امروزه فرهنگ یکی از اساسیترین و پیچیده ترین مسائل مبتلابه جوامع محسوب میشود. به طوریکه این پیچیدگی و ابهام موجب شده تا هزینههای گزاف صرف شده در این زمینه، در اغلب موارد با توفیق اندکی مواجه شود.
فرهنگ مقولهای است که در سطح جامعه، گروه و در تعامل میان آنها معنا مییابد و شیوه برقراری ارتباط و تعامل میان افراد آن جامعه را بیان میکند. مفاهیم حوزههای علوم اجتماعی و انسانی اغلب با عدم توافق بر سر تعریف مواجهاند، اما مفهوم فرهنگ در این میان از بیشترین میزان تنوع و اختلاف برخوردار است.
در مهندسی فرهنگ، هدف ارائه طرح و برنامهای جامع و فراگیر همراه با نگاه و دیدی فرهنگی در تمامی حوزهها و فعالیتها در حیطههای مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است.
در مهندسی فرهنگ، فرهنگ به عنوان حلقه اصلی ارتباط معنایی و ماهوی و شکلی صوری مفهوم پیدا میکند. بحث فرهنگ آنچنان باید در این حیطهها و حوزهها عملیاتی شود که بتوان در خروجی و تولیدات آنها حضور عناصر و اجزای فرهنگی را مشاهده نمود.
امروزه تهدید و تهاجم به کشورها در نظام جدید بینالملل به طور ماهوی دچار دگردیسی و دگرگونی شده و بیش از آنچه سخت افزاری، فیزیکی و حقیقی باشد، نرم افزاری، فکری، فرهنگی و رسانهای است. در این راستا، راهکارهای اثربخش رفع مسائل و مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نیز در نگاه فرهنگی و تربیتی به انسان نهفته است که تحقق این امر نیازمند تغییر و اصلاح زاویه دید مدیران و مسئولان به نیروها و ظرفیتهای بالقوه فرهنگی کشور و به عبارتی معماری مجدد جامعه از طریق مهندسی فرهنگ خواهد بود.
در راستای تحقق مهندسی فرهنگ در جامعه، یکی از الزامات و پیش نیازهای اساسی مشتمل بر شناسایی، تحلیل و تدوین مبانی، اصول بنیادین و الگوهای ایرانی- اسلامی نظام فرهنگی کشور است که باید مبنای طراحی، تدوین و تحقق نقشه فرهنگی جامعه قرار گیرد. فرهنگ عمیق و ریشهداری که بر اساس پشتوانهای عظیم و گرانبها از تلاقی دو فرهنگ اسلامی و ایرانی شکل گرفته و با تأکید بر ارزشهای انسانی، اخلاقی و اعتقادی، مسیر تکامل و تعالی بشر را به مطلوبترین شکل ممکن ترسیم نموده است. غنی ترین و ارزشمندترین مبانی، مفروضات و اصول بنیادین به منظور مهندسی فرهنگ و سپس مهندسی فرهنگی را در اختیار دست اندرکاران این حوزه قرار میدهد.
در بحث فرهنگ با دو مقوله مهم سروکار داریم: یکی فرهنگ مطلوب و دیگری فرهنگ واقعی. فرهنگ مطلوب یا آرمانی دارای الگوهای رفتاری پذیرفته شده است و بیشتر در اذهان مردم جای دارد و فرهنگ واقعی به چیزی اطلاق میشود که مردم آنرا انجام میدهند. با توجه به این موضوع مهندسی فرهنگ به دنبال ارائه طرحی است که فاصله فرهنگ آرمانی را با فرهنگ واقعی به حداقل برساند و فرهنگ موجود را به سمت آرمانی سوق دهد.
بر این اساس مهندسی فرهنگ با هدف هدایت تکامل تحولات فرهنگی در مسیری مثبت که بتواند به تکامل فرهنگی منجر شود و در نتیجه تداوم و بقای فرهنگی یک جامعه و حفظ هویت آن را تأمین و تضمین نماید، به عنوان یک ضرورت خودنمایی میکند.
نظر شما