علی اصغر شیرزادی نویسنده و منتقد حوزه ادبیات داستانی همزمان با چهل و دومین سالگرد در گذشت جلال آل احمد در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: اولین آشنایی من در همان دوران نوجوانی با نثر جلال بود. یادم هست اولین کاری هم که از او خواندم، «مدیر مدرسه» بود. با وجود اینکه در آن زمان، مطالعه زیادی هم داشتم، اما نتوانستم آن کار را به عنوان داستان بپذیرم. جلوترهم که رفتم، کتاب «غربزدگی» وی را خواندم و باز همین عقیده را از حیث نثر و محتوا نسبت به آل احمد پیدا کردم.
وی ادامه داد: من در نثر جلال نوعی تاثیرپذیری از اندیشههای «فردید» را میبینم که خوب به نظر من برای نویسنده بودن شایسته نیست؛ چون آرای فردید آرای قابل اتکایی نیست و به نوعی از یکسویهنگری و نگاه متعصبانه رنج میبرد.
شیرزادی با اشاره به داستانهای کوتاه جلال آل احمد افزود: آل احمد را در ایران با داستانکوتاه بیشتر میشناسند، اما به نظر من این نگاه پدرخواندهوار که به او در حوزه ادبیات داستانی میشود، صحیح نیست و ناشی از عدم شناخت صحیح داستان است.
به اعتقاد نویسنده مجموعه داستان «دو سکه در یک جیب» تئوریهای موجود در داستانهای آل احمد در صورت پیاده شدن در بطن اجتماع یا به نگاهی متعصبانه منجر میشود و یا نوعی از سوسیالیزم بیابانی که پیشتر در کشورهای عربی مشاهده شده است.
شیرزادی در بخش دیگری از این گفتگو اظهار داشت: از طرف دیگر، خیلی از اتفاقاتی که آل احمد را به آن منتسب میکند در واقع ارتباطی به او ندارد. به عنوان مثال جریاناتی که وی را موسس کانون نویسندگان ایران میدانند، اشتباه است؛ چون موسس کانون فرد دیگری بود، اما جریانات سیاسی این موضوع را تا به امروز به گردن آل احمد انداختند.
شیرزادی تاکید کرد: نثر آلاحمد، نثری ریتمیک و عصبی است که البته خیلیها میپسندندش، اما کار تازهای نیست. او در نگارش کارهایی مثل حذف فعل انجام داده که خب در نوع خودش میتوان به آن توجه کرد، اما این موضوع ابداعی او نبوده است. پیش از او هم سابقه داشته و حتی در ادبیات کهن ایران نیز میتوان نشانی از آن گرفت.
وی در پایان تاکید کرد: نثر آل احمد در مجموع نثر سادهای است که بیشتر به شبه داستان شبیه است تا داستان.
نظر شما