۹ مهر ۱۳۹۰، ۹:۲۷

نقد کتاب/

رفتن، آمدن و حل معما

رفتن، آمدن و حل معما

رمان معمایی «آخر خط» نوشته مشترک پی‌یر بوالو و توماس نارسژاک، یک رمان خوب در این ژانر است که مطالعه آن به علاقه‌مندان داستان‌های معمایی توصیه می‌شود.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: «آخر خط» یک رمان معمایی جذاب است. اگر در یک کلام بخواهیم آن را توصیف کنیم، یک رمان ساده ولی دقیق است و همه‌چیز آن حساب‌شده است. بنابراین ممکن است در توصیف و تشریح آن به دوباره‌گویی و تکرار برسیم چون این رمان کلا خوب است.

باز هم در کلامی ساده باید گفت این رمان هیچ چیز ندارد ولی همه‌چیز دارد و این همه‌چیز هم به دلیل حساب‌شده بودن همه عوامل آن است. به نظر می‌رسد این موضوع هم به علت دخیل بودن دو نویسنده در نگارش آن باشد. اما این که هیچ چیز ندارد به معنی ساده بودن آن است. «آخر خط» کاملا از پیچیدگی‌های تو در توی رمان‌های معمایی به دور است. در عوض کشش فوق‌العاده‌ای دارد و با این‌که، داستانش جاسوسی نیست و یک مساله اجتماعی را شامل می‌شود، تعلیق‌های مناسب و فراز و فرود‌های به جایی دارد.

نویسندگان پی‌یر بوالو و توماس نارسژاک، شخصیت‌پردازی بسیار خوبی برای کاراکترهای داستانشان انجام داده‌اند. درگیری‌ها و چالش‌های درونی شخصیت «شاوان» یعنی نقش اول داستان، باورپذیر و پیش‌برنده کار است، یعنی سعی نشده از آن برای کند کردن سرعت داستان و اطناب بهره‌برداری شود. در عوض هنگامی که شاوان مشغول فکر کردن است، خواننده قدم به قدم در کشف ماجرا با او همراه می‌شود. این دو نویسنده با انتشار این رمان، ثابت کرده‌اند از قصه‌های ساده هم می‌توان رمانی پرکشش و جذاب استخراج کرد. به نظر می‌رسد همین دو نفره نوشتن، کمک زیادی به نویسندگان در شخصیت‌پردازی منطقی و نوشتن عکس‌العمل‌هایی که شخصیت‌ها باید انجام دهند، کرده است.

ترجمه عباس آگاهی هم که با داستان‌های جاسوسی، پلیسی و معمایی به خوبی آشناست، روان بوده و خواندن نثر کتاب را لذت‌بخش کرده است. آگاهی هم در بخش سخن مترجم در ابتدای کتاب، به قصه ساده آن اشاره دارد و می‌گوید دست‌مایه رمان موفق پلیسی می‌تواند به ساده‌ترین شکل آن محدود شود و نیازی به انبوه شخصیت‌های داستانی، واقعه‌های فرعی و تصنع نیست.

در خلق شخصیت‌ها اسراف نشده و هرکدام نقش خود را به خوبی در داستان ایفا می‌کنند و با سخنان خود حقایق را روشن می‌کنند. در این نوشتار همه سخن در همان خطوط اولیه گفته شد. اگر بخواهیم به شخصیت اول داستان یعنی پل شاوان و نقش شغلش در پیش بردن داستان اشاره کنیم، باز هم به همان موضوع حساب شدگی عوامل قصه برگشته‌ایم. مسئول رستوران قطار بودن و چند روز در سفر بودن، بهانه خوبی برای نبودن شاوان و روی دادن اتفاقات است. مضاف بر این که نبودن شاوان در خانه‌اش به معنی بودن در واگن رستوران قطار و پیگیری روند داستان در قطار است که بیشترش در ذهن شاوان می‌گذرد و حالت تحلیل گذشته را دارد.

قطار مسیر بین پاریس و نیس را می‌رود و می‌آید. شاوان مرتب در رفت و آمد بین این دو شهر است. این موضوع در ابتدا فقط شغل شاوان است اما در پایان یکی از گره‌های اصلی که منتهی به باز شدن گره بزرگ‌تر می‌شود، با متمرکز شدن روی همین موضوع سفر و شغل شاوان باز می‌شود. یکی از نکات جالب هم شخصیت لوسین است که در داستان هیچ عکس‌العمل بیرونی از او شاهد نیستیم و کارها و اعمالش فقط توسط دیگران روایت می‌شود. همین روایت‌ها هستند که شخصیت دیگر لوسیین را به شاوان و مخاطب کتاب، می‌شناساند.

«آخر خط» از نظر محتوایی کاملا درونگراست و واکاوی افکار درونی قهرمانش سهم مهم‌تری از عمل و عکس‌العمل‌های بیرونی دیگر شخصیت‌ها دارد. شاوان که یک مرد از طبقه متوسط است،‌ مانند یک کاراگاه به دنبال مقصر تصادف همسرش می‌گردد و استارت داستان در واقع از تصادف لوسین و مشکوک شدن‌ شاوان، می‌خورد و تا قبل از وقوع تصادف، بیشتر فضای داستان و شخصیت‌ها روایت و توصیف می‌شود.

اما نکته‌ای که خواننده را به تحسین وا می‌دارد، پایان‌بندی رمان است که آن هم مشمول همان بحث ساده بودن داستان است ولی نویسندگان به خوبی داستانشان را تا پای پایان‌بندی پیش‌آورده‌اند و به قدر کافی خواننده را پخته‌اند تا با بیان حقیقت، غافلگیر شود. پایان رمان نه ابهام دارد و نه معلق است. نویسندگان با تبعیت از نام کتاب ( شاید هم نام کتاب از پایانش نشأت گرفته باشد) شاوان را به آخر خط می‌رسانند. عنوان «آخر خط» هم ناظر به بسیاری از موضوعات این رمان است که می‌شود مفصل درباره‌اش صحبت کرد. وجود عنصر قطار، مسافرت و به آخرین ایستگاه رسیدن شاوان،‌ نمونه‌هایی از این موضوعات هستند.

اما پایان رمان با یک غافلگیری و یک روراستی و عزم راسخ همراه است. علت غافلگیری، لودویک عموی شاوان است و عزم راسخ هم در حرکات و دیالوگ‌های پایانی شاوان دیده می‌شود که با معرفی خود به پلیس و جدا کردن دستگاه حیات‌بخش از همسرش، ایستگاه آخرش را می‌سازد و به این ترتیب همه چیز به تعادل می‌رسد.

طرح جلد کتاب بسیار ساده است و به نظر می‌رسد می‌شد طرح مناسب‌تری برای آن برگزید. این کتاب سیزدهمین کتاب از مجموعه کتاب‌های نقاب است که جهان کتاب منتشر می‌کند و عباس آگاهی پیش از این 11 عنوان دیگر را برای این مجموعه، ترجمه کرده است.

---------------------------------

صادق وفایی

کد خبر 1420746

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha