به گزارش خبرنگار مهر، به همت مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با حضور محسن نفر و اسماعیل بنی اردلان نشست فلسفه هنر و فلسفه موسیقی عصر روز گذشته سوم بهمن ماه در سالن نشستهای مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست «اسماعیل بنیاردلان» طی سخنانی گفت: وقتی صحبت از فلسفه و هنر میشود برای بررسی تاریخی این مسأله باید به یونان و غرب رفت. امروزه نظام زیباییشناختی جدید قواعد و نظام خاص خودش را دارد و با قواعد زیبایی شناسی جدید، زیباییشناسی در سنت شرق و ایران وجود ندارد.
وی با بیان اینکه زیباییشناسی جدید در هنر سنتی ما وجود ندارد، افزود: سؤال اول در این بحث این است که مجموعهای که تحت عنوان آثار هنری از آن نام میبریم متعلق به نظام زیباییشناسی جدید است و در این نظام باید ببینیم نسبت هنرمند با حقیقت هستی چه بوده است؟
این کارشناس هنر در ادامه سخنانش با اشاره به اینکه هنر هر زمان متناسب با تفکر آن زمان است، اظهار داشت: اگر با نظام زیباییشناسی جدید به بررسی آثار هنری گذشتگان بپردازیم مسلما پاسخگو نخواهد بود و با زیباییشناسی جدید نمیتوان هنر یونان قدیم را بررسی کرد.
این محقق و استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه ویژگی هنر سنتی این است که هنر گذشته با اخلاق و عشق پیوند داشت، بیان کرد: زیبایی عصر جدید با اخلاق و عشق پیوند ندارد و هنر در حوزه شناخت هم توان ورود دارد حتی با نظام زیباییشناسی جدید نمیتوان به سمت حکمت یونان برگشت.
وی با بیان اینکه مبانی فرهنگ و تمدن غرب در فلسفه یونان موج میزند، گفت: وقتی به سنت خود رجوع میکنیم حقیقت معنای ظهور و انکشاف دارد.
وی در ادامه سخنانش به پیدایش ریاضیات اشاره کرد و گفت: ریاضی در تمدن جدید با فیثاغورث اهمیت پیدا کرد یونانیان با نگاه به طبیعت تناسب را درک میکردند. ایرانیان با وجود اینکه ریاضیات در سنت ایرانی قبل و بعد از اسلام حضور داشت اما هنرمند ایرانی تناسب را رعایت نمیکرد و علت آن این است که نگاه هنرمند ایرانی با نگاه هنرمند غربی فرق میکرد.
این کارشناس در ادامه سخنانش افزود: اساساً هنر کلا از نگاه شرقیها و خصوصا در نگاه ایرانیان مبنی بر حضور است نه حصول، هنرمند به مدد خیال صور حقایق را در عالم خیال شهود میکرد، اگر ایرانیان طبیعت را نگاه میکردند نمیخواستند طبیعت را نقاشی کنند در طبیعت به دنبال آن بودند که حُسن و زیبایی را نشان دهند.
در ادامه این نشست محسن نفر به ارائه سخن پرداخت و با طرح این پرسش که موسیقی و موسیقی چه کاری برای فلسفه میتواند انجام دهد، گفت: قرنهاست که موسیقی در ایران حضوری زنده دارد پیش از اسلام موسیقی بر صدر مینشست و ارج میدید و ارج آن مشکور بود.
وی افزود: در دوره اسلامی موسیقی وضعیت نامشخصی پیدا کرد و علت آن این است که فلاسفه به سراغ موسیقی نرفتند و موسیقی را در جایگاه خودش برای مردم تعریف نکردند.
این محقق و استاد دانشگاه با این پرسش که موسیقی چه خاصیتی دارد که فیلسوف باید ریاضیات، حساب و موسیقی بداند افزود: موسیقی جزو ریاضیات محسوب میشود و سیر عقلانی دارد. حساب و محاسبات رقم و اعداد را به وسیله ریاضیات میتوان فهمید و به زبان آورد و صدا و نغمه هستی را از طریق موسیقی میتوان شنید. شاید موسیقی نغمه و صدای حقیقت باشد که فیلسوف میخواهد بشنود.
وی در ادامه سخنانش اظهار داشت: نسبت میان فواصل و پردهها در موسیقی وجود دارد که در کار رقم و عدد میگنجد و ریاضیدان و فیلسوف به این کار میپردازند مثلا فارابی به موسیقی پرداخت.
وی با بیان اینکه توازن و اعتدال آدمی به قلمرو خرد بستگی دارد، گفت: تعداد کمی از آثار موسیقی در قلمرو خرد است و مملکتی موسیقی و هنر دارد که سازماندهی سیاسی و اقتصادی داشته باشد، اگر ردیف موسیقی ایرانی را در نظر بگیریم بیش از ۷۵ درصد موسیقی ما تعادل وجود دارد.
این کارشناس هنر با بیان اینکه فلسفه برای موسیقی سه جایگاه خرد، احساس و هیجان مشخص میکند، بیان کرد: اگر فلسفه این سه جایگاه را برای موسیقی مشخص کند مطلق موسیقی مورد بیمهری قرار نمیگیرد، اگر فیلسوف به موسیقی توجه نکند نمیتواند مردم و مخلوقات خدا را ببیند و مدینه فاضلهای را توصیف میکند که جز فیلسوفان و نخبگان، دیگران در آن راهی ندارند.
نظر شما