به گزارش خبرگزاری مهر، این جلسه به بررسی دو مجموعه شعر "تو سیب و گندم، تو خود حوا" و "تو بودی و خورشید نبود" اثر محمد مرادی پرداخت.
محمد مرادی، دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی است و با کتاب اول خود برنده جایزه کتاب فصل سال شده و کاندیدای دریافت جایزه کتاب سال نیز هست.
در این جلسه فرزانه معینی، فرشید سادات شریفی و مجتبی صادقی به نقد و بررسی مجموعه شعرهای محمد مرادی پرداختند.
در ابتدای جلسه فرزانه معینی در ارتباط با نام مجموعه شعرهای مرادی گفت: فکر میکنم انتخاب نامهای بلند برای مجموعه شعرها یک سبک کاری مخصوص محمد مرادی باشد. ما این نمونه کار را در سینما با آقای رسول صدرعاملی دیدهایم که همه فیلمهایش، عناوینی بلند دارند.
وی در ادامه به زبان شعری محمد مرادی در این دو مجموعه پرداخت و گفت: در این دو مجموعه شعر ما با انواع قالبهای شعری سر و کار داریم. از رباعی گرفته تا شعر نیمایی، شعر سپید و همینطور غزل. برای همین من با یک دستهبندی ابتدایی تمرکزم را بر روی غزلها میگذارم و درباره زبان غزلها صحبت میکنم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: برای اینکه بدانیم زبان غزلهای مرادی چگونه است ابتدا باید به مجموعه رفتارهای شاعر با واژهها توجه کنیم چون اصلیترین عنصر زبان، واژه است. در مجموعههای مرادی بسامد واژههای مرتبط با زندگی روزمره و واژههای محاورهای بسیار بالاست، واژه هایی که اغلب رنگ و بوی شاعرانه هم ندارند اما شاعر تلاش کرده به آنها رنگ و بوی شاعرانه بدهد که گاهی موفق بوده و گاهی خیر. به عنوان مثال یک نمونه از این واژهها « رای اعتماد » است که در یک شعر آیینی از آن استفاده بهجایی شده است. از نمونه کلمات محاورهای میتوان به مثلاً «روالش نیست» یا « امان بریده» یا « زمان بازنشستی» اشاره کرد.
معینی در ادامه بحث بسامد واژهها افزود: از دیگر کلماتی که بسامد بالایی در اشعار مرادی دارند، کلمات قرآنی و دینی است. که در اسم کتابهایش هم مشهود است کلمات « سیب و گندم» یا «حوا» و یا «بود و نبود» و در کتاب واژههایی چون « بهشت، جهنم، چشمه کوثر، دست سلیمانی» را میبینیم. این کلمات نه تنها در اشعار آیینی که در اشعار دیگر هم آمدهاند. مرادی همچنین با استفاده از آیههای قرآنی و دعاها و مناجاتها در اشعارش رنگ و بوی دینی به اشعارش بخشیده است.
این استاد دانشگاه استفاده از ضمیر و ترکیبهای دوبخشی بیفاصله و بافاصله را از دیگر ویژگیهای شعر مرادی دانست و افزود: این شاعر شیفته وار از ساخت قیدی دوتایی استفاده میکند. نمونهاش ترکیبهای بیفاصله « شرحه شرحه»، «نیزه نیزه»، «مولیان مولیان» و « غنچه غنچه» است و در صورتی که بین بخش قیدی و بخشی که در ادامه میآید تناسبی برقرار باشد، این ترکیب هنری و دلنشین میشود.
معینی در انتها اشعار کتابهای مرادی را به چهار دسته تقسیم کرد و توضیح داد: یک بخش از اشعار مرادی، اشعار مرتبط با ادبیات دفاع مقدس است که همانند شاعران دیگر همنسل او واژههای «شهید، پلاک، پوتین و مادر» در اشعارش دیده میشود اما بیشترین دغدغه مرادی در این اشعار مادران شهید، بسیجیان نوجوانی که به جبهه رفتهاند و لحظههای متفاوت از شنیدن خبر شهادت تا عزاداریهای مرتبط با آن است. دسته دوم اشعار مرادی شعرهای آیینی است که به کربلا، حماسههای امام حسین (ع)، علیاکبر و دیگر قهرمانان کربلا میپردازد و یک ویژگی مهم اشعار آیینی مرادی پرداختن به شخصیت سایر ائمه است که کمتر به ایشان پرداخته شده است. سومین گروه اشعار مرادی غزلهای اجتماعی است که بارزترین ویژگی آن پرداختن به مساله فقر و در پی آن معضلاتی است که ناشی از فقر حاصل شدهاند. و نهایت این که اشعار عاشقانه مرادی که گاهی با اشعار اجتماعی ادغام میشود و به عشقهای خیابانی هم میپردازد.
دومین منتقد این جلسه مجتبی صادقی شاعر معاصر بود. وی با اشارهای به نام مجموعه شعر «تو سیب و گندم تو خود حوا» و همچنین طرح جلد کتاب گفت: اگرچه طرح جلد بسیار زیباست اما نام کتاب خوب نیست و یک بخش از این اسم باید حذف شود.
صادقی در ادامه با اشاره به زبان شعری مرادی افزود: هایدگر بحثی دارد با این موضوع که زبان شاکله هستی است و البته برای شاعر مهم است و در دروند شعریاش باید به زبان خاص خود برسد. در دو مجموعه شعر محمد مرادی و البته با اشاره به مجموعه قطورتر او « تو سیب و گندم، تو خود حوا» که نزدیک به دویست صفحه دارد زبان مرادی بسیار آشفته است. در بعضی جاها به خصوص در اشعار آیینی بسیار قوی و تاثیرگذار و در اشعار دیگر سست است. به نظر من به خاطر آن است که مرادی گزیده کار نکره و تمام اشعارش را یکجا به چاپ رسانده است. چاپ کردن یک مجموعه قطور در جایی که اشعار یکدست نیستند نمیتواند حسن به حساب بیاید.
این شاعر معاصر در ادامه به تصویرسازی در مجموعه « تو سیب و گندم ...» پرداخت و توضیح داد: مرادی با کمک ترکیبسازی دست به تصویرسازی در اشعارش زده است. این ترکیبها سه دستهاند دستهای کلیشهای هستند مثل « عبور سرخ»،« دشت لاله» یا « مادر دهر» که پیش از این شاعران بسیاری از آن استفاده کردهاند. دسته دوم ترکیبهایی است که در شعر حل نشده و به اصطلاح نچسب هستند، ترکیب « جامجم و شرق» که اشاره به دو روزنامه دارد و در شعری آیینی از آن استفاده کرده و خوب استفاده نشدهاند و ترکیبهای دسته سوم که بسیار زیبا و بهجا بودهاند مانند « رای اعتماد» که خیلی خوب در شعر جا گرفته است. اگر این ترکیبهای قدرتمند نبود، میتوانستیم استفاده از ترکیبهای کلیشه یا ضعیف را به حساب ناتوانی شاعر بگذاریم درحالیکه ما با شاعری توانمند طرف هستیم و چه خوب بود که مرادی به این موضوع توجه بیشتری میکرد.
صادقی در انتها به شاهبیتهای تاثیرگذار مجموعه « تو سیب و گندم..» اشاره کرد و تاکید کرد: این مجموعه سرشار از شاهبیتهای زیباست که ارزش مجموعه را بالا میبرد و به عقیده من کتاب را قابل توجه می کند.
سومین منتقد اشعار مرادی، سید فرشید ساداتشریفی بود که مخصوصاً به شعر «تو سیب و گندم تو خود حوا» پرداخت. شعری که اگرچه این مجموعه شعر، نامش را از آن وام گرفته ولی خود شعر در مجموعه حاضر نیست.
وی در این باره گفت: اگرچه این شعر قبلاً در یکی از مجموعههای مرادی چاپ شده بود ولی به دلایل ناگفتنی ناشر کتاب یعنی سوره مهر آن را از مجموعه حذف کرده است. اتفاقی که برای بسیاری از داستانها و شعرها در مجموعههای دیگر هم میافتد و جای تامل دارد.
صاحب کتاب «شکل دیگر خندیدن»، اشعار مرادی را به سه دسته آیینی، اجتماعی و عاشقانه تقسیم کرد که اشعار آیینی مرادی سبک ویژه دارد اما در دیگر شعرها سبکش هنوز تشخص نیافته است. ساداتشریفی در پایان ثبات مرادی و تداوم رو به رشد اشعارش را ستود.
در انتهای این جلسه مرادی به بیان برخی نقایص کتاب که متوجه ویراستاران و ناشر کتاب بود پرداخت.
هفدهمین جلسه نقد کتاب فارس به همت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، بنیاد فارسشناسی، مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس و قطب علمی پژوهشهای فرهنگی و ادبی فارس (دانشگاه شیراز) برگزار شد.
نظر شما