به گزارش خبرنگار مهر، هجدهمین نشست ادبیات داستانی دفاع مقدس با نگاهی به نقد آثار داستانی این ادبیات از نگاه محمدرضا سرشار عصر روز شنبه 7 مرداد در محل سالن شماره دو اندیشه حوزه هنری و با حضور احمد شاکری و حجتالاسلام والمسلمین جهان استاد حوزه و دانشگاه برگزار شد.
در ابتدای این نشست احمد شاکری در سخنانی با بیان اینکه ادبیات داستانی دفاع مقدس ادبیاتی است تجربی که نویسندگان آن از بطن داستان نویسی در حوزه جنگ بیرون نیامدهاند، اظهار کرد: سابقه ادبیات داستانی معاصر ایران در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی باعث شد پس از پیروزی انقلاب نوعی بیاعتمادی میان ادبیات داستانی و مخاطبان عام آن پدید آید، ولی این موضوع پس ازانقلاب تداوم نیافت و به نوعی پس از ظهور انقلاب اسلامی شاهد آشتی دوباره میان ادبیات و مخاطب آن بودیم.
وی افزود: وابستگی ادبیات جنگ به تجربه ملموس تا حدی است که نویسنده این ادبیات را تجربه ادبی در این حوزه بینیاز و به نوعی ادبیات دفاع مقدس ظرفیتهای مستندانگارانه را در خود بارورکرده است که این موضوع میتواند محل بحث باشد.
شاکری در ادامه به نظریه ادبی دفاع مقدس اشاره کرد وگفت: این نظریه ادبی همچنان محل تامل است و نوع تعامل این گونه ادبی با ادبیات داستانی معاصر هنوز به طور مشخص معین نشده است و برخی مبانی نظری این ادبیات به طور مشخص باید در عمل مورد ارزیابی قرار بگیرد تا کارایی آن مشخص شود.
نویسنده کتاب «انجمن مخفی» افزود: ادبیات دفاع مقدس در طول دهههای مختلف از حیات خود همواره در یک محور حرکت نکرده است. به نظر من ادبیات دفاع مقدس حاصل آمیختگی صرف تجربه با مضامین ادبی است و سنجش میزان این آمیختگی نیازمند وجود معیارهایی در این زمینه است؛ کما اینکه فهم ارزشهای داستان جنگ بدون فهم ادبیات جنگ امکان پذیر نیست.
شاکری در ادامه با اشاره به عملکرد محمدرضا سرشار و نقد او بر آثار حوزه ادبیات دفاع مقدس گفت: نقد سرشار برآثار ادبیات دفاع مقدس از سه ویژگی کلی سود میبرد که شامل شناسایی شدن موضوع دفاع مقدس توسط وی و طرح بندی مضمونی، آشنایی با ارزشهای معنوی آن و آشنایی با ارزشهای ادبی آن است.
وی تاکید کرد: سرشار در کنار دو کتاب و یک مقالهای که در این زمینه دارد جنگ را به چهار دوره مظلومیت، حماسه، نسبتگرایی و تردید تقسیم کرده است. وی همچنین معتقد است ادبیات دفاع مقدس به دو گونه همدل و یا ضد همدل با دفاع مقدس تقسیم میشود و در کنار آن یک گونه ادبی نیز وجود دارد که کج دار و مریز نیز با ادبیات دفاع مقدس برخورد میکند.
نقد سرشار سخت است، اما عبث نیست
در ادامه این نشست حجتالاسلام والمسلمین جهان استاد دانشگاه و حوزه در سخنانی با اشاره به سخت بودن نقد آراء محمدرضا سرشار درادبیات داستانی گفت: نقد وی سخت است، اما عبث نیست. به هرشکل او اسطوره علمی یک نسل به شمار میرود. با این حال ضرورت دارد که او نیز مانند بسیاری از شخصیتهای شناخته شده در حوزه ادبیات نقد شود.
وی افزود: من مدتی شاگرد ایشان هم بودهام و برخی از آراء ایشان را در حضور خودشان نیز نقد کردهام، اما خب ایشان گاهی گوش میداد و گاهی نیز توجه نمیکرد. با این حال نقد او یک شروع عالی است برای رفتن سراغ نقد نظریههای بومی در حوزه ادبیات.
جهان ادامه داد: ادبیات داستانی ما در 40 سال پیش از این رشدی نداشته است و نمیتوانسته صاحب نظریه بوده باشد. این ادبیات شامل قصههایی معمولی بود که محورهای مشخص و واحدی داشت و همه آن نیز به کل وارداتی به شمارمیرفت و مانند ادبیات غرب تنها حاصل یک تلاطم و تشویش ذهنی به شمارمیرفت. با این حال نظریه ادبیات داستانی ایران این روزها در حال تدوین است؛ هرچند که خلاهای فراوانی در آن وجود دارد.
این منتقد ادبی افزود: در میان نظریات آقای سرشار در مورد جنگ به خوبی میتوان دید که او در دورههای مختلف کاری خود گرفتار نظریات ادبی شده است و در ارزیابی ادبی قطعی درباره جنگ میان این نظریات مردد مانده است. او در تعریف جنگ و ادبیات آن تردیدی دارد و نوع تقسیم بندی او از جنگ به خوبی نشان دهنده این موضوع است.
جهان تاکید کرد: اگر قصد داریم ادبیات جنگ را تقسیم بندی کنیم با تکثر تعریفات برای این مضوع امکان پذیر نیست و این تقسیمبندی نیز تقسیمبندی جامعی به شمار نمیرود.
وی همچنین گفت: تقسیم بندی سرشار از ادبیات جنگ قائم به نویسنده است. در آثار او میبینیم که نویسنده به متعهد وغیرمتعهد تقسیم میشود؛ در حالی که این یک تقسیم بندی کلی است و مقصد آن مشخص نیست.
نظر شما