۲۰ آبان ۱۳۹۰، ۱۱:۴۰

تابش خورشید دهمین آسمان امامت در صریا

تابش خورشید دهمین آسمان امامت در صریا

رباط کریم - خبرگزاری مهر: نیمه ماه ذی الحجه فرا رسید و دهمین خورشید آسمان پرفروغ امامت و ولایت تابیدن گرفت، سال 212 هجری، در "صریا" نزدیک شهر پیامبر "مدینه منوره" کودکی به دنیا آمد که با آمدنش منزل امام محمد تقی (ع) را نورانی، دل "سمانه مغربیه" بانوی گرانقدر و با فضیلت را شاد و عالمی را گلستان کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، خجسته باد قدومش و جان ناقابل مان فدای مقدمش، تهنیت باد بر جوادالائمه و اجداد طاهرینش علیهم السلام و بر صاحب العصر و الزمان مهدی موعود (عج) این ولادت با سعادت و مبارک، خاک پایش توتیای چشم ما شیعیان باشد که او از بهترین مردم روی زمین و برترین آفریده های الهی است.

نام مبارک "علی" بر خورشید دهم نهاده شد، کنیه "ابوالحسن" گرفت و بر نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب  و عسکری ملقب  و بر "هادی" و "نقی" مشهور شد.

حضرت امام علی بن محمد الهادی علیه السلام، امام و پیشوای ما شیعیان از مادری با فضیلت و قدر و منزلتی بالا زاده شد، مادری از زنان درست کردار و پاکدامنی که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد.وجود نازنین حضرتش درباره او(مادرش) فرمودند: مادرم عارف به حق من و اهل بهشت است.

شیطان سرکش به او نزدیک نمی شود، خداوند حافظ و نگهبان اوست و او در زمره مادران صدیق و صالحان قرار دارد.

حضرت امام علی النقی الهادی علیه السلام امام دهم شیعیان، پس از پدر بزرگوارش در سن هشت سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش 33 سال بود .

در این مدت حضرت علی النقی (ع) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت.

حضرت هادی (ع ) یک زن به نام سوسن یا سلیل و پنج فرزند داشته از جمله ابومحمد حسن علیه السلام، امام عسکری (ع ) که یازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت است.

امام دهم (ع ) دارای قامتی نه بلند و نه کوتاه بود. گونه هایش اندکی برآمده و سرخ و سفید بود ،چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود ، امام هادی (ع ) بذل و بخشش بسیار می کرد، امام آن چنان شکوه و هیبتی داشت که وقتی بر متوکل خلیفه جبار عباسی وارد می شد او و درباریانش بی درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمی خاستند.

خلفایی که در زمان امام (ع ) بودند: معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعین ، معتز همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی دیرینه داشتند و کم و بیش دشمنی  خود را ظاهر می کردند اما همه به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند  و این فضیلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه ، آزموده و مانند نیاکان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج ، وسعت دانش وی را دیده بودند.

امام دهم (ع ) نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را در مدینه عهده دار بود و لحظه ای  از آگاه کردن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی  نمی آسود بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت - یعنی  متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای  خصومت آمیز نوشت و به آن امام بزرگوار تهمتها زد و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) نسبت داد.

امام علی النقی علیه السلام، همچون نیاکان خود در برابر ناملایمات بردبار بود و تا جایی که مصلحت اسلام ایجاب می کرد با دشمنان حق و ناسزا گویان و اهانت کنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردباری برخورد می کرد چنانچه، "بریحه" عباسی - که از سوی دستگاه خلافت به سمت امام جماعت مکه و مدینه منصوب شده بود- از امام هادی علیه السلام نزد متوکل شکایت کرد و برای او نوشت: اگر خواهان حفظ مکه و مدینه هستی ، "علی بن محمد" را از این دو شهر بیرون کن زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و گروه زیادی از او پیروی کرده اند، متوکل امام را از کنار حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تبعید کرد.

هنگامی که امام از مدینه به سمت سامرا در حرکت بود، بریحه نیز همراه ایشان بود. در بین راه بریحه به امام گفت: تو خود می دانی که عامل تبعید تو من بودم. سوگند می خورم که چنانچه شکایت مرا نزد خلیفه ببری، تمام درختانت را در مدینه آتش می زنم، خدمتکارانت را می کُشم و چشمه های مزارعت  را کور می کنم. بدان که این کارها را خواهم کرد.

امام علیه السلام در جواب فرمودند:«نزدیک ترین راه برای شکایت از تو این بود که دیشب آن را نزد خدا بردم و من این شکایت را که بر خدا عرضه کردم نزد غیر او، از بندگانش نخواهم برد» بریحه چون این سخن را از امام شنید، به دامن آن حضرت افتاد،  تضرع کرد و از ایشان تقاضای بخشش کرد. امام فرمود: تو را بخشیدم.

آری این گونه است بخشش و رافت اسلامی در بزرگان و پیشوایان ما و این همه (دشمنی های دیرینه و بدخواهی ها) به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند.

امام هادی علیه السلام همان امام همامی است که شب هنگام به پروردگارش روی می آورد و شب را با حالت خضوع به رکوع و سجده سپری می کرد و بین پیشانی نورانی اش و زمین، جز سنگ ریزه و خاک حایلی وجود نداشت. از زمان حضرت امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق (ع ) و حوزه چهار هزار نفری آن دوران پربار ، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربیت شدند که هر یک مشعلدار فقه جعفری و دانشهای  زمان بودند  و بدین سان پایه های دانشگاه جعفری و موضع فرهنگ اسلامی ، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شیعه از دوره حضرت رضا (ع) به بعد از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند و اگر این فرصت مغتنم در زمان امام جعفر صادق (ع ) پیش نیامده بود، معلوم نبود سرنوشت این معارف مذهبی به کجا می رسید؟

به خصوص که از دوره زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر (ع ) به بعد دیگر چنین فرصتهای وسیعی برای تعلیم و نشر برای امامان بزرگوار ما - که در برابر دستگاه عباسی دچار محدودیت بودند و تحت نظر حاکمان ستمکار - چنان که باید و شاید پیش نیامد.

شاگردان زیادی در طول امامت حضرتش نزد ایشان تربیت شدند، چنانچه شیخ طوسی اظهار می دارد، تعداد شاگردان امام هادی علیه السلام بالغ بر 185 نفر بوده است که در میان آنان چهره های برجسته علمی و فقهی فراوانی نظیر، ایوب بن نوح ، حسن بن راشد، حسن بن علی ناصر، عبد العظیم حسنی و عثمان بن سعید که دارای تالیفات گوناگونی بودند نیز دیده می شود.

در خصوص امام هادی علیه السلام و شیعیان ایشان در ایران می توان گفت در زمان امام، قم مهمترین مرکز تجمع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و ائمه طاهرین وجود داشت.

در کنار قم، دو شهر آبه (یا آوه) و کاشان نیز تحت تأثیر تعلمیات شیعی قرار داشته و مردم این شهرها از بینش شیعی مردم قم پیروی می کردند.

در میان اصحاب امام دهم ، برمی خوریم به چهره هایی چون " علی بن جعفر میناوی " که متوکل او را به زندان انداخت و می خواست بکشد. دیگر ادیب معروف ، ابن سکیت که متوکل او را شهید کرد. دیگر از یاران حضرت هادی (ع ) حضرت عبدالعظیم حسنی است و ....سرانجام امام دهم شیعیان علیه السلام هم در سال 254هجری  به وسیله زهر به شهادت رسید  در سامرا در خانه ای  که تنها فقط فرزندش امام حسن عسکری بر بالین او بود. معتمد عباسی امام دهم را مسموم کرد و در همان خانه ای که در آن بیست سال زندانی و تحت نظر بود، به خاک سپرده شد و از این سال امام حسن عسکری پیشوای حق شد و بار تعهد امامت را بر دوش گرفت .

کد خبر 1457076

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha