۹ مرداد ۱۳۹۰، ۱۰:۵۵

نشست فیلم "شبانه روز"- 2/

سینما بدون ستاره معنا ندارد

سینما بدون ستاره معنا ندارد

امید بنکدار و کیوان علیمحمدی کارگردانان فیلم سینمایی "شبانه روز" تاکید کردند استفاده از بازیگران و ستاره‌های مناسب نقش می‌تواند به فیلم‌هایشان کمک کند و سینما بدون ستاره معنا ندارد.

به گزارش خبرنگار مهر، امید بنکدار و کیوان علیمحمدی در بخش دوم گفتگوی خود با خبرگزاری مهر درباره فیلم "شبانه روز" استفاده از بازیگر حرفه‌ای و شناخته شده را یکی از امتیازهای فیلم‌هایشان دانستند.

* خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: یکی از بازیگران اصلی شما در این فیلم مهتاب کرامتی است که در سه نقش تاج السلطنه، حورا شیوا و یک بازیگر سینما بازی می‌کند.

- علیمحمدی:
بازی مهتاب کرامتی خیلی سخت بود. مهتاب در نقش تاج السلطنه و حورا شیوا باید تمام حس‌های خود را پنهان می‌کرد یک سوپر استار سینمایی که خیلی به نظر محکم می‌آید و ما نباید شکست وی را می‌دیدیم و ما هیچ وقت آن را نمی‌بینیم تا پلان آخری که قطره اشک از چشمان وی سرازیر می‌شود که من و امید غافلگیر شدیم و فکر نمی‌کردیم قرار است او در این صحنه گریه کند و فکر می‌کنم بهترین پایانی بود که مهتاب می‌توانست بازی کند.
 
اگر منصف باشیم تمام حس‌هایی که مهتاب در بازی نقش‌های تاج السلطنه و حورا شیوا پنهان کرد در آن قطره اشک پر از باری بود که بردوش این شخصیت بود و مهتاب توانست آن را بازی کند. برای خود من اینگونه بود ما کاملا با این اشک غافلگیر شدیم. چون اصلا قراری نبود که وی در این صحنه گریه کند، صحبتی هم نبود وقتی دوربین رفت جلوی مهتاب آرام شروع کرد به چرخیدن و این قطره اشک از چشمان او آمد، به غیر از توانایی مهتاب یک محبت الهی بود که این اتفاق افتاد و یک انرژی بود که از جای دیگر می‌آمد.

از طرفی درست بود که قصه مهتاب آخرین اپیزود بود اما یکی از سخت ترین کارهای وی این بود که قبل از گرفتن این اپیزود ما صحنه‌ای را داشتیم که قصه مرجان و فرخ اتفاق می‌افتاد و حورا شیوا باید در خانه مرجان با وی رو در رو می‌شد که سکانس بسیار مهمی بود و این تا گرفتن اپیزود آخر فاصله داشت. اما او به خوبی این حس را حفظ کرد. با اینکه قبل از آن هیچ رودررویی با بازیگران برای بازی نداشت. ترس مهتاب را هم آنجا دیدیم و به او حق دادیم، البته تست لباس و گریم تاج السلطنه از قبل زده شده بود.

مهتاب آمده بود که این نقش را خیلی خوب بازی کند من و امید از کلیت فیلم راضی هستیم، اگر یک پلان را دوست نداشتیم قطعا آن را در می آوردیم و مهتاب تمام تلاش خود را کرد من شاید به عنوان کارگردان به برخی از بازیگران انتقادهای خود را داشته باشم اما چند بازیگر دیگر که یکی از آنها مهتاب است نقش را به خوبی در آوردند این چیزی بود که آرزوی من و امید بود.

*پس از همه بازیگرها به یک اندازه راضی نیستید؟

- علیمحمدی:
بعضی از نقش‌های فیلم خیلی خوب است ولی برخی بازیگران نتوانستند به خوبی از پس آن بیایند این ممکن است اشکال من و یا امید به عنوان کارگردان باشد. اما مهتاب این کار را صورت داد و کار سختی هم بود. برای من و امید هم این فیلم کار سختی بود چون این نوع کارگردانی در این قصه را تا به حال تجربه نکرده بودیم. ما هم ترس و وحشت خودمان را داشتیم.
از قصه راضی هستم یکی از دوستان ما در جشنواره شانگهای که یک روانشناس هم بود چقدر این قصه را دوست داشت و خیلی از دیالوگ‌های تاریخی که به زمان حال می‌رسید را به عنوان یک روانشناس لذت برده بود و معتقد بود این دیالوگ‌ها چقدر از صحنه‌های تاریخی به حال خوب طراحی شده است.

یکی از مشاوران ما آقای بیضایی بود که در این بخش خیلی کمک کرد. دکتر قاضیان برای این قصه و نقش مهتاب خیلی به ما کمک کرد. وی معتقد بود اگر وجه سوپر استاری این شخصیت را بتوانید با جلال و جبروتی که این کاراکتر دارد به خوبی نشان دهید فرخ کنار او معنی پیدا می‌کند زیرا وقتی این زوج با هم به مهمانی می‌روند فرخ دیده نمی‌شود زیرا همه حورا شیوا را می‌بینند.

دکتر صنعتی هم خیلی برای این نقش به ما کمک کرد به هر حال این شخصیت دور است. با اینکه ما همه ستاره‌ها در سینما می‌شناسیم. اما سوپراستاری که تمام شکست‌های خود را پنهان کند کار مشکلی برای یک بازیگر است. و وقتی در پلان آخر این اتفاق می‌افتد و من و کارگردان وقتی فیلم را می‌بینیم این باری که روی دوش این شخصیت است که فردا قرار است چه تصمیمی بگیرد شاید می‌تواند یک فیلم دیگر باشد.

بنکدار: کمک و انرژی دوستان دیگری که در نقش‌های کوچکی بازی کردند را نباید فراموش کنیم. که اگر لطف و دوستی این افراد نبود در حال حاضر فیلم این شکلی را که دارد را پیدا نمی‌کرد. مثل دوستانی چون آزاده صمدی، سپیده اعلایی، رویا جاویدنیا، فلامک جنیدی، ستاره اسکندری و دوستانی که با حضور کوتاه خود این نقش‌ها را متبلور کردند و در باورپذیری و شکل گرفتن دنیای "شبانه روز" کمک کردند.
 

* فکر نمی‌کنید سه قصه مرجان، سیاوش کسرایی و تاج‌السلطنه به گونه‌ای با یکدیگر به لحاظ فرم روایی و شکل بصری با هماهنگی دارد اما قصه فوژان کمی بادیگر روایت‌ها متفاوت است و به نوعی بیرون می‌زند، ممکن است برای مخاطب کمی جای تعجب داشته باشد. چون آدم‌های این سه قصه که عنوان کردم به گونه‌ای شباهت‌هایی با هم داشتند. اما درباره فوژان این گونه نیست. با کلیت داستان هماهنگی ندارد. در این اپیزود گویا به مخاطب نسل جوان بیشتر فکر کردید.

- علیمحمدی:
ما سعی کردیم برای هر داستان به جهان آن شخصیت و قصه نزدیک شویم. برای سیاوش کسرایی سعی کردیم با ریتم و ساختار به آن شخصیت‌ها نزدیک شویم. شما برای قصه فوژان نمی‌توانید با جهان قصه کسرایی به آن نگاه کنید آن هم منطق خود را دارد ولی تجربه‌ای که من و امید در اکران‌ها داشتیم این بود که هر مخاطبی قلابش به یکی از قصه‌ها گیر کرد. یکی قصه تاج‌السلطنه، یکی قصه فوژان و ... را دوست داشت.

قصه فوژان هم طرفدارهای خود را داشت. یک بخشی هم بر می‌گردد به بازیگوشی من و امید که دوست داریم ساختار فیلم‌های خودمان را براساس کلاژ طراحی کنیم. خاصیت کلاژ چیدن عناصر نامتجانس کنار یکدیگر است و تمرکززدایی است.
در مونتاژ هم همین بازیگوشی را کردیم ما وارد قصه سیاوش می‌شویم. بهار می‌میرد می‌رویم به بهشت زهرا و بعد به داخل خانه بر می‌گردیم که سیاوش دارد دیالوگ‌هایی را درباره بهار می‌گوید که به شدت احساسی است و در سکانس بعدی وارد فشن شو می‌شویم.
 
این شاید با منطق سینمایی کلاسیک همخوانی نداشته باشد که تو مخاطب را ببری به توهمی از واقعیت و آنچه که روی پرده می‌بیند را عین واقعیت فرض می‌کند. ما با کات‌هایی که ایجاد می‌‌کنیم مخاطب را از داخل داستان بیرون می‌بریم و دوباره به داستان بر می‌گردانیم. ما نمی‌‌گوییم کارهای ما درست است یا غلط اما این بازیگوشی است که شما در فیلم‌های مستند و داستانی ما می‌بینید.

* پایان این سه روایتی که عنوان کردم قصه‌های مرجان، کسرایی،‌ حورا شیوا، خیلی دلچسب و برای مخاطب باورپذیر است و تمام حس را به وی منتقل می‌کند اما پایان قصه فوژان به نوعی از ذهن هم دور است شاید خاصیت این نسلی باشد که شما عنوان می‌کنید ولی به نظر نمی‌رسد که شخصیت مرد داستان (فرزان اطهری) با ذهنیتی که از او داریم که یک مدل است و از طرف دیگر که حمیدرضا پگاه یک مرد با شخصیت خودش بماند و شخصیت مرد دوم داستان (پگاه) وی را ترک کند.

- بنکدار:
یادمان باشد که علاقه فوژان و فرزان به یکدیگر از یک نسبت خانوادگی می‌آید از کودکی شکل گرفته و یک احساس تعهدی است شاید هم اگر اینها با هم جلو بروند نمی‌توانند ادامه دهند و حتماً هم همینطور است. اما آنچه که در پایان برای ما مهم بود این است که باهمه این سختی‌ها، دشواری‌ها، دروغ‌گویی‌ها و پنهان کاری ها اما زندگی همچنان ادامه دارد.

حورا شیوا برای بچه خود غذا درست می‌کند اگرچه در خلوت خود اشک می‌ریزد. سیاوش کسرایی فوت کرده است اما انسانی وجود دارد به نام رعنا (نگار جواهریان) که داستان زندگی‌اش را نوشته و نویسنده شده است. زندگی ادامه دارد و زاینده است و قرار است براساس آن فیلمی به اسم "شبانه روز" ساخته شود.

مرجان همه امید خود را از دست داده است اما ناگهان خبری از مادرش می‌شنود که حالش بهتر است. فوژان هم با اینکه تلخ و مایوس و سرد است اما هنوز امید دارد که آدمی هست که کت خود را در می‌آورد و روی شانه وی می‌اندازد.

* این می‌تواند حمیدرضا پگاه باشد؟

-علیمحمدی:
تضادی که در بین این دو آدم داشتیم این گونه بود که پگاه یک شخصیت مردانه دارد و فرزان به نوعی یک بچه سوسول است. باید این تضاد وجود داشته باشد. اگر قرار بود جای فرزان اطهری محمدرضا فروتن بازی کند دیگر این تضاد  برای تصمیم‌های که فوژان می‌گرفت، وجود نداشت. این دو باید آنقدر از هم دور باشند که تو باور نکنی چرا فوژان این پسر را جدی می‌گیرد. این تضاد عامدانه و آگاهانه است.

* انتخاب فرزان اطهری چگونه بود؟

-علیمحدی:
ما فرزان را از طریق اینترنت پیدا کردیم. امید به من گفت یک مدل است من عکسهایش را دیدم احساس کردم خیلی به این نقش می‌خورد. دیدم فیزیکش به نقش نزدیک است. شنیدیم آمده ایران و با او قراری گذاشتیم ما از همان ابتدا به فرزان فکر کرده بودیم.

* یکی از ویژگی‌های کارهای شما پر بازیگر بدون آنها است حتی در کارهای کوتاه و مستند. مجموعه تلویزیونی که در مراحل فنی دارید و یا فیلم قبلی شما بسیار پربازیگر و مجموعاً بازیگران چهره و شناخته شده هستند. شاید این خیلی شخصی باشد که علاقمندید آدم‌های قصه شما از درون کاراکترهایی دیده شود که مخاطب آنها را می‌شناسد و یا فکر می‌کنید این بازیگران حتی نقش‌های کوچکتر را هم می‌توانند به خوبی بازی کنند و دیده شوند. چه دلیلی دارد سراغ بازیگران چهره می‌روید؟

- علیمحمدی:
این به اعتقاد من و امید بر می‌گردد که فکر می‌کنیم سینما یک کار کاملاً حرفه‌ای و خلاقیت جمعی است. برای یک خلاقیت جمعی و ساختار حرفه‌ای به آدمهایی با حداقل ضریب هوشی و توانایی احتیاح داریم. ما وقتی قرار است جهانی ساخته شود که ممکن هست "شبانه" و یا "شبانه روز" باشد. هیچ حرفی نمی‌تواند کم اهمیت باشد. یک هدف نهایی وجود دارد که در این فیلم جهان "شبانه روز" نام دارد.

جهان این فیلم را چه چیزی شکل می‌دهد یک سری عناصری که می‌شود تدوین، طراح لباس، گریم و ... ما اعتقاد داریم که با هوش‌ترین و تواناترین را به کار دعوت کردیم. بخشی هم به خودخواهی ما برمی‌گردد که اگر بخواهیم این جهان به بهترین شکل ساخته شود تمام تلاش خود را می‌کنیم که همه دوستانمان را راضی کنیم. در این فیلم بعضی نقش‌ها حضور کمتری دارند اما این حضور کمرنگ به آن معنا نیست که کم اهمیت باشد اگر فلامک جنیدی در پلانی که موبایل زنگ می‌خورد در قصه تاج‌السلطنه  درست بازی نکند نقش و حس در نمی‌آید. اما معتقدیم که درست اتفاق افتاده و این را در نمایش‌های فیلم دیدیم.

- بنکدار: به عقیده من تمام نقش‌ها اهمیت دارند.

* این تعداد بازیگر چهره و یا ستاره باعث نمی‌شود تمرکز مخاطب روی بازیگران اصلی کمتر شود؟

- علیمحمدی:
اگر کارگردان نتواند مخاطب را همراه خود ببرد اشکال کارگردان است. ولی اگر هر شخصی با حضور که دارد بهترین است حالا چه زیاد چه کم بهترین کارکرد را انجام می‌دهد. یعنی کارگردان کار خود را دوست انجام می‌دهند. اگر اهمیت نداشته باشد قطعاً آن را حذف می‌کنیم. ستاره اسکندری را شاید هر شخصی فکر می‌کند تو این فیلم می‌توانست بازیگر دیگری بازی کند اما من و امید اعتقاد داریم که باید حتماً‌ وی حضور داشته باشد چون از پس نقش به خوبی بر می‌آید.

* خیلی از منتقدان و مدافعین معتقدند که حامد بهداد نقش بسیار مهمی بازی کرده است نقشی که اتفاقاً بسیار سخت است ولی در زمان جشنواره شایعه شده بود که حتی بعضی از داوران متوجه نشده بودند و حتی مخاطبین که وی حامد بهداد است که در نقش سیاوش کسرایی بازی می‌کند؟

- علیمحمدی:
آدمی که خواب است تو می‌توانی او را بیدار کنی اما آدمی که خودش را به خواب زده است هر کاری بکنی بیدار نمی‌شود. براساس کارهایی که من و امید کردیم به نتایجی رسیدیم. دوستان من و امید باوری به ما دارند که می‌توانیم کارهایمان را بسازیم و انجام دهیم.

فیلم یک نقاشی نیست که شما بتوانید در خانه خودت انجام بدهی. یک فیلم سینمایی احتیاج به آدم‌هایی دارد که متخصص این کار باشند. دوستان اهالی سینما با این شیوه که می گویند اصلاً‌ حامد بهداد را در فیلم "شبانه روز" ندیده‌اند پیغام می‌دهند که شما با این دو نفر کار کنید بیشترین انرژی را بگذارید و کمترین دستمزد را بگیرید ولی ما شما را نمی‌بینیم.

خیلی باید اعتماد وجود داشته باشد که دوستان ما دوباره کار بکنند. این شیوه که بدون اینکه سر و صدا داشته باشد تو را از سینما حذف می‌کنند. چرا با سر و صدا این کار را بکند. وقتی فیلم ما قرار است نوروز اکران شود و این اتفاق نمی افتد و می‌رود برای سال بعد.

دوستانی که در این فیلم کار کردند سرمایه گذار فیلم که به آن وابستگی عاطفی دارند از خودشان سئوال می‌کنند که چرا در فیلم اینها سرمایه گذاری و یا کار کنیم می‌رویم سر یک کار دیگر که سروقت اکران شود و پول هم برگردد. من نمی‌دانم دوستان ما تا کی به ما اعتماد می‌کنند تا فیلم بسازیم چون شک نکنید اگر اینها نباشند ما نمی‌توانیم فیلم بسازیم. اینها سرمایه‌های فیلم‌های ما هستند غیر از این که دوستان ما هستند وقتی ما می‌خواهیم فیلم بسازیم به همه اینها فکر می‌کنیم و روی کمک آنها حساب می‌کنیم.

* گیشه فیلم هم در انتخاب بازیگران اهمیت دارد؟

- علیمحمدی:
آن جهان اهمیت دارد که در آن گیشه هم اهمیت دارد همه چیز اهمیت دارد. ما باید آن جهان را به گونه‌ای بسازیم که در آن سودابه خسروی، پورصمدی، کرامتی و خودمان دیده شوند تا سرمایه گذار به پولش رسد اینها را نمی‌شود از هم جدا کرد.
سینما بدون ستاره‌ها معنی ندارد. شاید فیلم‌ ما ساختار تجربی دارد اما فیلم است و احتیاج به ستاره دارد. ممکن است در یک جا یک کارگردان بشود برند یک فیلم و در آنجا احتیاجی به ستاره نباشد که باز من فکر می‌کنم دارد. اما خوشبختانه ما برند نیستیم اما دوستان ما برند هستند آنها به ما کمک می‌کنند تا فیلم ما در قدم اول ویترین زیباتری داشته باشد.
 
بازیگر، صداگذاری، تدوین خوب  و ...است که مخاطب را جذب می‌کند. من درباره سینمای متعالی صحبت می‌کنم، درباره آن ضیافت باشکوه ستاره رنگ، نور و صدا صحبت می‌کنم که با دیدن بازیگران‌مان لذت می‌بریم.

در شانگهای مخاطبان به ما می‌گفتند چقدر بازیگران ایرانی زیبا هستند. به عقیده من این چقدر زیباست که تو وجهی از سینمای ایران رادر خارج  نشان می‌دهی که دیده نشده است. چرا نباید از این ظرفیت استفاده کنیم، چه اصراری است بگوییم ملت زشتی هستیم. من این را متوجه نمی‌شوم.

- بنکدار: درباره حامد بهداد بگویم در جامعه ما معیار توانایی یک بازیگر تنوع نقش‌هایی که بازی می‌کند. من بارها شنیدم از افراد مختلف که هدیه تهرانی بازیگر خوبی نیست همه جا مثل هم بازی می‌کند. در این طرز نگاه، حامد بهداد در فیلم ما تجربه‌ای کرده است. نقشی که با او فاصله سنی زیادی دارد شرایط جسمی پیچیده‌ای دارد با گریم بسیار دشوار و شرایط سخت و فرساینده بازی کرده اما دیده نشده است.

به هر حال این فیلم یک تیتراژ دارد کسانی که می‌گویند بهداد را نشناختیم که من فکر می‌کنم این فضیلت و توانایی است می‌توانند به تیتراژ رجوع کنند و البته اگر نقد اینها این است که صورت ایشان دیده نمی‌شود تا ما صورت وی را ببینیم یک چیزهایی هست درتئوری مثل بیان بدنی، صدا که من فکر می‌کنم فقر دانش تصمیم گیرندگان ما باعث می‌شود تا آدم‌هایی که خلاقیتشان را برای یک فیلم می‌گذارند قربانی این فقر شوند و من متاسفم زحمات حامد بهداد و خیلی افراد دیگر دیده نشد. فکر می‌کنم بهداد بزرگترین جایزه خود را از خانواده کسرایی واقعی گرفت وقتی که آمدند سرصحنه فیلم و دیدند پدرشان زنده شده است.

- علیمحمدی: منتقد سینمایی که می‌آید در برنامه تلویزیون ایران وقتی می‌خواهد درباره یک فیلم صحبت کند می‌گوید اسم آن خانم در فیلم چی بوده؟ آن بازیگر زن اسمش را نمی‌دانم چیست؟ ما در همین کشور زندگی می‌‌‌کنیم همه چیز را می‌دانیم این اداها را هم بلدیم و می‌شناسیم این اسمش متفاوت نمایی است. نمی‌شود فردی فیلمی را نبیند با عوامل مصاحبه کند. وقتی قرار است در یک برنامه زنده تلویزیونی صحبت کنید قدم اول این است که شخصیت‌ها را بشناسید. بعد خود را چرا باید متفاوت نشان دهید؟

وقتی هیئت داوران یک جشنواره هستید از خودتان نباید سوال کنید این پیرمرد کیست؟ چطور تیتراژ فیلم را نمی‌بینید اینها اسمش حسادت است. ما تعارف نداریم ما کارگردانی داریم در سینمای ایران که نمی‌توانند یک بازیگر را به فیلم خود دعوت کند. نه روابط عمومی و نه دانش و نه حسن رفتار دارد. فهمش برای خیلی‌ها سخت است و به راحتی نمی‌پذیرند.

در جشن خانه سینما آقای پورصمدی کاندید نبود بعد چطور در جشنواره فیلم فجر برای همین فیلم سیمرغ گرفته است؟ حتی کاندید نبود. این ندیدن نیست.

*درباره کار بعدی خود در سینما توضیح می‌دهید؟

- علیمحمدی:
عنوان فیلم سوم سینمایی ما "حاشیه "است و ممکن است عنوان آن تغییر کند. سه شخصیت اصلی دارد بار اصلی بر دوش این سه شخصیت است. دو شخصیت زن و یک مرد. نگارش فیلمنامه تمام شده چند بار بازنویسی و بعد هم می خواهیم دوباره بازنویسی کنیم. اگر بشود امسال شروع کنیم به امید خدا بعد کارهای فنی سریال سراغ فیلم می‌رویم. امیدواریم بتوانیم از حضور مهتاب کرامتی در این فیلم استفاده کنیم.
--------------------------
گفتگو: بیتا موسوی
کد خبر 1371566

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha