خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: سخن گفتن از نهجالبلاغه همچون سخن گفتن از فضایل علی (ع) است که به فرموده پیامبر (ص) اگر همه دریاها مرکب شوند و درختان قلم، هرگز گوشهای از فضایلش را نتوانند نوشت. کتابی که با داشتن خطبهها و نامهها و حکمتهای به غایت فصیح و بلیغ، رنگ و صبغه الهی و عطر و بوی نبوی دارد، تا آن حد که سخن شناسان و ادبیان، همگی نهجالبلاغه را برادر قرآن لقب دادهاند و آن را فروتر از سخن آفریدگار و فراتر از سخن آفریندگان دانستهاند.
علی (ع) به تعبیر خود ایشان، امیر گفتار است و به تعبیرابن ابیالحدید، ادیب و شارح معروف نهجالبلاغه، «ارباب صنایع بدیع». نهجالبلاغه نه همه دانش امیرالمومنین (ع) که تنها گوشهای از علم بیکران و یک از هزار هزار باب علم آن حضرت است. با این همه، همین اندک با بیان علوم و معارف الهی و ارائه بهترین نمونههای فصاحت و بلاغت در کلام عرب، همه سخنوران، خطیبان، نویسندگان و اندیشمندان را به عجز و ناتوانی کشانده است.
بیان حقایق و مفاهیم بلند نهجالبلاغه در جهت زدودن برخی پندارهای فرقههای اسلامی (غیر از تشیع) و نقد و بررسی شبهات یکی از دانشمندان حنبلی درباره نهجالبلاغه به روش پسندیده و قرآنی «گفتگو» و پاسخ درخور به آنها، مباحث این کتاب را تشکیل میدهند.
مقدمه سید رضی بر نهجالبلاغه، مقدمه مولف و اشاره به همراه دو نکته قابل توجه در مقدمه شیخ صالح درویش از مطالب ابتدایی این کتاب هستند. گفتار اول کتاب درباره نهجالبلاغه و چگونگی تالیف آن است. شبهه بزرگ شیخ صالح درویش درباره مولف نهجالبلاغه، نقد و بررسی و پاسخ به شبهه شیخ در سه محور تدوین شده است. در گفتار دوم بحث و گفتگو پیرامون کتاب علی (ع) و نص در نهجالبلاغه مورد بحث قرار دارد و گفتار سوم هم درباره رد کردن بیعت مردم از طرف علی (ع) است.
ستایش علی (ع) از خلفا در گفتار چهارم و احتجاج علی (ع) به بیعت با ابوبکر و عمر هم در گفتار پنجم کتاب آمده است. گفتار ششم کتاب هم درباب وصف و تجلیل خلیفه است. شبهه شیخ صالح درباره مدح عثمان از زبان علی (ع) در گفتار هفتم کتاب مطرح شده است. مدح امامعلی (ع) از اصحاب پیامبر (ص) هم مطلب مورد بحث در گفتار هستم کتاب است. «علی مخالفان را تکفیر نمیکرد» هم عنوان گفتار نهم کتاب است. ناراضی بودن علی (ع) از اعمال شیعه هم موضوع گفتار دهم کتاب است. نهی علی (ع) از جزع و فزع در مصیبت، نهی علی (ع) از غلو، آگاهی امامان از مرگ خود و آیا بر امامان شیعه وحی میشود یا محدثاند؟ عناوین گفتارهای دهم تا چهاردهم این کتاب هستند.
در پایان کتاب هم یادداشتهای مترجم در توضیح و شرح برخی مطالب متن کتاب از یادداشتهای مربوط به گفتار اول تا چهاردهم، آمده است. فهرست آیات، فهرست روایات و فهرست اشعار هم فهرستهای پایانی کتاب هستند که در بعد از آنها نمایه کتاب درج شده است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
حَکَم بن ابیالعاص عموی عثمان، یکی از امویانی بود که در خباثت و عداوت با پیامبر (ص) معروف بود. این شخص در جریان فتح مکه تظاهر به اسلام کرد، ولی قبل از آن و حتی در روز فتح مکه نیز از ابراز عداوت و استهزا نسبت به پیامبر اکرم کوتاهی نمیکرد. او پشت سر پیامبر ادای راه رفتن حضرت را در میآورد. بعد از مدتی که او بیشرمانه به رفتارش ادامه داد، پیامبر به پشت سرش نگریست و فرمود: کن کذلک یا حکم/ همانطور که هستی باش ای حکم. در اثر نفرین پیامبر (ص) از آن لحظه حکم در راه رفتن، دچار لرزش و ارتعاش شد. رسول خدا فرمود: خداوندا، لعنت خویش را بر این و تمام فرزندانش ـ جز مومنین آنها که بسیار کماند ـ شامل بفرما.
به دلیل جنایات حکم بود که پیامبر دستور تبعید و طرد او را به طائف صادر کرد و در نتیجه حکم به همراه فرزندش مروان به طائف رفت و عنوان «طرید رسولالله» ( تبعید شده رسول خدا) بر پیشانیاش نقش بست. با وجود این که حکم و فرزندش مروان از طرف پیامبر (ص) تبعید همیشگی بودند، اما عثمان تلاش فراوان کرد تا بعد از وفات رسول خدا آن دو را به مدینه باز گرداند. ولی ابوبکر و بعد از او عمر نخواستند یا نتوانستند حکم پیامبر را نقض کنند، اما همین که عثمان به خلافت رسید، در همان روزهای نخستین خلافتش به آرزوی دیرینهاش یعنی برگرداندن عمو و پسرعمویش جامه عمل پوشاند و نیز صدهزار درهم به حکم بن ابیالعاص بخشید.
کتاب «مقدمهای بر شناخت نهجالبلاغه، گفتهها و نکتهها» در 620 صفحه و شمارگان 1100 نسخه منتشر شده است.
نظر شما