محسن پرویز، معاون سابق امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نگاه تحلیلی به عملکرد فرهنگی دولت دهم در 2 سال و چند ماه گذشته به خبرنگار مهر گفت: به گمانم بیش از هر صحبتی لازم است یاد و خاطره دو نفر از باوفاترین و مخلصترین یاران انقلاب؛ شهیدان باهنر و رجایی را زنده و گرامی بداریم.
پراکندگی فعالیتهای فرهنگی جایش را به تمرکز در سیاستگذاری بدهد
وی ادامه داد: در مورد فعالیتهای فرهنگی دولت دهم به نظرم برجستهترین نکتهای که دور از توقع بوده و هست، پراکندگی فعالیتها در این حوزه است و قاعدتا توقع این است که برای اثربخشتر شدن اقدامات فرهنگی به سمت تمرکز سیاستگذاری و برنامهریزی در دولت پیش برویم.
مولف «ستارهای در زمین» درباره تفاوتهای فعالیت متمرکز و غیرمتمرکز در بخش دولتی و خصوصی، بیان کرد: همانطور که تمرکزگرایی و یکپارچه کردن فعالیتها در بخش خصوصی لطمهزننده است؛ به این دلیل که ما را از دیدگاههای مختلف و بهرهمندی از تواناییهای موجود باز میدارد، ولی در حوزه دولتی این پراکندگیهاست که لطمهزننده است و باعث میشود گاهی دوبارهکاری یا حرکت در مسیرهای متفاوت اتفاق بیفتد.
معاون سابق امور فرهنگی وزیر ارشاد افزود: آسیب اساسیای که خارج از توقع بود، تعدد مراکز تصمیمگیری و پراکندگی فعالیتهای فرهنگی در درون دولت و همانجاهایی بود که دولت توانایی آن را داشت که به سمت تمرکز برود، ولی متاسفانه به نوعی از تمرکز فاصله گرفته و بیش از پیش به سمت تعدد مراکز تصمیمگیرنده رفتهایم.
وی اضافه کرد: البته در کنار این نکته باید توجه داشته باشیم که فعالیتهای کلان فرهنگی، کار سخت و طاقتفرسا و دیربازده است و نباید از زحمات دستاندرکارانی که سعی دارند فعالیتهای فرهنگی را در مسیر درست هدایت کنند، غافل شد. در سطوح مدیریتی و کارشناسی و سطوح پایینتر دولت مشغول فعالیت هستند که باید قدرشناس زحماتشان بود.
برنامههای نیمهکاره به نتیجه برسد
پرویز در بررسی جنبههای جزئیتر عملکرد فرهنگی دولت دهم تشریح کرد: در برخی از حوزهها برنامههایی که از دولت نهم پایهریزی شده بود، پیگیری خوبی نشد و آن روند حرکتی که در حال شتاب گرفتن بود یک مقداری متوقف یا کند شد. همچنین از دیگر نکاتی که می توان بدان اشاره کرد این است که در حال حاضر از فقدان استراتژی مشخص در محدوده زمانی باقیمانده از فعالیت دولت رنج میبریم.
نویسنده کتاب «عبدالله» پیشنهاد خود را برای رفع این نقیصه اینگونه عنوان کرد: بازنگری اساسی در برنامههای گذشته به ویژه طرحها و برنامههای ناتمام گذشته برای اینکه به سرانجام برسند و همچنین تدوین برنامه استراتژیک برای 2 سال باقیمانده از فعالیت دولت میتواند آینده بهتری را تصویر کند.
وی در پاسخ به این که آیا آنقدر که انتظار میرفت دولت دهم، فرهنگ را اولویت اول خود قرار داد و آیا بودجههای تخصیصی توانسته این عرصه را پویا و بارور کند؟ گفت: 2 سال پیش رهبر انقلاب در دیدارهایی که با رئیسجمهوری، هیئت دولت و دیگر اعضای مرتبط با دولت داشتند، گفتمان غالبشان توجه به فرهنگ بود که این تاکیدات به این منجر شد که دولت در سال 89 مبلغ کلانی برای حوزه فرهنگ در نظر گرفته و اعلام شد این مبلغ در سفرهای استانی توزیع خواهد شد. با تشکیل شورایی که شخص آقای احمدینژاد در راس آن بود و در جلسات آن حضور مییافت، درباره مسائل فرهنگی بحث و تبادل نظر میشد و همچنین در صورت لزوم بودجهای هم تخصیص مییافت.
این عضو هیأت مدیره انجمن قلم ایران افزود: این توجه به فرمایشات رهبری فینفسه یک ارزش بود که قابل ارج نهادن است، ولی همان موقع هم برخی دلسوزان تذکراتی دادند که صرف توزیع بودجه مشکل برطرف نمیشود و چه بسا در جاهایی که توان جذب بودجه ندارند، آفتهایی ایجاد میشود که از جمله آنها این است که به جای افزایش فعالیتها، نرخ و هزینه هر فعالیت بالا میرود.
تاثیر تخصیص 1500 میلیارد بودجه محسوس نیست
پرویز با تاکید بر اینکه همان موقع هم جمعبندی درستی از برنامهها و بودجههایی که در سال 89 خرج شد ارائه نشد، بیان کرد: افزایش بودجه و پرداخت بالاتری که دولت انجام داد برای حوزهای مانند فرهنگ نجومی بود. رقم 1500 میلیارد تومانی که مازاد بر بودجه ثابت در فعالیتهای فرهنگی استانی از آن نام برده شد در مقابل بودجه عملیاتی وزارت ارشاد که 300 میلیارد تومان بود، نشان از 5 برابر بودن داشت که این رقم قاعدتا باید منجر به اتفاق عجیبی در حوزه فرهنگ میشد که شاهد آن نبودیم. باید یک ارزیابی و جمعبندی از بودجههای صرف شده انجام میگرفت و سپس آسیبشناسی میشد که این هزینهها اثر بخش بوده یا نه؟ که این اتفاق هم نیفتاد.
نویسنده «معلم خودمانی» از دیگر مسائلی که در حوزه فرهنگی قابل اشاره است، اینگونه بیان کرد: طرح اظهارنظرهای غیرکارشناسی و غیر مسئولانه که گاهی وقتها از طرف کسانی مطرح میشود که مسئولیتی هم برعهده دارند، خیلی خطرناک است و باعث سلب اعتماد بدنه حوزه فرهنگ نسبت به هدایتگران آن میشود که موارد این اظهارنظرها هم کم نبوده است.
هر تغییر مدیریتی بد نیست
وی درباره این سئوال که «آیا نظام شایستهسالاری در بخش فرهنگی دولت دهم حاکم بوده است؟» توضیح داد: به گمان من افراد شایسته در جمهوری اسلامی به برکت انقلاب کم نیست و افراد فراوانی داریم که شایستگی تصدی مسئولیتهای خرد و کلان را دارند و میتوانند مسئولیت بگیرند و این نکته را باید مدنظر داشته باشیم که یک اتفاق مبارک که در دولت آقای احمدینژاد افتاد این بود که چهرههای جدیدی را به حوزه مدیران اضافه کرد که نیروهای نسبتا موفقی هم بودند و چیزی هم از افراد قبل از خود کم نداشتند و به لحاظ مدیریتی و تقوا و اخلاق هم خوب عمل کردند و دیگران هم با خود همدل و همراه کردند.
پرویز ادامه داد: در دولت دهم گروهی از این افراد به هر دلیلی کنار گذاشته شدند و البته نمیتوانیم بگوییم اگر کسی کنار رفت و فرد دیگری جایگزین شد به ذات اتفاق بد و نامناسبی است، بلکه قضاوت مشروط به این است که چه کسی جایگزین میشود. این فرد باید حداقل شایستگیهای فرد قبلی را داشته باشد که تغییرات از دولت نهم به دهم برخی اینگونه که بوده با رفتن یک مدیر کارآمد یک مدیر کارآمد دیگری به جای او آمده است. مثل آن هم تغییرات در حوزه بهداشت و درمان که آقایان پزشکیان و لنکرانی هر دو از نیروهای خدوم بودند و در حال حاضر هم خانم وحید دستجردی مدیری ارزشمند و خدوم است.
معاون فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی ایران تاکید کرد: پس صرف جابجایی افراد را نمیتوان محکوم کرد؛ مشروط بر اینکه فرد جدید صاحب صلاحیت باشد. در برخی جاها هم ممکن است لغزشهایی صورت گرفته باشد که اگر مسئولان متوجه اشتباه شوند، باید هرچه سریعتر جبران کنند تا عوارض و آثار منفی آن کمتر شود.
نقد دلسوزانه جدی گرفته شود
وی همچنین در جواب به این مساله که آیا نقدپذیری در حوزه فرهنگی دولت به اندازه کافی جاری و ساری است یا خیر؟ تشریح کرد: همانطور که میدانید من در سایت شخصیام هرگاه نکتهای را قابل ذکر و یا نقد بدانم منتشر میکنم که برخی دوستان میگفتند از نوشتن آنها خودداری کنم ولی به همان دوستان هم عرض کردم که مدیران حوزه فرهنگ 2 دسته هستند که یک دسته با اکثریت افراد متعلق به مدیرانی است که تعلق به حوزه فرهنگ ندارند و از جاهای دیگر وارد میشوند و چه قبل از ورودشان و چه پس از خروجشان از این حوزه دیگر اثری از آنها در حوزه فرهنگ نمیبینیم و دسته دوم که اقلیت مدیران فرهنگی را در خود دارد، شامل افرادی است که قبل از مدیریت هم در همین حوزه فعال بودهاند و پس از پایان مسئولیت هم باز به همین حوزه تعلق دارند که من خودم و آقای صفارهرندی از این دسته افراد میدانم.
پرویز در پایان اشاره کرد: مدیران دسته دوم ناگزیر هستند در جریان مسائل روز فرهنگی باشند و لازم است که اظهارنظر کنند. این افراد نمیتوانند ارتباط خود را با فرهنگ قطع کنند و همانطور که رهبر انقلاب فرمودند، اگر انتقادها دلسوزانه و به دور از تخریب باشد، میتواند طرح شود و این افراد هم برخود لازم میدانند اگر جایی نیاز به نقد باشد، تذکر دهند و مسئولان اجرایی هم باید تفاوت بین نگاه منتقدانه دلسوزانه را با بیان و نوشتههایی که به قصد تخریب مطرح میشوند، بدانند و به این نقدها توجه داشته باشند.
نظر شما