۱ مرداد ۱۳۹۰، ۱۰:۳۹

گزارش مهر از نشست نقد و بررسی رمان «گل سنگ»

گزارش مهر از نشست نقد و بررسی رمان «گل سنگ»

در مراسم نقد و بررسی رمان انقلابی «گل سنگ» منتقدان بر این نکته تاکید کردند که شخصیت اصلی داستان از ابتدا تا انتها دچار تحول و استحاله نمی‌شود و این نقطه ضعف اثر است.

 به گزارش خبرنگار مهر، عصر چهارشنبه 29 تیرماه جلسه نقد و بررسی رمان «گل سنگ» نوشته هاشم حسینی با حضور منتقدانی چون فیروز زنوزی جلالی، محسن پرویز، محمدکاظم مزینانی و راضیه تجار با حضور خود نویسنده برگزار شد.

در ابتدای نشست، زنوزی جلالی که به نوعی مدیریت جلسه را نیز برعهده داشت، مروری بر قصه این کتاب که برگزیده دومین جشنواره داستان انقلاب نیز هست، داشت و گفت: این کتاب دارای صحنه‌های تکان‌دهنده‌ای است و برخلاف اکثر داستان‌های انقلابی که یک ساواکی به دنبال یک انقلابی است، سوژه‌ای نخ‌نما شده ندارد.

راضیه تجار با اشاره به اینکه این اثر در بین آثار این جشنواره، خیرالموجودین بوده است، بیان کرد: با انتظار بالایی که از ادبیات انقلاب داریم، باید گفت که این رمان به آن جایگاه لازم نرسیده که طبیعی هم هست؛ چون جزو کارهای اول این نویسنده است و همین که رمانی در ژانر انقلاب نوشته خوب است.

وی ادامه داد: او در انتخاب شخصیت‌ها، شغل‌هایشان و حتی نامگذاری آنها دقت داشته و انتخاب‌های خوبی داشته است، ولی از سوی دیگر دوره زمانی که داستان در آن روایت می‌شود، مربوط به زمستان 56 تا 14 خرداد 57 است که به اعتقاد من زمان مناسبی برای اتفاقات داستان نیست و اگر یک سال قبل انتخاب می‌شد، منطق رویدادهای داستان باورپذیرتر بود.

این نویسنده شخصیت اول داستان که «نبی» نام دارد را از ابتدا تا انتهای داستان بی‌تغییر و تحول دانسته و توضیح داد: قاعده داتسان‌نویسی این است که شخصیت اول در پایان ماجرا دچار یک تغییری شود، ولی در رمان «گل‌سنگ» قهرمان داستان هیچ تغییری نمی‌کند گویا از خود اراده‌ای نداشته و آرمانگرا نیست. او اصلا جستجوگر نیست و مانند نام کتاب گل سنگ است که ریشه ندارد و خیلی مانا نیست.

زنوزی با تایید حرف‌های تجار گفت: شخصیت اول داستان باید دچار استحاله شود، ولی نبی اول و آخر داستان یکی است. البته نظرعلی به عنوان شخصیت دوم داستان فعال‌تر است و حرکات غیرمنتظره دارد و دچار تغییر می‌شود.

محسن پرویز، دیگر منتقد حاضر در نشست نیز گفت: گرچه این رمان هم باز ماجرای یک ساواکی و انقلابی است؛ ولی نکات جدیدی را محور قرار داده و به ویژه نقش افراد پایین‌دست جامعه را در شکل‌گیری انقلاب که کمتر مورد توجه بوده، محور قرار داده است.

وی همچنین تاکید کرد: در هنرهای نمایشی و داستان شخصیت اول کسی است که در او تحول رخ می‌دهد. اگر این تعریف را بپذیریم، تحول در نظرعلی رخ می‌دهد، ولی نویسنده ابعاد روحی و عملی نبی را بیشتر از همه آشکار می‌کند. نظرعلی به درستی شخصیتش تبیین نمی‌شود که از این منظر شخصیت اول نبی می‌شود.

این منتقد در بخش دیگر صحبت‌هایش تاکید کرد: این رمان می‌توانست 2 برابر حالت فعلی حجم داشته باشد و تا 30 صفحه اول خیلی پرکشش نوشته شده؛ ولی از میانه راه به بعد نویسنده دچار شتاب‌زدگی است و اگر پرداخت کامل‌تر و پرحوصله‌تری از شخصیت‌ها داشت و جزئیات بیشتری از زندگی افراد را بیان می‌کرد باورپذیری اثر بالاتر می‌رفت.

کاظم مزینانی نیز با اشاره به اینکه انتخاب اسامی هوشمندانه بوده است؛ تشریح کرد: توضیح و فضاسازی بازار و روابط بازاریان خوب از کار درآمده و بافت زبانی و دیالوگ‌نویسی اثر هم قابل توجه است. لحن با ضرباهنگ همخوانی دارد و با درونمایه اثر نیز همراستا است.

وی ادامه داد: زنجیره حوادث از منطق درونی برخوردار و در خدمت اثر است. نویسنده ساخنارشکنی دارد و هنجارهای زبانی و سبکی را در هم می‌شکند. همچنین اثر ترفندهای مدرن و پست مدرن دارد و از منظر ساختاری ماجرامحور است. پیام‌های اصلی را از طریق خلقیات شخصیت‌ها منتقل می‌کند.

به گفته مزینانی، نویسنده در نگارش اثر هیجان‌زده نشده و راوی صادقی است که در مقام ناظر بیرونی موقعیت‌ها را توصیف کرده است. وی همچنین تاکید کرد که نویسنده به دام وسوسه‌های معمول نویسندگی نیفتاده است و در کل نمی‌توان ایرادی به ساختار و زبان و لحن و پی‌رنگ، تعلیق و شخصیت‌پردازی گرفت.

این نویسنده اشاره کرد: داستان، لحظات نابی دارد و نویسنده در توصیف تهران دهه 50 موفق بوده است. گرچه نویسنده در کل اثر سعی نکرده حضور خودش را به رخ بکشد، ولی در صفحه 188 اتفاقی رخ می‌دهد که حضور نویسنده پررنگ شده؛ اتفاقی که با منطق درونی داستان تطابق ندارد و در حالی که می‌توانست به نقطه طلایی اثر تبدیل شود، این اتفاق نیفتاده است.

مزینانی با اشاره به اینکه داستان موجه و معتبر است، توضیح داد: ولی خواننده به کشف و شهود هم نمی‌رسد و اثری که می‌توانست ناب باشد، این اتفاق در آن نمی‌افتد. خواننده امروزی دیگر به دنبال زمان مرده دیروز نیست، بلکه می‌خواهد به نوعی گذشته به امروز پیوند بخورد و انسان گرانیگاه اثر باشد؛ نه وقایعی از زمان گذشته.

وی افزود: انسان‌ها باید کالبدشکافی شوند و در داستان چرایی کنش‌ها و واکنش‌ها مشخص شود و در داستان مدرن اندرونی انسان و حالات فردی او به نمایش درآید؛ نه توصیف کلی شخصیت‌ها و فضاها. نویسنده می‌توانست با جابجایی زاویه دید خود درون انسان‌ها به این نقطه برسد؛ ولی این کار را نمی‌کند. این اثر در چارچوب کلی از نظر زبانی و ساخت بی‌مشکل و باکشش است.

در بخشی از این مراسم فیروز زنوزی جلالی با رد سخنان مزینانی مبنی بر قوت پی‌رنگ اثر، بیان کرد: در جاهایی نویسنده در داستان دخالت می‌کند تا آنچه میلش است در پایان‌بندی رخ دهد و به نیاز داستانی که ایجاب می‌کند اتفاقی رخ دهد و یا ندهد، بی‌توجه است.

تجار نیز اشاره کرد: من هم معتقدم رویدادها در برخی جاها دچار خدشه است و چینش رویدادها به گونه‌ای باورپذیر نیست و مثلاً شخصیتی چون درویش سر به زنگاه می‌آید تا داستان را طبق خواسته نویسنده پیش ببرد. نویسنده داستان را کش می‌دهد تا به پایان‌بندی رمانتیک برسد در حالیکه در صحنه‌های قبل‌تر هم می‌تواند پایان گیرد.

وی ادامه داد: گرچه روایت داستان دانای کل است، ولی ما اشرافی به جماعت اطراف نداریم و بی دقتی نویسنده در طرحی که درانداخته دیده می‌شود و نویسنده با شتاب به بخش‌های پایانی پرداخته است. البته نویسندگی کار مشکلی است و اگر ما اینجا اثر را زیر ذره‌بین گذاشته‌ایم، دلیلش آن است که می‌خواهیم کار را نقد کنیم؛ وگرنه جای تشکر دارد.

پرویز درباره پیرنگ داستان توضیح داد: در 30 صفحه اول توالی و شکل پرداخت زیباست و خواننده را به دنبال خود می‌کشد و فکر می‌کنم اگر خواننده 30 صفحه اول را بخواند، حداقل تا نصف کار را خواهد خواند. در داستان‌های ماجرایی همین توالی ماجراها و فرصت ندادن به خواننده که کتاب را زمین بگذارد در نیمه اول کتاب رخ می‌دهد.

معاون سابق فرهنگی وزیر ارشاد توضیح داد: شکل پرداخت داستان، توصیفات و قرینه‌سازی‌ها خوب است. در نیمه اول قصه خوب چیده شده، ولی در نیمه دوم ایرادهایی دارد که اعتماد خواننده را تضعیف می‌کند و در ماجراهای نیمه دوم تعجیل نویسنده کاملا احساس می‌شود. «گل سنگ» سوژه خوبی داشت که پرکشش هم آغاز شد و با توالی بیشتر ماجراها می‌شد نتیجه بهتری گرفت.

تجار در بخش پایانی صحبت‌هایش عنوان کرد: داستان خیلی خوب آغاز می‌شود. در چند سطر اول فضای بازار را خوب می‌بینیم؛ به نوعی که بازار در قالب یک شخصیت توصیف می‌شود.

پرویز نیز گفت: من شکل و شمایل کتاب را نپسندیدم. در یک نگاه کلی داستان دارای توصیف‌های خوب و زیبایی است که به اگر به طور مجرد آنها را ببینیم، نمی شود از کنار آنها ساده گذشت.

زنوزی اشاره کرد: ولی توصیف‌ها ایستا و بالزاک‌وار و فاقد پرش‌های هنرمندانه است. همچنین اثر توصیف‌های زائد دارد که تکرار هم شده است.

سیدهاشم حسینی نویسنده کتاب نیز در سخنانی گفت: من هم با طرح جلد اثر موافق نبودم. اسم کتاب هم اول «پالان» بود که داوران جشنواره پیشنهاد دادند آن را عوض کنم و «گل سنگ» را با مشورت داوران انتخاب کردم. من از بچگی در منطقه بازار بزرگ شدم و همیشه عده‌ای باربر را می‌دیدم که دنبال بار می‌دوند و دوست داشتم درباره آنها داستانی بنویسم و این کلمه پالان هم در ذهنم بود که در نهایت این اثر خلق شد.

وی در پایان گفت: در این اثر قصد نداشتم ریشه‌یابی کنم که افراد به چه گروه‌های سیاسی وابسته بوده اند و اصلا وارد جریان‌های سیاسی آن دوران نشدم؛ چرا که داستان‌هایی که قبلا خوانده بودم و اینچنین فضایی داشتند، کسالت‌بار بودند و تا آنجا که توانستم از بیان این وابستگی‌ها پرهیز کردم و فقط خواستم تصویر کنم چطور یک فرد صاف و ساده وارد چنین مبارزاتی شده است.

کد خبر 1364667

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha