به گزارش خبرنگار مهر، دیر زمانی است که ایرانیها و حتی برخی دیگر از جوامع، در آغاز فصل زمستان مراسمی بر پا می کنند که در میان اقوام مختلف، نامها و انگیزه های متفاوتی دارد. در ایران و سرزمینهای هم فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام "شب چله" یا همان "شب یلدا" نام برده می شود که همزمان با شب انقلاب زمستانی است.
"یلدا" نماد یادهاست، یادهایی برای اندیشیدن و همراهی؛ یلدا حامل پیام با هم بودن است؛ مردم ایران در فرهنگ خود طولانی ترین شب سال را با نام "یلدا" به ثبت رساندند تا مجالی پیدا شود برای با هم بودن و از آرزوهایی گفتن که شاید فقط در چله نشینی باید طعم شیرین آن را چشید.
شب یلدا، شب اول دیماه است؛ در باور مردم مانده که در روز اول دیماه نور از کمترین حد خارج می شود و به تدریج از آن روز به بعد بر میزان نور افزوده می شود و به این دلیل آن را "میلاد اکبر" می نامند.
در فرهنگ عامیانه مردم، "شب یلدا" شب دوستی است، شب کارهای خیر؛ مردم ایران که قبلا کشاورز یا دامدار بودند، آموخته اند تا سرمای زمستان را بهانه ای برای دور هم جمع شدن و جشن پایان سال زراعی قرار دهند؛ شب آرزوها، آرزوهای یلدایی چله نشیان که گفتن و شندینش فقط در شب یلدا لذت دارد.
قصه گویی پدر بزرگ و مادر بزرگها که شاید سالیان پیش برای کم سن و سالها جذابیتی وصف ناپذیر داشت اما امروز شاید به دلیل وجود رادیو و تلویزیون و... کمتر مورد توجه قرار گیرد.
در هر حال، حضور یلدایی اقوام و آشنایان در کنار یکدیگر جلوه ای از فرهنگ کهن این مرز و بوم را برای همگان در معرض دید قرار داده است ولی متأسفانه در برخی مواقع، فلسفه این شب رؤیایی به فراموشی سپرده شده و تنها از این همه یادگاری، آجیل و هندوانه را برداشته ایم تا به جای زینت سفره قلبهایمان، سفره خوراکمان را آویز ببندیم.
"یلدا" چگونه پدید می آید؟
خورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین ترین نقطه افق جنوب شرقی می رسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب می شود؛ اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره به سوی شمال شرقی باز می گردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است.
به عبارت دیگر، در شش ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانه روز خورشید اندکی پایین تر از محل پیشین خود در افق طلوع می کند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین ترین حد جنوبی خود با فاصله 5.23درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد.
از این روز به بعد، مسیر جابجاییهای طلوع خورشید معکوس شده و مجدداً به سوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز می گردد. آغاز بازگردیدن خورشید به سوی شمال شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته می شد و آن را گرامی و فرخنده می داشتند.
جشن "شب یلدا" آیینی هفت هزار ساله
"شب چله" یا "شب یلدا" جشنی است با پیشینه ای به درازای دستکم هفت هزار سال و یادگاری از مهرپرستی و آیین میترائیسم. این جشن همچون نوروز، سیزده بدر، جشن چهارشنبه سوری، مهرگان و... پس از یورش و شکست ایرانیان از مقدونیان، اعراب، مغولها و تُرکان همچنان، پابرجا مانده و هر سال در سراسر خانههای ایرانیان برپا می گردد.
دهخدا می گوید:" یلدا " واژه ای سریانی است به معنای میلاد و تولد؛ همه چیز از ایران و آیین مهر و جشن ظهور میترا آغاز می شود که در گردشی به وسعت کل تاریخ، دوباره به ایران بازگشته است.
واژه "یلدا" یک واژهی سریانی – از گویشهای آرامی در شمال میان رودان- به معنای زایش و زادروز است، چراکه این جشن، جشن زایش و رو به فزونی گذاردن خورشید(مهر یا میترا) است.
دستکم هفت هزار سال پیش، نیاکان ما ایرانیان یعنی قوم آریا پیش از سه تکه شدن و واگرایی درونی، به دانش گاهشماری دست یافته و دریافته بودند که واپسین شب آذرماه و نخستین شب زمستان، بلندترین شب سال است؛ در بخشی از شاهنامه فردوسی میخوانیم: نباشد بهار و زمستان پدید/ نیارند هنگام رامش نوید.
از این بیت می توان دریافت که ایرانیان به این دانش، هرازان سال پیشتر دست یافته بودند؛ به روایتی، یلدا، روز تولد میترا و مسیح است اما شهرت این شب در ادبیات به دلیل همان طولانی ترین شب سال بودن آن است.
"شب یلدا" طولانی ترین شب سال
به اعتقادی، ایرانیان قدیم، شادی و نشاط را از موهبتهای خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیده های اهریمنی می پنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنتهای دیگر، در واقع بیانگر این حقیقت است که ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شکرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا می کردند و پیروزی نیکی بر بدی، روشنایی بر تاریکی و داد بر ستم را گرامی می داشتند.
شب یلدا نیز یکی از این موارد است؛ در دوران کهن، شب مظهر تاریکی و تباهی و وحشت بوده و اغلب سعی می کردند که شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد. تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد، شب یلدا طولانی ترین شب است، یعنی تسلط تاریکی بر زمین از تسلط نور خورشید و روشنایی می کاهد و چون فردای این شب روشنایی بر ظلمت غالب و روز طولانی می شود، ایرانیان تولد دوباره خورشید را که مظهر روشنایی است جشن می گیرند.
همچنین در ایران کهن هر یک از 30 روز ماه، نامی ویژه دارد که نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست. در هر ماه روزی را که نام روز با نام ماه یکی باشد، جشن می گرفتند؛ دیماه، در ایران کهن، چهار جشن، داشت. نخستین روز دیماه و روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم، سه روزی که نام ماه و نام روز یکی بود.
در این 30 روز ماه، سه روز آن "دی" نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن می گرفتند؛ امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دیماه یا شب یلدا را جشن می گیرند، یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال.
فال حافظ و شاهنامه خوانی در "شب یلدا"
با نگاهی به آداب و رسوم اصیل شب یلدا می توان تا حدودی به این نتیجه رسید که "یلدا" نیز عیدی دیگر برای ایرانیان به شمار می رفت که در آن، همگان گندم سبز کرده، سفره گسترانیده و به دیدار اقوام و آشنایان می روند.
در این شب مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند. در برخی از نقاط ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد؛ نقل خاطرات و قصه گویی پدر بزرگها و مادر بزرگها نیز یکی از مواردی است که "یلدا" را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند، اما همه اینها ترفندهایی است تا خانواده ها دور هم جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی و صفا سحر کنند.
"یلدا" در میان آذربایجانیها و اردبیلیها/ هدایایی برای تازه عروسها
شب یلدا در آیین مردم نقاط مختلف کشور به شیوه های متنوعی جشن گرفته می شود که به چند نمونه آنها اشاره می شود:
مردم خطه آذربایجان در این شب برای دختری که نامزد خانواده است با تازه عروسها، هدایایی می فرستند که اطرافش با هندوانه و شال قرمز بزرگی که گرداگرد آن انداخته اند تزئین شده، چرا که معتقدند شال قرمز باعث خوشبختی شادی و بخت زیبای عروس می شود.
در اردبیل رسم است که مردم چله بزرگ را قسم می دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولا گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می خورند.
"آوکونوس" یکی از خوراکیهای "شب چله" در گیلان و مازندران
"آوکونوس" یکی از میوه هایی است که در منطقه گیلان و مازندران در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می ریزند، خمره را پر از آب می کنند و کمی نمک هم به آن می افزایند و در خمره را می بندند و در گوشه ای خارج از هوای گرم اطاق می گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می شود. آوکونوس در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده یافت می شود و هر وقت هوس کنند، ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خمره بیرون می آورند و آن را با گلپر و نمک در آفتاب می خورند.
مردم اقوام شمالی کشور نیز تمام وسائل شب یلدا را با تزئین، به همراه ماهی بزرگ تزئین شده ای برای عروس پیشکش می برند؛ در گیلان و مازندران، هندوانه را حتما فراهم می کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی کند و در زمستان، سرما را حس نخواهد کرد.
در کرمان چوبها به طلا تبدیل می شوند!
مردم کرمان تا سحر انتظار می کشند تا از قارون افسانه ای استقبال کنند؛ قارون در لباس هیزم شکن برای خانواده های فقیر تکه های چوب می آورد؛ این چوبها به طلا تبدیل می شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می آورند!
هویج پلو، غذای ویژه سفره "شب یلدا" در شیراز
در شیراز نیز میزبان سفره ای می اندازد که بی شباهت به سفره هفت سین نیست، سفره ای متشکل از آینه و قاب عکس حضرت علی(ع) ، یکی دو شاخه گل لاله، چند شمع زیبا و رنگین و ظرفهایی از اسپند به همراه میوه ها و تنقلات مخصوص این شب و البته حلوا ارده و رنگینک و ارده شیر و خرما و انجیر؛ غذای ویژه سفره شب یلدا نیز در شیراز هویج پلو است. مردم این خطه معتقدند در این شب افرادی که گرم مزاج هستند باید از انواع خوردنیهای سرد مانند هندوانه و برعکس گرم مزاجان، از انواع خوراکیهای سرد مانند خرما، رنگینک، انجیر و ارده شیر بخورند.
"آیین یلدا" در استان مرکزی سه شب متوالی برگزار می شود
آیین شب یلدا در استان مرکزی از دیرباز در سه شب متوالی باعناوین شب "چلهبزرگه"، "چله وسطی" و" چله کوچیکه" برگزار می شده و خویشان و دوستان سفرهای از مهر را می گشودند و از هر دری سخنی می گفتند؛ یکی از آیینهای ویژه یلدا در استان مرکزی، دیدار بزرگان و سالخوردگان فامیل بوده است. در شبهای چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور کرسی چوبی جمع می شدند و به قصههای بزرگترها گوش می دادند.
زنان و دختران روستایی در گرگ و میش شبهای چله در تکاپو و هیجانی خاص، ملزومات غذا و تنقلات ویژه این شب را مهیا کرده وبرای گذران ساعات خوش در کنار فامیل لحظه شماری می کردند. آنان در سینی های قدیمی مسی، درفضای دوده گرفته آشپزخانه های قدیمی، انواع میوه و تنقلات به ویژه هندوانه، انگور، تخمه و نخودچی کشمش و خرما را مهیا می کردند.
دراین شب استثنایی پس از صرف شام و خواندن دعای شکر درپای سفره، همگان در کنار هم، از شادیها و غمها، موفقیتها، اعتقادات، امیدها و بیمهایشان میگفتند.
بزرگترها و ریش سفیدان فامیل در این شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ، سعدی و فردوسی خاطرات و داستانهای کهن ایران زمین را برای اعضای خانواده نقل می کردند.
در شب یلدا، بزرگترها با کودکان هم بازی میشدند، "پر یا پوچ" بازی و مشاعره از جمله بازیهایی است که در شب چله در مناطق مختلف استان مرکزی با مشارکت همه اعضای خانواده رواج داشته است.
این آداب و رسوم تا ۵۰سال پیش در شهر اراک و سایر مناطق استان مرکزی به شکلی فراگیر وجود داشت اما اکنون به ندرت می توان چنین جلوه هایی را به چشم دید.
فرستادن "خونچه چله" از سوی داماد به عنوان هدیه زمستانی عروس قزوینی
مردم استان قزوین نیز همچون دیگر هموطنان ایرانی، این آیین کهن را با رفتن به خانه بزرگترها می گذرانند؛ به عقیده بزرگترها آوردن میوههای مختلف خشک و تر و میوه های سرخ خام که به "شب چره" معروف است، همراه با خوراکیهای دیگر شگون داشته و زمستان پر برکتی را نوید می دهد.
در بعضی مواقع که مادر بزرگها در آوردن تنقلات تأخیر می کنند، کوچکترها شعر "هر که نیارد شب چره/ انبارش موش بچره" سر می دهند که با این شعر، مادربزرگ در آوردن "شب چره" تعجیل می کند.
دراین شب اغلب مردم قزوین با خوردن سبزی پلو با ماهی دودی و سپس هندوانه، انار، انواع تنقلات از جمله کشمش، گردو، تخمه، آجیل مشکل گشا و انجیر خشک، شب نشینی خود را به اولین صبح زمستانی گره می زنند.
به عقیده مادر بزرگهای قزوینی اگر دراین شب ننه سرما گریه کند باران می بارد، اگر پنبههای لحاف بیرون بریزد برف میآید و اگر گردنبند مراوریدش پاره شود تگرگ میآید.
یکی دیگر از آداب و رسوم "شب یلدا" فرستادن "خونچه چله" از سوی داماد به عنوان هدیه زمستانی برای عروس است. در این خونچه برای عروس پارچه، جواهر، کله قند و هفت نوع میوه مثل گلابی هندوانه، خربزه، به و سیب با تزئینات خاصی فرستاده می شود.
تهرانیها هرساله برای حفظ سنتهای قدیم در لابلای زندگی مدرنیته، یلدا را جشن می گیرند
یلدای تهران قدیم نیز با میوههای تازه فصل پاییز، میوه های خشک شده تابستان، آجیل مخصوص، شیرینی و هندوانه به صبح میرسید؛ تهرانیان قدیم درهمه اعیاد خود، سنت حسنه جمع شدن افراد خانواده در منزل بزرگتر خانواده را داشته و همه فرزندان خانواده در منزل مادر و پدر جمع می شدند.
از سنن یلدای تهران، صرف میوه های تابستانی از جمله هندوانه است که به دلیل نزدیکی مراکز کشاورزی با تهران، هندوانه در خوراکیهای شب یلدای تهرانیان قرار گرفته است؛ آجیل شب یلدا نیز از دیگر مصروفات تهرانیهاست که ترکیب آن نشانی از اعتقاد و تجربه اهالی تهران قدیم به خواص گوناگون میوه های خشک شده است که با عنوان " آخشیج "(تضادها) کاربرد داشته ولی تهرانیها شب یلدا را همه ساله جشن می گیرند تا سنتهای زیبای قدیم در لابلای زندگی مدرنیته شهرنشینی شان حفظ شود.
"شب یلدا" در خراسان به " شب چله " معروف و دارای پیشنیه دیرینه ای است
شب یلدا در خراسان به " شب چله " معروف و دارای پیشنیه دیرینه ای است و مردم دراین شب با شرکت در شب نشینیهای طولانی و خوردن انواع میوه و تنقلات سعی در بهتر گذراندن طولانی ترین شب سال دارند. مردم این منطقه برای استقبال نخستین روز از سردترین فصل سال تا آنجا که توان مالی دارند، در خرید میوههای مخصوص شب یلدا مانند هندوانه، انار و خربزه کوتاهی نمی کنند.
بردن هدیه به خانه عروس با عنوان " شب چلهای " از دیگر مراسم شب یلدا در استان خراسان به ویژه مناطق جنوبی این استان است. در این شب برای دخترانی که به تازگی نامزد شدهاند،ازسوی خانواده داماد، هدایایی فرستاده می شود و خانواده های عروس و داماد دور هم جمع می شوند؛ در این شب، افراد با جمع شدن در خانه بزرگ فامیل، خواندن شعر و داستان، خوردن شیرینی ، آجیل و انواع تنقلات، بلندترین شب سال تا پاسی از شب بیدار می مانند.
برگزاری آیین"کف زدن" در "شب یلدا" از آیینهای ویژه مردم استان خراسان جنوبی
یکی از آیینهای ویژه شب یلدا در استان خراسان جنوبی، برگزاری مراسم "کف زدن" است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به "بیخ" مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام "تغار" میریزند.
مردان و جوانان فامیل با دسته ای از چوبهای نازک درخت انار به نام "دسته گز" مایع مزبور را آنقدر هم می زنند تا به صورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف کند. کف آماده شده با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده می شود.
در این میان، گروهی از جوانان قبل از شیرین کردن کفها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان می افزایند.
"یلدا" در سیستان و بلوچستان
مردم استان سیستان و بلوچستان نیز براساس یک سنت دیرینه در شب یلدا در خانه بزرگ قوم خویش گردهم میآیند و به قصه هایی که پدربزرگها و مادر بزرگها برایشان نقل می کنند، گوش می دهند.
برگزاری جشنها و نشستهای خانوادگی همراه با گروهی از اعتقادات اسطوره ای، شبی خاطرهانگیز را برای خانواده های زاهدانی به خصوص کودکان و نوجوانان فراهم می کند؛ گفتن قصه ، گرفتن فال حافظ ، بازیهای دسته جمعی نظیر گل یا پوچ و بیان لطیفه و خاطره را می توان از سرگرمیهای شب یلدا در این منطقه عنوان کرد.
"مهره ریزی" یکی از قدیمیترین رسوم "شب یلدا" در همدان
در همدان فرزندان، شب یلدا را در خانه پدر و مادر می گذرانند و همه فامیل دور هم جمع می شوند. در این شب آجیل محلی مرکب از گردو، بادام، کشمش، سنجد، نخود، مویز، تخمه خربزه و هندوانه را بر روی کرسی ریخته و می خورند؛ البته خوردن هندوانه نیز از ملزومات است.
یکی از رسوم قدیمی این شب "مهره ریزی" است که تا چند دهه قبل از جمله تفریحات این شب بوده است؛ بر اساس این سنت هر یک از اعضای حاضر در جمع، پیر و جوان و زن و مرد شیئی متعلق به خود را درون کوزه ای کوچک به نام "بستوله" یا "قوزوله" که بر روی کرسی قرار داشت، می ریختند، بعد یک دختر بچه با چادر توری قرمز کنار کوزه می نشست و دست در کوزه می کرد و شیء را بیرون می آورد و شخصی که مالک شیء بود، اعلام کرده و بزرگ فامیل دیوان حافظ را برداشته و به نیت آن شخص فال می زد؛ عامه مردم اعتقاد دارند که حافظ سرنوشت آنها را طی سال آینده بیان می کند.
....................................
خدیجه سیاسر نژاد
نظر شما