حجتالاسلام والمسلمین سیدمحسن موسوی، عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران در ادامه گفتوگو با خبرنگار مهر در مورد تلاشهای شیخ صدوق برای شناساندن اهل بیت(ع) گفت: شیخ صدوق به عنوان یک عالم شیعی، از پیروانی بود که تمام تلاش خود را برای معرفی درست اهل بیت(ع) و راه ایشان بکار گرفت. او برای دستیابی به این مهم راه علمی را پیش گرفت. تلاش او برای احیا و پیشرفت علوم اسلامی شایان توجه و درخور تحسین است.
وی با این دیدگاه که همه آنچه که از جانب معصومان(ع) وارد شده و با سند و محتوای صحیح باشد، را پذیرفته و آن را سخن خدا میداند، دست به تحقیق و تألیف زده است. وی معتقد است باید در همة اموری که بر انسان مشتبه شد به سخن اهل بیت(ع) مراجعه کرد. از این رو او تلاش دارد که در اغلب نگارشهایش به عنوان وجه اشتراک در آثارش، صبغه حدیثی آنها را حفظ کند.صدوق کوشیده به مصداق حدیث شریف امام صادق(ع) که فرمود: من سره ان یستکمل الایمان کله فلیقل: القول منی فی جمیع الاشیاء قول آل محمد ... تمام افکار و آثارش را بر اساس سخن معصومان(ع) بیان داشته و تمام گفتهها و نوشتههایش را بر آن شیوه تنظیم کند.
وی مبارزه با غلو و تفویض را از دیگر فعالیت های شیخ صدوق دانست و افزود: غالیان گروهی گمراه هستند که در حق اهلبیت غلو و زیادهروی کرده و آنان را از جایگاه واقعیشان بالاتر برده و آنان را موجوداتی فوق بشری خواندهاند.غالیان خود به چند گروه تقسیم شده و دارای عقاید متفاوتی هستند. در میان این گروهها، مفوضه دارای رشد بیشتر، اما پنهانی بوده تا آنجا که توانست حتی در میان دانشمندان و محدثان پیروانی برای خود داشته باشد.
اهل تفویض، امامان را دارای علم نامحدود، قدرت تصرف در کائنات و فوق بشر میدانستند. اینان معتقد بودند خداوند اموری چون خلق، رزق و اختیار تشریع احکام و ... را به اهل بیت(علیهم السلام) تفویض کردهاند. شیخ صدوق در جایگاه عالمی بصیر و متکلمی آشنا به دین درصدد مبارزه با این گروههای گمراه برآمد. وی فصلهایی از کتابهای مختلفش را به غلات و مفوضه اختصاص داده و در جایگاههای مناسبی از کتابهایش به نقد افکار و عملکرد غالیان پرداخته است.
وی در ادامه سخنانش اظهار داشت: برای نمونه او فصل شصت و چهارم از کتاب عیون اخبارالرضا(ع) را به رد غلات و مفوضه اختصاص داده و نیز یکی از ابواب چهل و پنجگانه کتاب الاعتقادات ـ باب سی و هفت ـ را نیز به تشریح اعتقاد شیعه دربارة غالیان و اهل تفویض ویژه ساخته است.در کتاب فقهی گرانسنگ صدوق با نام کتاب من لا یحضره الفقیه، در پایان باب اذان و اقامه نقد دیگری بر مفوضه وارد شده است. صدوق پس از ایراد حدیثی که کلمات اذان را بر میشمارد به افزایش برخی کلمات توسط مفوضه به آن اشاره کرده و با بیان جعل حدیث توسط ایشان، عملشان را تقبیح میکند.
این محقق و مدرس دانشگاه در مورد بهرهگیری شیخ صدوق از عالمان در هر دیار تصریح کرد: در راه رسیدن به هدف باید همه راه را پیمود و به همه مکانها سر زد. شیخ صدوق در مسیر دستیابی به احادیث و شنیدن حدیث از مشایخ مختلف از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. او در مسیر مسافرتش به خراسان و ماوراءالنهر و سفر حج و بازگشت از آن، فقط به شهرهای بزرگ و عالمان پرآوازه بسنده نکرد. او در جستجوی عالمان دینی به شهرهای کوچک و برخی روستاهای گمنام و عالمانی که در آنجا بودند، نیز توجه میکرد. برای نمونه صدوق در مسیر بازگشت از سفر حج در سال 354 قمری، در میانة راه کوفه به همدان وارد شهر فید شد. در این شهر از احمدبن جعفر بیهقی دربارة شیعه و صفات آنها و فضایل اهل بیت(ع) أخذ حدیث کرده است. شیخ صدوق در سفرش به ماوراءالنهر به منطقه کوچکی به نام اخسیکت نیز مسافرت کرده و در آنجا از عالم آن دیار بهرهمند شده است. او از فقیهی به نام محمدبن جعفر بندار فرغانی شافعی در این شهر حدیث فرا گرفت.
موسوی بهرهوری از زمان را یکی از ویژگیهای شخصیت شیخ صدوق دانست و بیان کرد: شیخ صدوق از جمله افراد موفقی است که از سرمایههای خدادادی زندگی خود به خوبی استفاده کرده و در این مسیر بهترین بهرهها را برده است. او تحصیل دانش را از کودکی آغازیده و با سختکوشی بسیار مراحل کسب دانش را طی کرده است.او از هر فرصتی برای آموختن و آموزاندن علم استفاده کرده است. صدوق حتی در سفرهای زیارتی و حتی در راه رفت و برگشن به سفرها از وقت خود استفاده کرده و در صورت وجود شرایط در هر مکان، بساط دانش را پهن میکرده است .اگر تنها کار مفید و با ارزش شیخ صدوق در طول زندگیاش را نگارش سیصد عنوان کتاب در نظر آوریم، همین عملکرد برای ادّعای استفاده درست او از عمر کافی است. در این زمان که ابزارهای پژوهش پیشرفت چشمگیری کرده و امکانات پژوهش و نگارش فراوان و در اختیار است، نگارش سیصد عنوان کتاب از یک نویسنده، سخت به نظر میآید، ولی شیخ صدوق در آن روزگار و با امکاناتی اندک، توانست سیصد اثر علمی را از خود برجای گذارد. و این مهم امکانپذیر نبود مگر با بهرهوری درست از زمان و مدیریت صحیح آن.
موسوی با بیان اینکه رصد کردن مشکلات شیعه و تلاش برای حل آنها نیز از جمله ویژگیهای شیخ صدوق بود بیان کرد: یکی از وظایف عالمان دینی بررسی وضعیت شیعه و شناسایی مشکلات آنها و سعی بر برطرف کردن آن است. شیخ صدوق، چه در شهرهای محل اقامت خود و چه در شهرهایی که به آن مسافرت کرده، همواره به دنبال یافتن مشکلات شیعه و تلاش برای حل آن بوده است. در مجلس نود و سوم کتاب الامالی، چنان که از متن برمیآید، عدهای از مردم نیشابور و مشایخ و شاگردان شیخ صدوق از وی درخواست کردند که دین امامیه را به اختصار و ایجاز برای ایشان وصف کند. در این مجلس که در سیزدهم شعبان 368 قمری برگزار شده بود، صدوق به توصیف دین امامیه در اصول و فروغ پرداخت.
صدوق در مقدمة کتاب کمال الدین، نیز انگیزهاش را از نوشتن کتاب، اثبات امامت ائمه و پاسخ به شبهات مربوط به امامت امام زمان را طولانی شدن غیبت و مسایل پیرامون آن معرفی کرده است. وی در مقدمه کتاب التوحید هم، اهداف خود را دفاع از اسلام و تشیع و پاسخ به برخی شبهات اعلام داشته است. او در سفر به ماوراءالنهر هم به این وظیفه توجه داشته و هنگامی که نیاز به داشتن یک کتاب فقهی قابل مراجعه برای عموم به او عرضه شد، دست به کار نگارش این کتاب زد و درهمان سفر کتاب را به پایان برد.
این نویسنده کشورمان در مورد اهتمام شیخ صدوق به در معرفی آثار گذشتگان و استفاده از آنها گفت: یکی از جلوههای همت عالی و تلاش سازنده شیخ صدوق در صحنه علم و دانش، اهتمام در معرفی آثار عالمان و نویسندگان گذشته و استفاده از آنها بوده است. از محاسن شیخ صدوق این است که برخلاف بسیاری از نویسندگان، هرگاه مطلبی را از کسی یا کتابی نقل میکند، صاحب اندیشه یا نوشته را به خواننده خود معرفی میکند. او در مواردی از آثار خود متن کاملی از آثار نویسندگان همعصر یا پیش از خود را نقل میکند. برای نمونه وی در کتاب کمالالدین و تمام النعمه متن قابل توجهی از کتابهای نقض کتاب الاشهاد و مسألة فی الامامه، نوشته محمد بن عبدالرحمن بن قبه رازی و .... همچنین در کتاب علل الشرایع بخشی از متن کتاب العلل فضل بن شاذان و کتاب الفروق بین الاباطیل والفرق نوشته شیبانی و ... را آورده است.
موسوی در مورد تلاش شیخ طوسی برای زدودن اتهامات از دامان شیعه گفت: شیعه امامی در قرن چهارم هجری با اتهامهای مختلفی از سوی گروههای شیعه و اهل سنت روبرو است. از یکسو گروههای سنی با رشد روزافزون شیعه احساس خطر کرده و با سلاح مخالفت اعتقادی به مبارزه با شیعه پرداختهاند. معتزلیان در ری، بغداد و.... بیشترین درگیری را با شیعیان داشتند. آنها برای رسیدن به اهداف خود اتهامهایی را در زمینه اعتقادات اسلامی بر شیعه وارد ساختند. شیعه در آن دوره متهم به تشبیه و جبر است. متهم است که قائل به جبر در علم ذاتی خداوند است. معتقد به بداء و رجعت است که معتزله به شدت با آن مخالف است. انتظاری که وجود دارد این است که صدوق در مسند شیخوخت شیعی و در راس یک حکومت شیعی در مواجهۀ با فکر معتزله به گونهای سخن بگوید که شیعه را از این اتهامها بیرون بیاورد. صدوق در مقابل این مساله واکنش نشان داده و به این پرسش و چالش زمانه پاسخ داده است. از سوی دیگر شیعه اثنی عشری از سوی فرق شیعی نیز تحت فشار و اتهام بود. از همه مهمتر و پیشروتر زیدیان بودند که در بعد اعتقادی به معتزلیان بسیار نزدیک بودند. شیخ صدوق بخش قابل توجهی از کتاب کمالالدین و تمامالنعمه را به رد اعتقادات زیدیه و اتهامهای ایشان به شیعه اختصاص داده است.
وی افزود: دیگر گروههای شیعی چون واقفیه، کیسانیه، ناووسیه، فطحیه و ..... نیز با ایراد اتهامهایی بر دامان شیعه به مخالفت با آن پرداختند. بیشتر مخالفتهای شیعه با شیعه امامی در موضوع امامت و غیبت بوده است. شیخ صدوق هم در مقابله با ایشان، دست به فعالیتهایی زده و تلاشهایی را به ثمر رساند تا دامان شیعه را از این گونه اتهامها پاک سازد.متأسفانه برخی از شیعیان امامیه و علمای ایشان نیز با دشمنان و مخالفان شیعه همداستان شده و به غلط اتهامهایی مانند تشبیه و جبر را بر همکیشان خود وارد ساختند.
وی ایجاد نشاط علمی در میان دانشیان را یکی از فعالیت های شیخ طوسی خواند و اظهار کرد: اگر تحلیلگران و مورخان تاریخ علم و فرهنگ، قرن چهارم هجری قمری را برجستهترین قرن در حوزه علم و فرهنگ دانستهاند، به عواملی چند وابسته است که حضور اندیشمندان بزرگ اسلامی از مهمترین این عوامل است. دانشمندانی که با تلاشهای پرارج خود ایجاد حرکت، نشاط و پویایی علمی در جامعه اسلامی کردند. شیخ صدوق ازجمله دانشورانی است که در راه ایجاد نشاط علمی در میان دانشیان کوشش بسیار نمود. او با فعالیتهای مختلف علمی و فرهنگی خود ازجمله تألیف و تحقیق، بحث و مناظره، تدریس و تشکیل مجالس و ..... و نیز اثبات و تأیید نظرات موافق و رد و ابطال نظرات مخالف، به پویایی فضای علمی کمک بسیاری کرد. نوع نگارشهای صدوق و متون بحث برانگیزی که ارائه کرده بود، عدهای از دانشیان را به فضای بحث علمی کشاند. همچنین نظرات خاص صدوق و منفردات او، موافقان و مخالفان او را به صحنه مباحثه علمی آورده و شور و نشاطی را در دانشیان ایجاد کرده که تا امروز نیز باقی است.
وی پاسخگویی به پرسشهای مردم را از فعالیت های مهم شیخ صدوق خواند و گفت: هرگاه دانشمندی به شهرت میرسید و آوازه سرآمدی او در علم و دانش از مرزها فراتر میرفت، عالمان فروتر و مردمان از سرزمینهای مختلف، پرسشهای دینی خود را به سوی آن دانشمند گسیل میداشتند. به تعبیر شوشتری در مجالسالمؤمنین: چون شهرت نیکوی فضایل نفسی و نفسانی آن شیخ عالم ربانی (شیخ صدوق) در میان اقصی و ادنی مشهور گردید، آوازه ریاست و اجتهاد او در مذهب شیعه امامیه بسمع .........؛ آنگاه مردم پرسشهای دینی خود را برای شیخ صدوق ارسال میداشتند و شیخ به آنها پاسخ میداد. این کارکرد بیانگر این است که شیخ به توده مردم و نیازهای آنان توجه داشته و بخشی از وقت و امکانات خود را برای رفع این نیازها مصروف میداشته است. مجموعه پرسشها و پاسخهای مردم هر شهر در یک مجموعه گردآوری شد و کتابها یا رسالههای ذیل را سامان داد. کتاب جوابات مسائل وردت علیه من المدائن فی الطلاق؛ کتاب جوابات المسائل الواردة علیه من واسط؛ کتاب جوابات مسائل وردت من الکوفه؛ کتاب مسائل وردت من بصره،کتاب جواب مسأله نیسابور، کتاب جوابات المسائل الواردۀ علیه من قزوین، کتاب جوابات مسائل وردت من مصر.
وی در مورد مکاتبات شیخ صدوق با دانشمندان هم عصر خود بیان کرد: یکی از جلوههای عملکرد برجسته شیخ صدوق ارتباط فراوان او با دانشمندان عصر خود بود. صدوق متواضعانه و فارغ از اینکه شیخ المشایخ و سرآمد عالمان است، خود را نیازمند به بهرهگیری از عالمان عصر خود میبیند. علاوه بر حضور در محضر عالمان در شهرهای مختلف ایران و کشورهای دیگر، صدوق از طریق نامهنگاری هم با برخی عالمان مرتبط بوده است. این مکاتبه برای اهداف مختلفی چون دریافت حدیث، اعطاء و دریافت اجازه روایت حدیث یا کتاب حدیثی، پرسش از شرح و تأویل آیات و روایات و مواردی مانند آن بوده است. در لیست آثار وی نیز نام کتابها و رسالههایی موجود است که نشاندهنده این نوع ارتباط با دانشمندان است. مانند جواب رسالة وردت فی شهر رمضان، کتاب رسالته الی ابی محمد الفارسی، الرسالة الثانیه الی أهل بغداد فی معنی شهر رمضان، رسالة فی الغیبة إلی أهل الریّ والمقیمین بها و غیرهم.
این نویسنده کشورمان در ادامه در مورد رابطه با عالم سیاست اظهار داشت: در کارنامه درخشان شیخ صدوق رابطه با سیاست و حاکمان و اهل سیاست نیز وجود دارد. هجرت شیخ صدوق به ری در پی درخواستهای مردم آن دیار و دعوت رسمی رکن الدوله دیلمی بوده است. رکنالدوله شیخ را بسیار دوست میداشت و مورد تکریم قرار میداد. در مجالس مناظره و گفتگوی علمی نیز از وی با افتخار دعوت میکرد. شیخ نجاشی در شرح حال و فهرست آثار صدوق نام پنج کتاب و رساله را که متن پیاده شده مناظره صدوق با مخالفان در محضر رکنالدولة دیلمی است، ذکر نموده است. صدوق نیز خود را ملزم به تبعیت از رکن الدوله میدانست. ناگفته نماند که شیخ صدوق با حاکمان بلاد دیگر از جمله عراق و خراسان هم ارتباط داشت.ولی بیشترین وابستگی شیخ صدوق با دولت شیعی آلبویه و حاکمان و وزیران آن بود. امیر رکن الدوله و وزیر ابن العمید و ابن عباد از رجال مهم سیاسی آن دوره بودند که به صورت علنی از شیخ صدوق حمایت میکردند و در انجام فعالیتهای علمی و مذهبی یاریش میرساندند. این سه تن در سامان یافتن برخی از آثار و تألیفات شیخ صدوق نیز نقشآفرین بودند.
وی یکی از ویژگیهای علمی شیخ طوسی را تلاش برای تغییر روش نگارش تألیفات دینی دانست و افزود: در دوره حضور امامان و مدتی پس از آن، شیوه نگارش در علوم اسلامی چون فقه، کلام و تفسیر، شیوهای کاملاً نقلی و بر اساس تنظیم و تبویب روایات بوده است. نخستین حرکتها برای تغییر روش نگارش در میان شیعیان در مکتب قم به ظهور رسید. شیخ صدوق و پدرش علی بن بابویه از پرچمداران این حرکت بودند. ایشان ـ چنان که خود گفتهاند- با حذف اسناد روایات و تجرید آن از برخی خصوصیات، متون علمی خود را سامان دادند. خروج از شیوه ارائه روایت در نگارش در عین حفظ محتوا و الفاظ روایات در حد امکان، یکی از کارکردهای ارزشمند صدوقین بوده است. صدوق با این کار علاوه بر اینکه توانست ذهنیت عدم امکان تغییر روش نگارش را تغییر دهد، متونی را فراهم ساخت که دانشمندان پس از وی، هرگاه در دستیابی به سخن معصوم دچار مشکل میشدند، به این متون مراجعه میکرند. علمای قرون متأخر با متون برگرفته از روایات در آثار شیخ صدوق، مانند روایت برخورد میکنند.
استادیار دانشگاه مازندران تصریح کرد: آشکارسازی عقلگرایی مکتب قم هم توسط شیخ صدوق انجام شد. از دیرباز مکتب قم را نصگرا و ظاهرگرا دانسته و به این جرم! همواره عالمان این دیار و همفکران آنها را مورد بیمهری قر ار دادند. این طرز تفکر و طور عمل ریشه در همان عالمان دوره صدوق دارد. زمانی که قمیها را اهل جبر و تشبیه میدانستند و آنها را مقلدین متون حدیث، بدون نقد و تحلیل و پیروان اخبار آحاد معرفی میکردند. در این فضا شیخ صدوق همت خود را بکار بست تا به همعصران خود و عالمان و مردمان پس از خود نشان دهد که نه تنها مکتب قم و عالمان قمی، بلکه هیچ عالم شیعی نقلگرا و اهل حدیث نیست. شیخ صدوق در آثار خود بهویژه در کتاب التوحید و کمالالدین و تمام النعمه عقلگرایی مکتب قم را به نمایش گذاشت. برخلاف آنچه که از برخی منتقدان آثار صدوق دربارة اهل حدیث، اخبارگرایی، ظاهری بودن، یا متمایل به اشعری بودن وی نقل شده است. برخی محققان از جمله مارتین مک درموت برخی از اندیشههای صدوق را به معتزلیان ـ که عقلگرایان محض هستند ـ نزدیک دانسته و گاه آن را در اوج اندیشه اعتزال و برتر از شیخ مفید میداند. نکتهای که شایسته بیان است اینکه تفاوتهایی در عقلگرایی مکتب قم و مکتبهای مقابل مانند مکتب بغداد وجود دارد که آن تفاوت در میزان عقلگرایی و چگونگی به کارگیری عقل در استفاده از متون دینی است.
نظر شما