپذیرند.
*نگران نبودید مردم این تصویر تازه را نپذیرند؟
- تمام مدت کار نگران بودم و اضطراب داشتم.
*پذیرش مردم این قدر برایتان مهم است؟
- بله، بازیگر بدون مخاطب معنی ندارد.
*پذیرش مردم یعنی آنها شخصیتی که شما بازی میکنید دوست داشته باشند؟
- برای من مهم این است با هر نقش گامی به جلو بردارم، حتی به درجا زدن فکر نمیکنم به پیش رفتن فکر میکنم، من فکر میکنم برای همه در هر شغلی که دارند پیشرفت مهم است، با پیشرفت در بازیگری میشود ماندگار شد و در یاد مردم ماند.
*اهمیتی که به مردم میدهید باعث نمیشود بخواهید فقط نقش مثبت بازی کنید؟ البته کارنامهتان نشان میدهد از بازی در نقش منفی ابا ندارید؟ حتی در انتخاب نقش خاکستری راغب هستید.
- نه، وسواس من در مرحله حساس انتخاب بیشتر میشود، زمانی که فیلمنامه را میخوانم آن را در ذهنم میبینم، خودم را به جای تماشاگر میگذارم و احساس میکنم او نقشهای خاکستری را بیشتر از مثبتها دوست دارد. این تجربه، کمکم میکند تا نقشهایی را انتخاب کنم که پیچیده و خاکستری هستند.
*گفتید نقش برای شما در اولویت است، کارگردان چطور؟ با آقای بذرافشان در "تب سرد" همکاری کرده بودید و قطعا این همکاری به شما کمک کرده راحتتر به گروه "نابرده رنج" ملحق شوید.
- به کارگروهی اعتقاد دارم، اولویت اول من نقش است و خوب میدانم بهترین فیلمنامهها و نقشها را کارگردانی که متوسط یا ضعیف است از بین میبرد، اولویت اول و خوان اول از هفت خوان انتخاب من نقش است، کارگردان و گروه هم در مرتبه بعدی هستند. من در "تب سرد" که علیرضا بذرافشان نویسنده فیلمنامهاش بود بازی کردم، او در همه صحنههای مجموعه حضور داشت، زمانی که پیشنهاد کرد در "نابرده رنج" با او همکاری کنم، آن تجربه خوب را در یاد داشتم.
* فیلمهای تلویزیونی آقای بذرافشان را دیده بودید؟
- بله، فیلمهای خوبی بودند، بین "تب سرد" و "نابرده رنج" چند سال فاصله افتاد. من برای بازی در هر سه فیلم علیرضا پیشنهاد داشتم اما درگیر "در چشم باد" بودم و این اتفاق نیفتاد.
* این تجربه مشترک باعث شد در "نابرده رنج" راحت با آقای بذرافشان و گروه همراه شوید؟ تمرین و دورخوانی هم داشتید؟
- من حدود دو ماه بعد از شروع تصویربرداری به گروه پیوستم، سفر بودم و زمانی کارم را شروع کردم که بازیگرهای دیگر مقابل دوربین رفته بودند. قبل از هر سکانس دورخوانی و تمرین داشتیم و بعد مقابل دوربین میرفیتم.
*راحت با بازیگرها هماهنگ شدید؟
- من همیشه از این که بعد از دیگران وارد یک گروه شوم فراری هستم اما بارها این اتفاق برایم افتاده، دوست دارم بازیگرها کارشان را با هم شروع کنند و من مجبور نباشم خودم را با تاخیر با گروه هماهنگ کنم، در مجموع توانستم خودم را با گروه هماهنگ کنم.
*به نظر میرسد رابطه شما و سام درخشانی به خاطر دوستی و صمیمتی که دارید روی بازی هردوی شما تاثیر مثبت گذاشته.
- سام بازیگری حرفهای است، من هم سعی کردم حرفهای باشم. بازیگر حرفهای رفتارش سر صحنه برگرفته از متن است، زندگی شخصی در بازی تاثیر ندارد، من و سام رفاقت داشتیم اما هر دو به متن و نگاه کارگردان وفادار بودیم، تصویربرداری این مجموعه 13 ماه طول کشید در این مدت ما در ساعتهایی به جز تصویربرداری هم درباره نقش و مجموعه صحبت میکردیم. بازی در این مجموعه بخشی از زندگی ما شده بود و با شخصیتها همراه بودیم.
* دخل و تصرفی در نقش اسد داشتید یا به تصویری که کارگردان داشت وفادار بودید؟
- متن آنقدر قوی بود که نیازی به تغییر نمیدیدم، من به عنوان بازیگر فقط به اسد فکر میکردم و علیرضا باید به مجموعه کار فکر میکرد گاهی پیشنهادهایی داشتم که او اگر مناسب میدید میپذیرفت و اگر نه، مخالفت میکرد. هر دو منطقی بودیم، تعامل داشتیم و سعی می کردیم همدیگر را قانع کنیم.
* بخشی از مجموعه در جنگ روایت میشود، بازی در این سکانسها سخت بود؟
- برای من که تجربه "دوئل" و "اخراجیها" را داشتم سخت نبود، برایم قابل پیشبینی بود که بازی در این سکانسها، مثل سکانسهای شهری نیست.
*به نظرم زمانی که قصه در شهر روایت میشود مجموعه جذابتر است.
- چند قسمت باقی مانده و قضاوت زود است، ترجیح میدهم مجموعه را تا پایان ببینید.
* مجموعه "نابرده رنج" خاطرههای ما از دهه 60 را زنده میکند، فضایی نوستالژیک از دورانی دارد که سپری شده اما همه ما بخشهایی از آن را در خاطر داریم.
- بله، آژیر قرمز، اتومبیلها، چسبهای ضربدری روی شیشهها، لباسها و... یادآور آن روزها برای من است، خاطرات شیرینی که همه ما در یاد داریم، از دورانی پرفشار برای مردم این سرزمین.
* فکر میکردید "نابرده رنج" این قدر دیده شود؟
- مردم مدتی با تلویزیون قهر بودند، من به عنوان یک ایرانی دوست داشتم ببینم مردم دوباره برای مجموعهای همه کارهایشان را تعطیل میکنند، خیابانها خلوت میشود و .... خوشحالم با "نابرده رنج" این اتفاق افتاده است.
* شخصیت اسد سادگی و معصومیتی دارد که بعضی مواقع به بلاهت پهلو میزند، اما این بلاهت در جبهه بیشتر شده. چرا؟ به نظر میرسد شخصیتپردازی یک دست و یکنواخت نیست.
- شخصیت اسد یکنواخت نیست، فراز و فرود دارد، عماد هم همین طور. زمانی که اینها در شهر هستند حس و حال دیگری دارند، در جبهه، در آن محیط غریبه عکسالعملهای تازهای از آنها میبینیم، البته در چند قسمت باقی مانده از مجموعه میشود به تحلیل درستتری از شخصیت اسد رسید.
* در این سالها تلاش کردهاید انتخابهای درستی داشته باشید اما در بعضی فیلمهایی بازی میکنید که به نظر میرسد فقط توجیه اقتصادی دارد.
-مثلا چه فیلمهایی؟
*"سرگیجه" و "شرط اول".
- "سرگیجه" تنها فیلم کارنامهام است که ترجیح میدهم دربارهاش صحبت نکنم، تلاش کردهام در طول سالهایی که فعالیت کردهام بر اساس معیارهایم انتخاب کنم، اما هر فیلم از زمانی که شما قرارداد بازی در آن را میبندید تا وقتی اکران میشود مسیر پر فراز و نشیبی را پشت سر میگذارد.
فرجام یک فیلم را من تعیین نمیکنم، "شرط اول" فیلم خوبی بود اما در شرایطی نامناسب اکران شد، من همه نقشهایی که بازی کردهام در کمال صحت و سلامت عقل انتخاب کردهام (میخندد) و همه آنها را دوست دارم.
*حتی فیلمهایی که خوب نشدهاند؟
- حتی آن فیلمها. گاهی در انتخابهایم بخش مالی را هم در نظر گرفتهام اما همهاش این نبوده است.
* ممکن است بعد از "نابرده رنج" دوباره به تلویزیون برگردید یا ترجیح میدهید منتظر یک پیشنهاد خوب سینمایی باشید؟
- متاسفانه بسیاری از فیلمهای سینمایی این روزها مخاطبی ندارد، خوشحالم که فیلم "ورود آقایان ممنوع" این قدر با استقبال مواجه شده است، فیلمها آن قدر برای تماشاگر جذاب نیست که بلیت بخرد و به سینما برود، در این شرایط شوقی برای حضور در سینما باقی نمیماند. دوست دارم مردم ترجیح بدهند برای دیدن یک فیلم سینمایی به سینما بروند، این برای هر بازیگری جذاب است. در شرایط فعلی سینما و تلویزیون باهم فرق ندارند.
- - - - - - - - - -
گفتگو: محدثه واعظیپور
نظر شما