۱۷ اسفند ۱۳۹۰، ۱۱:۲۲

گفتگو مهر با محمدرضا اصلانی:

شوشتر و دزفول خواهر خوانده هستند/ دزفول "ونیز" خشک

شوشتر و دزفول خواهر خوانده هستند/ دزفول "ونیز" خشک

اهواز - خبرگزاری مهر: محمدرضا اصلانی شاعر و کارگردان شوشتر و دزفول را خواهرخوانده های یکدیگر توصیف کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، یک روز پس از برگزاری پنجمین جشن راهنمایان گردشگری ایران به میزبانی خوزستان، فرصتی به دست آمد تا به همراه برخی از میهمانان برنامه، با برنامه ریزی از پیش انجام شده به شمال غربی و شرقی خوزستان سفر کنیم.

در این سفر محمدرضا اصلانی شاعر و کارگردانی که شاعرانگی را به سینمای مستند ایران آورد هم حضور داشت. گرایش محمدرضا اصلانی به روایتهای کهن و اساطیری باعث شده تا آثار در خور ستایشی را تولید کند که از جمله آنها می توان به فیلم «آتش سبز» و سریالهای «سمک عیار»، «منطق الطیر» و…اشاره کرد.

سفر به خوزستان برای فیلمساز و شاعری چون او که در دهه ۴۰و ۵۰ در خوزستان فیلم ساخته و شاعرانش را می شناسد باعث شد تا بار دیگر روایتهایی تازه از زبان فرهیخته ای چون او بشنویم.

آقای اصلانی سفر به خوزستان در این موقع از سال را چگونه ارزیابی می کنید؟
سفر گر چه ارتجاعی پیش آمد و برنامه ریزی نشده بود، چون من سفرهایم را با برنامه ریزی انجام می دهم. ولی جالبی این سفر به نوع برنامه ریزی بود که توسط دیگری انجام شده بود. این سفر یک نوع طراوت داشت که این طراوت نوعی برنامه ریزی و نگاه به همراه داشت که آن را زنده نگاه می دارد. سفر مرا به کنجکاوی و کشف وا می دارد.
 
تا چه میزان با استان خوزستان آشنایی دارید؟
سالها پیش به خوزستان سفر کرده بودم و در در دهه ۴۰و ۵۰در شوشتر و دزفول هم کار کرده ام و هم زندگی. از نظر من این دو شهر خواهرخوانده هم هستند. همانطور که عطرهای اشکانی و بین النهرین با هم سنخیت دارند، دو شهر شوشتر و دزفول هم شباهتهای فراوانی از نوع ساختاری و معماری دارند. وقتی قدم در بافت تاریخی دزفول گذاشتم و خاطرات گذشته را مقایسه کردم با شرایط دردناکی مواجه شدم. محله های آن موقع دزفول مثل یک جواهرخوش بافت بودند. از نظر من دزفول ونیز است ولی ونیز خشک. اینکه به دزفول و شوشتر این همه بی توجهی شده، نمی توانم بگویم کاملا به چه عاملی بستگی داشته است، به بی فرهنگی و نا آگاهی و هر عامل دیگری بستگی داشته باشد این بی توجهی خیلی دردناک است.
 

در این سفر خوزستان را چگونه دیدید؟
خوزستان به قدری جذبه دارد که شما هر بلایی سر خوزستان شگفت انگیز بیاوری خوزستان هنوز زنده و در این سفر متوجه شدم با تمام بلاها و بی توجهی هایی که سر این استان آمده خوزستان هنوز زنده است و نفس می کشد؛ قرار نیست فقط از تاریخ و معماری خوزستان حرف بزنیم بلکه کل طبیعت این استان سراسر بار دراماتیک دارند. وقتی به سنگهای درون طبیعت نگاه می کنی آنها را رها شده نمی بینی بلکه با سنگهایی به هم منطبق شده مواجه می شوی که دارند همدیگر را سامان می دهند.
 
واقعا چند هزار سال از این با هم منطبق شدن می گذرد و هیچ آسیبی به آنها وارد نشده است؟
من به دلیل عشقی که به وطنم دارم در مقابل ناملایمات ایستادگی کردم و ماندم و قصد مهاجرت نکردم. چون عاشق این سرزمین و دارایی هایش هستم. با حضور در کنار مردم عشایری که در نوع پوشش و گویششان داستانها نهفته است، به دلیل نوع زندگی شان متوجه رنجهایی شدم که مرا به فکر فرو برد. درست است که زندگی خشنی دارند اما این افراد به دلیل تولیدات دامی و عشایری، نان آوران این مملکت بوده و هستند که الان برای تامین نان و آب خودشان با مشکل مواجه هستند. به نظرم هراس آور است. با این حال با حضور در کنار آنها احساس مقاوم بودن می کنی، احساس شادی به تو دست می دهد.
 
شما در نتیجه سفرهای فراوان به درون و برون کشور از مشاهدات فراوانی برخوردار بوده اید. اما آنچه باعث می شود در سفر به خوزستان به حیرت وا داشته شوید و خاطرات گذشته تداعی شود چه بوده است؟
من غرق طبیعت خوزستان شدم. من در نتیجه مشاهدات خود در کنار همه طبیعت رنگارنگی که هیچ طراح لباسی نمی تواند به خود جرات دهد چنین نقشی را طراحی کند با بی رنگی هایی که در خود رنگ و مفهوم داشت مواجه شدم که برایم لحظه های جاودانه ای را به وجود آوردند. این ذهنیت از یک بینش تاریخی به وجود می آید. در طول یک مسیر با جلوه های متنوعی مواجه شدم که برای مشاهده همه آن جلوه ها باید در طول یک سال چند بار به خوزستان سفر کنم تا با این پدیده های طبیعی مواجه شوم، اما من در این سفر همه این جلوه ها را یک جا دیدم.
 
جشن راهنمایان گردشگری ایران فرصتی بود تا به خوزستان سفر کنید. قطعا برای نخستین بار بود که در جمع چنین صنفی حضور به هم رسانده اید این رویداد را چگونه دیدید؟
کار ساماندهی تعداد ۵۵۰ راهنما و مهمان از سراسر کشور کار عظیمی بود. من دیدم که این رویداد به همت تعداد انگشت شماری مدیریت می شد که با وجود همه سختی و خستگی ها، اما یک شکنجه لذت بخش بود. علاوه بر دعوت این همه مهمان، با محبت نگه داشتن کار عظیمی بود. یک اراده معطوف با عشق در برگزاری چنین رویدادی نقش داشت. در این جشنواره تنها شاهد گردهمایی راهنمایان و مهمانان از سایر استانها نبودیم، بلکه جمع شدن اقوام مختلف از سراسر ایران از مهمترین ویژگی جشن راهنمایان گردشگری بود. اینکه این همه اقوام بدون هژمونی قدرت بتوانند کنار یکدیگر قرار بگیرند نشانه این است که ملت معنا و مفهوم دارد.
راهنمایان گردشگری در پنجمین جشن راهنمایان فقط نقش راهنما را نداشتند بلکه انتقال دهنده فرهنگ یک ملت بودند که اقوام ایرانی همه تشکیل دهنده همین ملت هستند. بی تعارف می گویم که جشن راهنمایان گردشگری ایران مهمترین رویداد برای همبستگی و آشنایی اقوام ۳۰سال گذشته است. این یک رویداد الگو دهنده است. خوزستان باید خوشحال باشد که میزبان همه اقوام و همه ی این مهربانی بوده است. این ملت با این همه تنوع قومی لازم است که حول چنین رویدادهایی گرد هم بیایند و به یک وحدت برسند. این جشن فرصتی را فراهم آورد تا انتقال دوستی از قومی به قوم دیگر به وجود آید.
 
....................................
 
گفتگو: مجتبی گهستونی
کد خبر 1553824

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha