دکتر اریک توماس وبر استاد فلسفه و سیاست عمومی در دانشگاه میسیسیپی در مورد میزان شناخت خود از فیلسوفان ایرانی به خبرنگار مهر گفت: تاریخ فلسفه مملو از سنتهای مختلف فلسفی از مناطق مختلف دنیا است.
وی افزود: توسعه و پیشرفت فلسفه در دنیای معاصر تقریباً محدود به حوزه خاصی از جغرافیاست. در عرصه عمومی و در سطح رسانهها، فیلسوفان ایرانی و فیلسوفان غیرغربی دیدگاههای متفاوتی نسبت به فیلسوفان و فلسفه غربی دارند.
استاد فلسفه دانشگاه می سی سی پی یادآور شد: برخی فیلسوفان بزرگ ایرانی ارتباط و نسبت نزدیکی با فلسفه غرب از رهگذر مطالعه آثار افلاطون و ارسطو داشتند. این فیلسوفان تأثیر زیادی در فلسفه قرون وسطی داشتهاند.
وی تصریح کرد: فارابی و ابن سینا بنایی فلسفی بر اساس خرد ارسطویی ایجاد کردند. در واقع این بنا پاسخ و واکنشی به خرد افلاطونی بود. در غرب این موضوع مورد غفلت واقع شد که آرای ابن سینا در مورد دوآلیسم بسیار مهم هستند. دوآلیسم با نام دکارت شناخته میشود و این در حالی است که ابن سینا قبل از دکارت این مباحث را مطرح کرده بود.
مؤلف کتاب "رالز، دیوئی و سازهانگاری" در ادامه گفت: امروزه میراث فلسفی به جای مانده از این دو فیلسوف پاسخی به فلسفه ارسطوست. ولی این میراث بر پایه و مبنای دین استوار شده است.
وبر تأکید کرد: امروزه مباحث زیادی در فلسفه ذهن در خصوص ذهن و جدایی ذهن و عین مطرح میشود. این مباحث ریشه در مباحث مطرح شده در خصوص جدایی روح و جسم ابن سینا دارد.
وی تصریح کرد: یکی از مسائلی که امروزه میتوان از آثار و آرای فیلسوفانی چون ارسطو، افلاطون و ابن سینا فرا گرفت این است که تبادل اندیشه و تبادل آرا فارغ از فرهنگی که فیلسوفان در آن تربیت شدهاند میتواند در رسیدن به حقیقت یاریگر باشد.
مدیر اجرایی انجمن فیلسوفان آمریکا یادآور شد: غرب باید با روی گشاده آرای فیلسوفان ایرانی را که چشم خود را بر آنها بسته مورد توجه قرار دهد. این موضوع باعث خواهد شد تا مکاتب غربی با مکاتب و سنتهای فکری مختلف از جمله سنتهای فکری ایرانی درگیر شود و از آنها بیاموزد.
نظر شما